کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی

بعد ازطرح لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید در سال 1341 که به اعتراضات گسترده مردم و روحانیون از جمله امام خمینی روبه رو و حوادث مهم در خرداد 1342 را منجر شد؛ سومین قانونی که مصوبه آن در مجلس شورای ملی و سنا چالش‌های بسیاری را به وجود آورد و بازهم با اعتراض گسترده روحانیون رو به رو شد؛ قانون کاپیتولاسیون بود. قانونی که طبق آن حق رسیدگی قضایی جرایم اتباع و شهروندان خارجی در ایران به نماینده حقوقی دولت خارجی سپرده می‌شد. در 21 مهر سال 1343 قانونی براساس توافق وین (مصونیت سفیران و مأموران کنسولی کشورهای خارجی در دیگر کشورها) به تصویب مجلس شورای ملی رسید که طبق آن مستشاران نظامی امریکا در ایران هم از مصونیت حقوقی برخوردار می‌شدند و همین موضوع با واکنش‌های تند بخش‌هایی از جامعه از جمله روحانیون و در رأس آنها امام خمینی رو به رو شد. البته تصویب این قانون با نکته عجیب حقوقی هم مواجه بود؛ اینکه ابتدا در مرداد به تصویب مجلس سنا رسید و بعد به مجلس شورای ملی رفت که به نوعی دور زدن قانون بود. اما در مقابل این مصوبه امام خمینی در یک سخنرانی با اشاره به «عظمت ایران از بین رفت، استقلال از دست رفت، عزت ما پایکوب شد، مگر ما مستعمره هستیم؟ مگر ایران در اشغال امریکاست؟» عنوان کردند:«من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده است. ناراحت هستم. قلبم در فشار است. با تأثرات قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیگر عید ندارد. عید ایران را عزا کرده اند؛ عزا کردند و چراغانی کردند؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند.
اگر من به جای اینها بودم این چراغانی‌ها را منع می‌کردم؛ می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند؛ بالای سر خانه‌ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانون اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین [تا] مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه‌های ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا ارباب‌ها تکلیف را معین کنند!»
همچنین امام خمینی چند روز بعد در سخنرانی دیگری هم اعلام کردند:«... اگر مملکت ما اشغال امریکایی است پس بگویید!... تمام گرفتاری ما از این امریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از امریکاست... وکلای مجلس سنا خیانت کردند.... وکلای مجلس شورا، آنهایی که رأی دادند، خیانت کردند به این مملکت. اینها وکیل نیستند. دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند! اگر هم بودند من عزل شان کردم. از وکالت معزولند.»
سخنان امام خمینی در آبان 1343 علیه کاپیتولاسیون موج اعتراضات به این مصوبه را گسترش داد و در این بین شاه و ساواک با تصور اینکه با محدود کردن آیت‌الله خمینی می‌تواند به فضای ایجاد شده پایان دهد در 13 آبان کاری را کرد که شعله‌های آتش خشم بخشی‌هایی از جامعه را گسترده‌تر کرد.


 مأموران ساواک روز 13 آبان به خانه امام خمینی حمله کرده و ایشان را دستگیر و پس از انتقال به تهران به ترکیه تبعید کردند. اتفاقی که در روز 14 آبان به اعتراضات خیابانی در چند شهر از جمله قم و تعطیلی درس‌های حوزه علمیه قم منجر شد و در نهایت حکومت از ترس گسترش این واکنش‌ها، در این شهر حکومت نظامی اعلام کرد. دستگیری‌های ساواک در آبان و آذر و تبعید امام خمینی و رو در رویی حکومت با مطالبات قشرهای مختلف شعله‌های جنبشی را روشن کرد که در سال‌های بعد شاه دیگر قادر به خاموش کردن آن نبود...