رویگردانی نقدینگی از تولید


گروه اقتصادی کورش شرفشاهی: بها دادن به تولید و توان داخلی، آرزوی همیشگی مردم ایران بوده و مسئولان این آرزو را سالهاست سیاست گذاری می کنند. در روز گذشته رییس جمهور در جلسه هماهنگی اقتصادی دولت و معاون اول ایشان در جلسه کارگروه رفع موانع جهش تولید از هدایت نقدینگی به سمت تولید به عنوان یکی از دغدغه های همیشگی مقام معظم رهبری، رییس جمهور و سایر مسئولین کشور یاد کرد و گفت: لازمه هدایت نقدینگی موجود در کشور به سمت تولید، تدوین راهکارهایی اجرایی و عملیاتی و نیز رفع موانع پیش روی تولید است. اما با حرف درمانی مشکل حل نمی شود زیرا تولید به ابزارها و حمایتهای فراوانی نیاز دارد که مهمترین آنها نقدینگی به میزان لازم است. واقعیت این است که هدایت نقدینگی به سوی تولید، در تمامی دولت ها مورد تاکید قرار گرفته و هیچ دولتی را نمی توانیم نام ببریم که بر این مهم تاکید نداشته، اما آنچه در عمل مشاهده می شود، نه تنها نقدینگی هرگز به سوی تولید تمایلی نداشته، بلکه از تولید گریزان بوده است. شاید یکی از جدی ترین دلایلی که باعث شده نقدینگی به سوی تولید نرود، ضعف بررسی های دقیق و کار کارشناسی است. مسئولان به جای آنکه آرزوهای خود را مطرح کنند، می بایست شرایط را بررسی کنند، با کسانی که درد آشنای تولید هستند، مذاکره داشته باشند و چالشها را از آنان جویا شوند.

نقدینگی به دنبال امنیت و سود

این یک واقعیت غیرقابل انکار است که نقدینگی جایی می رود که در وهله اول امنیت آن تضمین شود و در وهله دوم سود بیشتری داشته باشد. نقدینگی به جایی نمی رود که آینده آن مبهم باشد. علت فرار نقدینگی در اقتصاد کشور ما به دلیل چالش ها و بحران هایی است که گریبان تولید را گرفته است. اگر نگاهی به وضعیت کارفرمایان و سرمایهگذاران بخشهای تولیدی بیندازیم، می بینیم که بسیاری از تولیدکنندگان به دلیل ناتوانی در پرداخت اقساط بانکی یا به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از بازی های سیاسی که ثبات اقتصادی را هدف گرفته، به فلاکت افتاده و بسیاری از آنان به اعتراف نماینده کارفرمایان راهی زندان شده اند. از سوی دیگر بسادگی عناوین زالو صفت را به کارفرمایان می دهیم و به اشکال مختلف سعی می کنیم برای سرمایه آنان حاشیه درست کنیم که مصادره کارخانه و حتی اموال یکی از بدترین موارد بوده است.

کمترین سود برای تولید

متاسفانه پایین ترین سود شامل بخشهای تولید صنعتی و کشاورزی می شود که هر کدام چالش ها و مشکلات خود را دارند. امروزه فضای مجازی به محل درد دل کشاورزان و دامپروران تبدیل شده است. بارها شاهد بوده ایم که دامداران شیرهای تولیدی خود را مقابل ادارات جهاد کشاورزی یا کارخانههای لبنی در اعتراض روی زمین ریخته اند. دامداران بسیاری به دلیل کم لطفی ها ناچار به تغییر شغل شده یا کار خود را رها کردهاند. از سوی دیگر کشاورزانی را سراغ داریم که بالای سر محصولات بدون مشتری نشسته و زانوی غم بغل گرفته اند. در یک سال کشاورزان بالای سر پیاز هایشان اشک می ریزند، سال دیگر این بلا سر سیب زمینی می آید، دوره بعد بازار گوجه فرنگی آشفته می شود و سال دیگر هندوانه به اندازهای ارزان می شود که حتی هزینههای کارگری را هم پوشش نمی دهد و کشاورز همه چیز را رها می کند و در بهترین حالت به چوپانان اجاره می دهند. اینها معضلاتی است که باعث می شود نقدینگی هرگز تمایلی به سمت تولید نداشته باشد.

ضعف بی برنامگی

یکی از جدی ترین دلایلی که باعث گریز نقدینگی از تولید می شود، هشداری است که تولیدکنندگان ورشکسته به سرمایه داران می دهند. به راستی در بین تولید و برنامهریزان هماهنگی وجود ندارد. قیمت یک محصول کشاورزی به شدت بالا میرود و کشاورزان گمان می کنند که سال آینده آن محصول قیمت جالب توجهی خواهد داشت، بنابراین شاهد هجوم کشاورزان برای تولید آن محصول هستیم و چون نیاز کشور به اندازه کافی تامین شده و تولید بیشتر از مصرف است، قیمت به شدت پایین می آید و کشاورز زیان می بیند. در این شرایط هیچ حمایتی از سوی مسئولان صورت نمیگیرد. نه برای صادرات این کالا اقدام میشود و نه راهکاری برای حمایت از کشاورز پیش بینی کرده اند.

نبود صنایع بالادستی و پایین دستی

نبود صنایع تکمیلی یکی از جدی ترین مسائلی است که همواره تولید در بخش کشاورزی و حتی صنعت را تهدید می کند. در حالی که به سادگی می توان با راه اندازی کارخانه های مرتبط با محصولات کشاورزی، نه تنها از تولیدکننده و کشاورز حمایت کرد، بلکه در قالب صنایع تبدیلی، اشتغالزایی قابل توجهی به وجود آورد. اگر دولت یک برنامه ریزی برای تولید یک محصول کشاورزی داشته باشد، بسادگی میتوان آن محصول را تبدیل به کالای نهایی کرد. هنگامی که کشاورز گوجه فرنگی تولید شده را در کف خیابان رها می کند تا اعتراض خود را نمایش دهد و از سوی دیگر رب از خارج وارد می شود، نشان میدهد که دولت در ایجاد کارخانه تولید رب کمکاری کرده و بدتر اینکه از ظرفیت تولید گوجه فرنگی در کشور خبر ندارد. نمونه دیگر تولید زعفران در کشور است. امروزه ایران رتبه اول را در تولید زعفران در جهان دارد، اما به دلیل نبود صنایع تبدیلی و بسته بندی مناسب، زعفران تولیدی ایران به اسپانیا به صورت فله ای صادر می شود و اسپانیا زعفران ایران را با مارک اسپانیایی به جهان عرضه می کند. به عبارت بهتر امروزه زعفران ایران زمانی ارزش پیدا میکند که با مارک و بسته بندی اسپانیا باشد. معضل دیگر را در بخش مرغداری ها شاهد هستیم. یک باره نهاده های دامی به شدت گران می شود، در صورتی که امکان تولید و تامین نهاده ها را داریم. اما به دلایل گوناگون، تولید مرغ و تامین خوراک دام به امری سیاسی تبدیل شده است. هنگامی که یکباره قیمت خوراک دام چندین برابر افزایش می یابد و مرغدار توان تامین هزینه ها را ندارد، در نتیجه قیمت را بالا میبرد. در این هنگام دولت که درایت و برنامه ریزی لازم را برای تامین خوراک به عمل نیاورده و می خواهد خودش را از زیر بار فشار مصرفکننده خلاص کند، قیمتگذاری دستوری را در پیش میگیرد و چون دیگر برای مرغدار تولید منفعت ندارد و حتی در مواردی باعث زیان او می شود، یکباره این بخش از اشتغال زمینگیر می شود.

تاوان اقتصاد نفتی را می دهیم

سالها بود که نفت را می فروختیم و پول آن را به جای آن که در زمینه تولید سرمایهگذاری کنیم، به امر واردات اختصاص می دادیم. همین توجه به واردات باعث شده بود تا بخش هایی از اقتصاد صنعت و کشاورزی کشور با بحران روبرو شود. متاسفانه باور مسئولان به چاههای نفت بود درصورتی که باید پی میبردیم هر هکتار زمین زیر کشت زعفران، باغ پسته، صنعت گل و گیاه و... یک چاه نفت است می حتی میتواند درآمدزایی پایدار و دائمی داشته باشد، واقعیتی که مسئولان از آن غافل بودند.

جذابیت بازارهای دلالی

یکی دیگر از جدی ترین چالش های باعث فرار نقدینگی از تولید، رونق دلالی بود. نگاهی به بازار سکه و ارز همه چیز را مشخص میکند. وقتی که دولت از سر عمد برای تامین کسری بودجه یا از سر سهو، قیمت برخی محصولات را بالا میبرد، افرادی که نقدینگی به دست، منتظر مدیران بی تدبیر هستند، وارد این بازار شده و با خرید یک باره، یک شبه ره صد ساله را می پیمایند. این سودهای بادآورده کشاورز را دلسرد و کارخانه دار را ناامید می کند. نتیجه آنکه کشاورز زمینش را و کارخانهدار کارخانه اش را به پول نقد تبدیل می کند و این نقدینگی را در بانکها به امانت می گذارد تا هم سودش را بگیرد و هم به محض آن که اقتصاد در بخشی به چالش کشیده شد، به آن بخش ورود کند و این نقدینگی را در مسیر ایجاد بحران برای کشور و مردم و کسب سود بی دردسر برای خود به کار بگیرند.

قوانین دست و پا گیر

یکی از جدی ترین مشکلاتی که باعث ناامیدی تولیدکننده شده، قوانین دست و پا گیر است. امروزه دلالی که پولش را وارد بازار ارز می کند یا هزاران سکه می خرد تا آشفتگی را دامن بزند، یک ریال مالیات نمی دهد، کارگر ندارد و حق بیمه نمی پردازد، با شهرداری و ادارات و سازمان ها هم درگیری ندارد، بنابراین آنچه که در قالب تجارت به دست میآورد، سود باد آورده بدون دردسر است. همین وضعیت حکم می کند دستگاهها را موظف به همکاری و حتی حمایت از تولید کننده کنیم.

عاشقان تولید

با این وصف افراد بسیاری را سراغ داریم که همچنان تولید کننده و کارفرما هستند. این افراد خود را عاشق یا دیوانه تولید معرفی می کنند. این کارفرمایان از این که پولشان اشتغال ایجاد می کند، لذت میبرند، این کارفرمایان زمانی که سرماه حقوق نیروهای کار خود را به حسابشان واریز می کنند، لذت میبرند، این کارفرمایان به مناسبت های مختلف هدایایی برای کارگران و حتی خانواده آنها در نظر می گیرند و جیب کارگران شان را پر می کنند، فقط باید آرزو کنیم و دست به درگاه خدا بلند کنیم که عشق و دیوانگی را از این کارفرمایان نگیرد.