سازش و ارتش اجاره ای

فارغ از جایگاه سازش و پروژه قهرمان سازی ترامپ برای انتخابات 2020، مذاکرات اخیر میان بحرین، امارات و رژیم صهیونیستی زمانی اهمیت پیدا می کند که بدانیم چرا این دو کشور در حاشیه خلیج فارس پیش قراول پذیرش پرونده سازش شدند! آمریکا مدت هاست پرونده خروج از غرب آسیا را به جریان انداخته و سطح تنش با چین در شرق آسیا را افزایش داده است. در چنین شرایطی ماندن در غرب آسیا نیازمند هزینه – فایده است و برهمین اساس پنتاگون طرح «ارتش اجاره ای » را به خلیفه نشینان حاشیه خلیج فارس برای تامین امنیت پیرامونی پیشنهاد داده است. در این طرح علاوه بر هزینه های به روز تجهیزات، نیروی انسانی و سرمایه گذاری های دفاعی، کشورهای حاشیه خلیج فارس موظف هستند در حوزه خرید تجهیزات از سازمان های غیر دولتی آمریکا خرج های هنگفتی داشته باشند تا در صورت نیاز،‌آمریکایی ها مجبور نباشند تجهیزات خود را در منطقه به کار گیرند. همان تجربه ای که در جنگ خلیج فارس 1 و 2 رخ داد و آمریکایی ها از تجهیزات فروخته شده به کشورهای منطقه برای حضور نظامی استفاده کردند. با این حال در ماجرای سازش بحرین، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واکنش سختی نشان داد. سپاه با انتشار بیانیه ای اعلام کرد:‌« حاکم جلاد بحرین در انتظار انتقام سخت مجاهدان قدس و ملت مسلمان و غیرتمند این کشور باشد.» سوال این جاست، چرا سپاه نسبت به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی توسط حاکمان بحرین سخن از انتقام سخت گفت؟ در پاسخ به این سوال باید نکاتی را مطرح کرد: یک: مرکز کنترل و فرماندهی ناوگان پنجم ارتش آمریکا در بحرین مستقر است. بخش قابل توجهی از عملیات های نظامی و تروریستی ارتش آمریکا در غرب آسیا از این پایگاه صورت گرفته و کشورهای خلیج فارس از حضور این ناوگان همیشه استقبال کرده اند. پس از حوادث تروریستی در بغداد و شهادت سرداران شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس و به تبع آن اعلام قرار گرفتن یگان سنتکام و ناوگروه پنجم در لیست تروریستی نیروهای مسلح ایران، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی می تواند پای این رژیم جعلی را به خلیج فارس به صورت آشکار باز کند.  به عبارت دیگر خلیج فارس می تواند ایستگاه اطلاعاتی و عملیات خرابکاری رژیم صهیونیستی علیه ایران باشد. پیشتر سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در واکنش به عادی سازی روابط از سوی ابوظبی و تل آویو به سران اماراتی گفت: ‌«چنان چه امنیت ملی جمهوری اسلامی دچار خدشه هرچند اندک شود ما آن را از چشم امارات متحده عربی می‌بینیم و تحمل نخواهیم کرد.» این بدان معناست که سیاست واکنش به مبدأ هنوز در دستور کار مقامات ایرانی است. این سیاست پس از اسقاط هواپیمای بی سرنشین جاسوسی آمریکا در آب های سرزمینی ایران مطرح شد و در آن، تهران به هر کشوری که پایگاه نظامی در اختیار گروه های متخاصم و جاسوسی قرار دهد به عنوان هدف شناخته می شود. در این سیاست دفاع پیش دستانه و متقارن و همه جانبه به عنوان بخشی از راهبردهای اساسی ایران در محیط پیرامونی در نظر گرفته شده است . دو: بلافاصله پس از اعلام توافق سازش، بیش از 10 راکت و موشک نسل جدید نیروهای مقاومت در غزه به سمت اهدافی در سرزمین های اشغالی شلیک شد و پس از عبور از گنبد آهنین به اهدافی اصابت کرد. جشن صهیونیست ها دوام نیاورد که خبرها حاکی است ارتش یمن در حال پیشروی در مناطق استان های شرقی است و به نظر می رسد گام بعدی به سمت پاک سازی استان های مهم و راهبردی یمن برداشته شده و حجم عملیاتی در این مناطق افزایش خواهد یافت. در چنین شرایطی حلقه محاصره نیروهای مقاومت افزایش خواهد یافت و عملا مقاومت در ژئوپلیتیک منطقه ای دست برتر را دارد. به همین سبب فشارها و تداخل موضوعات ژئوپلیتیک میان محور مقاومت و محور سازش به یک تزاحم و تعارض جدی خواهد رسید و هر نوع عادی سازی در این محیط می تواند فشارهای گسترده ای به بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای وارد سازد. حضور ارتش صهیونیستی در بحرین و امارات به معنای افزایش پررنگ این حضور در یمن و حتی عراق و سوریه خواهد بود که با واکنش مقاومت همراه می شود. بدین معنا مقاومت می رود صحنه نبرد و درگیری اش از نوار غزه، قنیطره و جنوب لبنان به کل منطقه غرب آسیا کشیده شود و گستره ای فراتر از یک عملیات موشکی ساده را تل آویو باید تحمل کند. این تحولات نشان می دهد حاکمان سازشکار و خائن  امارات و بحرین، در صورت استمرار بی مبالاتی شاهد ضربات جدی خواهند بود .