ميرحسين، اعدام‌هاي 67

يا قدرت؟
تلويزيون بي‌بي‌سي فارسي سه‌شنبه شب به بهانه گزارش اخير سازمان عفو بين‌الملل درباره اعدام‌هاي سال 67 مناظره‌اي ميان آقاي محمدجواد اكبرين، روزنامه‌نگار مقيم خارج از ايران و خانم رها بحريني حقوقدان و پژوهشگر ايراني-كانادايي ساكن لندن كه در بخش ايران سازمان عفو بين‌الملل مشغول به كار است، برگزار كرد تا افكار عمومي ايران را كه نگران آينده خود است به 32 سال قبل بازگرداند. چالش اصلي اين مناظره آگاه بودن و حمايت ميرحسين موسوي از تصميم شوراي عالي قضايي براي اعدام‌هاي سال 67 بود. يك‌ سوي اين مناظره مدعي اطلاع ميرحسين موسوي از وقوع اعدام‌هاي سال 67 بود و سوي ديگر منكر اين ادعا.
برگزاري اين مناظره، تبديل به يك منازعه گفتماني جدي در فضاي مجازي، ميان حاميان گفتمان اصلاح‌طلبي به ويژه طرفداران مهندس موسوي و طرفداران براندازي نظام سياسي ايران شده است. فارغ از اينكه مستندات سازمان عفو بين‌الملل درباره اطلاع ميرحسين موسوي از اعدام‌هاي سال 67 از سوي تلويزيون اتريشي نقض شده بايد به اين مساله توجه داشت كه به ‌رغم حضور 
11ساله ميرحسين موسوي در حصر و عدم فرصت پاسخگويي ايشان به اتهامات و ادعاهاي اپوزيسيون برانداز امكان آن وجود دارد كه نظرات ايشان و خانم زهرا رهنورد دريافت شود چراكه نمي‌توان در عصر انفجار اطلاعات به راحتي از كنار بي‌اطلاعي يا مخالفت ايشان با اعدام‌ها گذشت. جداي از اهميت دريافت نظرات حقيقي چند پرسش حائز اهميت وجود دارد: 
1- چرا جريان اپوزيسيون برانداز و مدعي صلاحيت حكومت در ايران بدون توجه به شرايط فعلي ميرحسين موسوي، راهبرد خود را متوجه تخريب او كرده است؟


2- براندازان چه نگراني‌اي از نقش و موقعيت ميرحسين موسوي در آينده اصلاح‌طلبان دارند كه منجر به ترس و اضطراب هاديان فكري آنان شده و آنها را مجاب كرده تا شخصيتي كه بيش از 
11 سال محصور است را در اذهان مردم تخريب كنند؟
3- تلاش مستمر براندازان براي به عقب بردن افكار و احساسات مردم ايران به گذشته در حالي كه مساله ملت زندگي فعلي و آينده ايران است با چه اهداف و نياتي دنبال مي‌شود؟ براندازان چه نفعي از عقب نگه داشتن جامعه ايران مي‌برند؟
پاسخ به اين پرسش‌ها به هر شكل ممكن نشانگر اين است كه اپوزيسيون برانداز باتوجه به تغيير آن به آن تحولات جهاني و تحليل هميشگي خود مبني بر اينكه تا وقتي اميد به اصلاحات و اصلاح‌طلبان در ايران باشد، دگرديسي در صحنه قدرت ايران اتفاق نخواهد افتاد رو به همان روش نخ‌نما شده كهنه و چرك قديمي خود براي ترور اصلاحات آورده است. در اجراي راهبرد اصلاحات‌ستيزي اپوزيسيون به همين نمونه اكتفا مي‌كنيم كه روزي مسعود رجوي بلافاصله پس از دوم خرداد 1376 و انتخاب سيدمحمد خاتمي به عنوان رييس‌جمهور ايران، اولين كسي مي‌شود كه به اصلاحات و خاتمي لقب «فتنه» مي‌دهد و روزي ديگر ميرحسين موسوي را شريك اعدام‌هاي سال 67  مي‌كنند! و صد البته جاي بسي تعجب است كه قرابتي ميان برخي راست‌هاي افراطي داخل و راست‌هاي افراطي خارج نشين در تخريب و ترور اصلاحات و اصلاح‌طلبان است! به هر نحو ميرحسين موسوي زنده است و ان‌شاءالله طول عمري بلند خواهد داشت. به واقع با همكاري نهادهاي ذي‌صلاح مي‌شود از طريق خانواده ايشان، واقعيت ماجرا را مجددا استعلام گرفت و به اين اتهام بارها پاسخ داده شده، باز هم پاسخ داد. اما براندازان بايد به اين مساله توجه داشته باشند كه كسب قدرت در ايران  با تخريب اصلاح‌طلبي و چهره‌هاي ارزشمند و هزينه داده اصلاحات و تلاش براي گروگانگيري روح و روحيه ملت ايران، بازي عقب افتاده و نخ نما شده‌اي است كه كمترين بهره‌اي را از آن نمي‌توانند كسب كنند.