ستاره‌هایی که «مختار» و «حر» نشد ند و چالش ویلچرنشینی تهامی


 
 
 


ستاره‌هایی که  «مختار» و «حُرّ»  نشدند
5 بازیگری که بازی در نقش‌های شاخص تاریخی-مذهبی را از دست دادند
نویسنده: مائده کاشیان 
 
ایفای نقش شخصیت‌های معروف در آثار تاریخی مذهبی، برای هر بازیگر سینما یا تلویزیون فرصت مهمی است که می‌تواند به نقطه عطفی در کارنامه او تبدیل شود. بازیگرانی مانند فریبرز عرب‌نیا، کتایون ریاحی و فرهاد قائمیان بازی در نقش شخصیت‌های مذهبی واقعی را تجربه کرده‌اند، اما این فرصت پیش از آن‌ها قرار بوده نصیب بازیگر یا بازیگران دیگری شود.
 
جمشید هاشم‌پور/ مختار ثقفی «مختار ثقفی» در سریال «مختارنامه» به کارگردانی داود میرباقری، شخصیت مهمی بود که بازیگران مختلفی برای بازی در این نقش نامزد شده بودند و پیشنهاد بازی در نقش این شخصیت به چند بازیگر داده شده بود. به تازگی محمود فلاح تهیه‌کننده سریال در گفت‌وگویی اعلام کرده که انتخاب اول برای بازی در نقش این شخصیت، جمشید هاشم‌پور بوده ، اما از آن جایی که فرایند تصویربرداری سریال طولانی بوده، جمشید هاشم‌پور این نگرانی را داشته که نتواند از پس بازی در این نقش بربیاید، به همین دلیل بازی در نقش او را نپذیرفته است. جمشید هاشم‌پور به عنوان یکی از قهرمانان محبوب فیلم‌های اکشن سینما شناخته می‌شود و تا به حال در هیچ سریال تلویزیونی بازی نکرده است، بنابراین اولین حضور او در قاب تلویزیون با نقش قهرمانی مانند «مختار ثقفی» می‌توانست اتفاق مهمی در کارنامه اش باشد.   علیرضا شجاع‌نوری/ مختار ثقفی یکی دیگر از بازیگرانی که نقش «مختار» به او پیشنهاد شد، علیرضا شجاع‌نوری بود. او با دیدن تصویر فریبرز عرب‌نیا در نقش شخصیت «مختار» در برنامه «باغ رمضان» این موضوع را اعلام کرد. این بازیگر سابقه درخشانی در زمینه بازی در آثار مذهبی تاریخی دارد. او در فیلم ماندگار «روز واقعه» اثر شهرام اسدی، نقش «عبدا...» جوان مسیحی را که تازه مسلمان شده بود ، بازی کرد. شجاع‌نوری با فیلم «محمد رسول‌ا...(ص)» بازی در نقش یکی از شخصیت‌های مهم در اسلام یعنی «عبدالمطلب» پدربزرگ پیامبر(ص) را تجربه کرده بود و بازی درخشانی در فیلم داشت. «مختار» می‌توانست سومین نقش مهمی باشد که این بازیگر ایفا کند، اما زمانی که این نقش به او پیشنهاد شد مشغول تهیه دو فیلم بود و در نهایت نقش به فریبرز عرب‌نیا رسید که به خوبی از پس آن برآمد. علیرضا شجاع‌نوری در اثر جدید میرباقری «سلمان فارسی» نقش «سلمان» را برعهده دارد.   حمید فرخ‌نژاد/ ابن زیاد شخصیت «ابن زیاد» در سریال «مختارنامه»، با بازی فوق‌العاده فرهاد اصلانی در ذهن مخاطبان ماندگار شده است، اما این نقش به حمید فرخ‌نژاد هم پیشنهاد شده بود و او به دلایلی که خودش داشته بازی در این سریال را نپذیرفته بود. سریال «حلقه سبز» اثر ابراهیم حاتمی‌کیا تنها مجموعه‌ای است که این بازیگر با آن در تلویزیون دیده شده است. بازی در نقش شخصیت منفوری مانند «ابن زیاد» فرصت بسیار متفاوت و چالش‌برانگیزی برای این بازیگر بود، اما با منتفی شدن حضور او در سریال، این فرصت نصیب فرهاد اصلانی شد. حمید فرخ‌نژاد هم بازیگر باسابقه‌ای است و نمی‌توان با قطعیت درباره این نقش با بازی او صحبت کرد، اما از طرفی هم فرهاد اصلانی بازیگری حرفه‌ای ا‌ست که سابقه بازی در نقش‌های متنوعی را دارد و بارها توانایی‌اش را ثابت کرده، بنابراین داود میرباقری برای نقش «ابن زیاد»، سراغ گزینه دوم خوبی رفت و نتیجه درخشانی رقم خورد.   سعید راد/ حر بن یزید ریاحی ابتدا قرار بود در فیلم «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش، نقش شخصیت «حر بن یزید ریاحی» را سعید راد بازی کند. ماجرای حضور او در نقش این شخصیت بسیار جدی بود و از همان ابتدا هم قرار بود این بازیگر نقش او را ایفا کند. راد برای بازی در این نقش به باشگاه سوارکاری دوستش در ارومیه رفته بود و سه ماه مشغول تمرین بود، اما به دلایلی از بازی در این نقش کنار گذاشته شد. سعید راد هفته گذشته در برنامه «چهل تیکه» با یادآوری این اتفاق درباره علت آن توضیح نداد و تنها اشاره کرد که شنیده بوده گفته‌اند سعید راد نقش حر را بازی کند؟! و به حضور آنتونی کوئین در نقش حضرت حمزه عموی پیامبر اسلام(ص) اشاره کرد. سعید راد تا به حال سابقه بازی در یک اثر تاریخی مذهبی را نداشته و ایفای این نقش فرصت تازه‌ و جذابی برای او بوده است. فرهاد قائمیان در فیلم «رستاخیز» نقش شخصیت «حر بن یزید ریاحی» را بازی کرده است.   لیلا بلوکات/ زلیخا قصه مربوط به حضرت یوسف(ع) و زلیخا، یکی از جذاب‌ترین داستان‌های دینی است و به همین دلیل، بازی در نقش هرکدام از این شخصیت‌ها برای یک بازیگر فرصت تکرار نشدنی و عجیبی خواهد بود. ابتدا قرار بود لیلا بلوکات نقش «زلیخا» را در این سریال بازی کند، اما اتفاقاتی دست به دست هم دادند که این نقش به کتایون ریاحی سپرده شود. قرار بود دو بازیگر متفاوت نقش دوران جوانی و کهن سالی این شخصیت را ایفا کنند و لیلا بلوکات برای بازی در دوره جوانی این شخصیت انتخاب شده بود، اما تغییر تصمیم سازندگان سریال برای حضور یک بازیگر در هر دو دوره زندگی «زلیخا» و تصادف بلوکات که باعث شد حدود دو ماه از تصویربرداری سریال با ویلچر حرکت کند، فرصت بازی در نقش «زلیخا» را از او می‌گیرد. کتایون ریاحی بازی بسیار خوبی در نقش این شخصیت از خود به نمایش گذاشت.    
پرونده
معلولیت تاوان اعمال بد  زندگی نیست
بعد از انتقادها به ویلچرنشین شدن شخصیت منفی سریال «دل»  به سراغ بازیگر آن نقش ،«کوروش تهامی» رفتیم و نظر  یک معلول 98 درصدی را در این‌باره پرسیدیم
 
«نکیسا» در سریال «دل» برای رسیدن به دختر مورد علاقه‌اش دست به ناجوانمردانه‌ترین و غیراخلاقی‌ترین کارهای ممکن می‌زند تا شاید طعم شیرین خوشبختی را بچشد اما در قسمت آخر سریال بعد از خودکشی ویلچرنشین می‌شود. اتفاقی که انتقادهای جامعه کم‌توانان جسمی را برانگیخت چرا که معتقد بودند در فیلم و سریال های ایرانی معلولیت و ویلچرنشین شدن به عنوان عقوبت رفتار شخصیت های منفی به تصویر کشیده می شود.  البته این اولین بار نیست که چنین اتفاقی در سریال‌های ایرانی می‌افتد. چندین و چندبار دیگر هم در سریال‌های ایرانی شاهد این ماجرا بودیم که یک شخصیت منفی را با فلج کردن یا ابتلا به یک بیماری لاعلاج به سزای اعمالش می‌رسانند. نقش «زیور» در سریال «آوای باران» که به دلیل رفتارهای بدش در قبال یک دختربچه در قسمت آخر به یک بیماری روانی مبتلا شد و به تکدی‌گری افتاد، «انیس» در سریال «ستایش» که به دلیل جفاهایش در حق برادرشوهرش معلول شد و تا قسمت‌های پایانی این سریال ویلچرنشین شده بود و «فرزانه» در سریال «کیمیا» که او هم شخصیت منفی داشت و ویلچرنشین شد، شاید تداعی‌کننده این تفکر غلط در ذهن برخی باشد که معلولیت تاوان اعمال بد در زندگی است! شاید به تصویر کشیدن این اتفاق در هر سریال به خودی خود چندان ناخوشایند نباشد و ادعا شود منظور بدی پشت آن نبوده، اما بروز این موضوع در آثار به دفعات و برایند سریال ها ممکن است خاطربخشی زیادی از  جامعه معلولان کشور را مکدر کند. در پرونده امروز زندگی‌سلام، با کوروش تهامی بازیگر نقش نکیسا درباره این موضوع گفت‌و‌گو کردیم؛ تهامی در کنار پاسخ به این موضوع به نکات جالبی درباره دل اشاره و حتی خودش انتقادهایی را هم متوجه سریال کرده است. همچنین نظر «وحید رجبلو» با 98 درصد معلولیت را که کارآفرین موفقی ا‎ست، در این باره خواهید خواند.
 
 اگر احساس می کردم  بی احترامی به معلولان است، آن صحنه را بازی نمی کردم گفت ‌وگو با «کوروش تهامی» بازیگر نقش نکیسا که ویلچرنشین شدنش در قسمت آخر سریال دل با انتقادهایی همراه شد مصطفی میرجانیان | روزنامه‌نگار سریال «دل» بعد از کلی انتقاد و حاشیه، هفته گذشته به ایستگاه آخر رسید اما قسمت پایانی این سریال هم با انتقادات زیادی همراه شد. نکیسا با بازی کوروش تهامی که متجاوز بود؛ بعد از خودکشی دچار معلولیت شد و روی ویلچر نشست. این عاقبت با انتقاد زیادی از سوی جامعه معلولان و مردم همراه شد. انتقادها، واکنش منوچهر هادی، کارگردان سریال را به دنبال داشت اما در ادامه وحید رجبلو، کارآفرین معلول با انتشار پستی از خجالت عوامل سریال دل درآمد و از نشان دادن عاقبت یک شخصیت منفی روی ویلچر گلایه کرد. به همین بهانه سراغ کوروش تهامی رفتیم. بازیگر نقش نکیسا در سریال دل که قبل از شروع پخش آن در شبکه نمایش خانگی در گفت‌وگویی گفته بود: «فکر می‌کنم سریال «دل» کار عجیبی از آب در بیاید زیرا خود من در هنگام خواندن فیلم نامه از موضوعش حیرت کرده بودم.» او حالا به انتقادهای مردم به این سریال در گفت‌و‌گو با ما پاسخ می‌دهد.     هر سریالی بسازیم، صدای یک عده‌ای درمی‌آید تهامی در پاسخ به این سوال‌ که آیا انتقادها به این سریال را شنیده‌اید یا نه و آن‌ها را چقدر وارد می‌دانید، می‌گوید: «این روزها به دلیل شرایط و مشکلات، آستانه تحمل مردم پایین آمده است. آدم‌ها در این شرایط هر چیزی را به هر چیز دیگری نسبت می‌دهند. وقتی یک اثر دراماتیک ساخته می‌شود، نویسنده برای باورپذیری سریال ممکن است اتفاقات مختلفی را درآن رقم بزند اما در جامعه ما اصولا اقشار و صنوف، طاقت و تحمل این را ندارند که اشکالات‌شان نشان داده شود. مثلا ما اگر فیلمی درباره اشکالات جامعه پزشکی یا آدم‌های سیاسی یا .... بسازیم هربار صدای یک گروهی در می‌آید. ولی ما در این حرفه بارها فیلم‌هایی درباره بازیگرها ساختیم و اشکالات آن‌ها را نشان دادیم اما هیچ فردی اعتراض نکرده است چون در تمام صنوف و اقشار، آدم خوب و بد وجود دارد. نمی‌توانیم آدمی را روایت کنیم که نه پزشک، نه هنرمند، نه معلم و ... است و هیچ شغل یا شرایطی ندارد. باید بپذیریم که یک اثر نمایشی یک شخصیتی را روایت می‌کند. شخصیت نکیسا که چهره‌ای تلخ و خاکستری است از همان اول معلول نبوده و در آخرین قسمت و بعد از خودکشی معلول شده است. کسی که نمی‌تواند راه برود، بالاخره باید با یک چیزی جابه‌جا شود. آن وسیله به جز ویلچر چه چیزی می‌تواند باشد؟ دلیلی ندارد که ما به جامعه معلولان توهین کنیم. اگر آن وقتی که این نقش را بازی می‌کردم حتی یک لحظه احساس می‌کردم که کوچک ترین بی‌احترامی به جامعه معلولان می‌شود، هیچ وقت این صحنه را بازی نمی‌کردم.»     ویلچر یک وسیله پزشکی است تهامی به دفاع از عاقبت شخصیت نکیسا در سریال دل می‌پردازد و می‌گوید: «آدمی با سرگذشت نکیسا، عاشق شخصی بوده و تلاش کرده عشقش را به آن آدم نشان دهد اما موفق نشده است. او تمام کارهایی که کرده به خاطر این بوده که عشقش را ثابت کند. درس خوانده و در حالی که در گاراژ کار می کرده است، تلاش کرده زندگی قابل قبولی برای دختر مورد علاقه اش بسازد. این تلاش‌ها به ثمر نمی‌نشیندچون نکیسا به خاطر گذشته اش، یاد نداشته عشقش را ابراز کند . در این بین یک آدم دیگری روی ذهن نکیسا تاثیر می‌گذارد و او را وسوسه می‌کند تا یک جوری به عشقش برسد. نکیسا در ورطه اشتباه می‌افتد و یک  کارقبیح را انجام می‌دهد. بعدش هم عقوبت کارش را می‌بیند. یعنی یک جوان خوب تبدیل می شود به یک موجود دیگر و از این بدتر چه چیزی وجود دارد؟ شاید فکر کنید نکیسا بعد از خودکشی باید می‌مرد اما اگر عاقبت نکیسا  به مرگ ختم می شد شاید برایش  بهتر بود چون دیگر زجر نمی‌کشید. اتفاقی که برای نکیسا افتاد بدترین عقوبتی است که سر یک انسان می‌آید که بعد از آن همه اتفاقات بنشیند و فقط به اشتباهات گذشته‌اش فکر کند. آدم‌ها چطور باید با چنین شخصیتی رفتار می‌کردند؟ باید او را کنار خیابان می‌گذاشتند تا بمیرد؟ اگر این کار را می‌کردند، همه آدم‌های اطرافش بد می‌شدند. نکیسا عقوبت کار خودش را دیده است. اگردر زندگی واقعی  یک آدمی دزد یا قاچاقچی باشد و در تعقیب و گریز قطع نخاع شود، بقیه عمرش را  باید  روی ویلچر بنشیند. آیا به چنین آدمی ویلچر نمی‌دهند؟ ویلچر یک وسیله پزشکی است و در واقعیت هم همین‌طور است. به نظر من، هم اکنون یک موج انتقادی از سریال دل راه افتاده و الان هم بعضی‌ها در این موج افتادند و حالا این موضوع را مورد انتقاد قرار دادند.»     در هیچ دیدگاهی عمل نکیسا قابل قبول نیست  تهامی درباره شخصیت نکیسا و بازی کردن در آن نقش هم نظرات جالبی دارد و می‌گوید: «وقتی فیلم‌نامه را می‌خواندم، ابتدا و انتهای هر قسمت خیلی عالی و تاثیرگذار بود. ما بازیگرها در طول این سال‌ها تجربه‌ای پیدا کردیم و وقتی فیلم نامه‌ای را می‌خوانیم، می‌فهمیم که چقدر احتمال دارد که پربیننده شود. وقتی هر قسمت از فیلم‌نامه را می‌خواندم، بارها از خودم می‌پرسیدم آن یک هفته‌ای که طول می‌کشد تا تماشاگر قسمت بعدی را ببیند، چقدر منتظر سریال خواهد بود؟ در سریال دل بیشتر از هر چیزی خودِ نقش برایم مهم بود. اجرای نقش نکیسا بسیار سخت بود. شخصیت نکیسا باید در یک لحظه با چهار حس مختلف بازی می‌کرد.  نکیسا همزمان و در یک لحظه باید پشیمان می‌بود، مغرور و مطیع هم می‌بود و به دیگران احترام هم می‌گذاشت.  در هیچ  دیدگاهی عمل نکیسا قابل قبول نیست ولی این یک نقش است. بعضی جاها درباره این صحبت کردم که شخصیت نکیسا را دوست دارم و بعضی‌ها فکر کردند من خودِ نکیسا  یا کاری را که او کرده دوست دارم که مطلقا درست نیست .من درباره نقش صحبت کردم و این که نکیسا با شخصیت من خیلی فاصله دارد. یک بازیگر باید خیلی تلاش کند که بتواند این جور نقشی را درست و بی‌کم و کاست بازی کند. نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم ولی اجرای نقش نکیسا کار هر کسی نیست. هر چند که نقدهایی به کل سریال وارد است اما این نقدها چیزهایی است که به منِ بازیگر ارتباطی نداشت. من به عنوان بازیگر سعی کردم نقش خودم را درست بازی کنم. این‌ که تهیه کننده یک سریال 28 قسمتی را در 40 قسمت پخش کرد، چیزی است که از دست من خارج است وگرنه خود من هم نقدهایی را به این کار دارم. سریال دل عجله‌ای ساخته شد. این کار قبلا قرار بود با آدم‌های دیگری آغاز شود  حتی بازیگر نقش آرش و نکیسا، ظاهرا یکی دو بار تغییر کرده است. روی سریال هم سرمایه‌گذاری شده بود و باید هرچه زودتر فیلم برداری را شروع می‌کردیم. اگر این سرعت وجود نداشت، حتما ما هم می‌نشستیم و درباره فیلم صحبت می‌کردیم تا محصول بهتری ارائه کنیم.»   اثروضعی یک اثر در ذهن مخاطب را جدی بگیریم آیا در یک اثر هنری می‌توان به ‌راحتی ظاهر کار را دید و از پیامدهای آن غافل شد؟ فیلم نامه‌نویس، کارگردان، بازیگر و کلاً هنرمندان در مواجهه با هر نقدی ممکن است استدلال کنند صرفاً یک فیلم ساخته‌اند، یک فیلم که برشی از جامعه و سبک زندگی عده‌ خاصی از مردم است و قرار نیست به همه جامعه تعمیم داده شود. خب شاید نیت ابتدایی‌شان این باشد اما گاهی ممکن است نتیجه با نیت همخوانی نداشته باشد؛ مثل ماجرای به ‌تصویرکشیدن خودکشی دو شخصیت اصلی در سریال دل که می‌تواند باعث قبح زدایی از این عمل زشت در نظر مخاطبی باشد که برای ارتکاب به ناهنجاری در انتظار یک تکانه ساده است. یا مشابه ماجرای ویلچرنشین شدن شخصیت نکیسا. منوچهر هادی در شروع کارش فیلم‌های اثرگذاری را کارگردانی کرد و بعد کم کم در سینما و شبکه نمایش خانگی روبه‌ آثار تجاری آورد. با این همه او فرد باهوشی است و می‌داند در لایه‌های مختلف یک اثر ممکن است پیام‌هایی ناخودآگاه ذهن مخاطب را درگیر کند که مدنظر فیلم ساز نبوده است. ماجرای سرقت به سبک سریال «خواب وبیدار» یا یک رفتار پرخطر به سبک «5 کیلومتر تا بهشت» هم مورد تایید عوامل آن آثار نبود اما اتفاق افتاد. منوچهر هادی تصمیم داشته با زنده  نگه داشتن شخصیت نکیسا بگوید ویلچرنشینی و معلولیت به مراتب سخت‌تر از مُردن بوده و نکیسا با نمردن هم درحال عقوبت است. این‌جاست که تلاش‌های صورت گرفته برای ایجاد امید و انگیزه در بین کم‌توانان ممکن است با پیام سریال رنگ ببازد. طبیعتاً مدنظر منوچهر هادی این بوده که بگوید نکیسا تاوان اشتباهات خودش را می‌دهد اما ابزار نامناسبی را انتخاب کرده است. به‌خصوص این‌ که روند دیگر سریال‌ها هم در تشدید این برداشت از آثار سینمایی بی‌تاثیر نیست. فقط و فقط سریال دل این کار را نکرده که بگوییم می‌توان آن ‌را نادیده گرفت و از پیامدش در روحیه مخاطب بگذریم. برایند سریال‌های مختلف حتی آثار خارجی مثل «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» که از تلویزیون ما پخش شد این است که معلولیت برابر است با سختی فراوان و اگر قرار است کسی تاوانی پس بدهد مبتلا به این مشکل می‌شود. طبیعی است هیچ اثری  نمی خواهد بگوید تمام معلولان به‌خصوص معلولان مادرزاد درحال تاوان دادن هستند اما وقتی مدام گفته می‌شود که معلولیت و کم توانی برابر با محدودیت نیست و درمقابل وقتی آدم‌های بد سریال‌ها به این شکل مجازات می‌شوند ممکن است حس بدی در بسیاری از معلولان شکل بگیرد؛ حتی اگر چنین چیزی مدنظر عوامل نباشد.  
معلولیت، عقوبت نیست نظر « وحید رجبلو» کارآفرین دارای معلولیتی که به پایان‎بندی سریال «دل» اعتراض دارد «تو سینمای ایران کارگردانا آخر قصه آدم بدا رو می‌نشونن رو ویلچر تا گناهکار بالاخره به سزای عملش برسه. آقای منوچهر هادی نمی‎دونم چند میلیارد از فروش سریال آبکی دل سود بردی ولی اگرخلاقیت و هوش کافی  برای نمایش تنبیه گناهکار ندارید، حداقل باعث هدررفتن زحمات معلولان برای فرهنگ‎سازی جامعه نباشید». این چند خط، متن توئیت وحید رجبلوست؛ جوانی با 98 درصد معلولیت که کارآفرین موفقی ا‎ست و پیشتر در زندگی‎سلام پای حرف‎های او نشسته‎ایم. درباره سریال دل با رجبلو تماس گرفتیم و ایشان هم به دلیل مشغله به جای گفت وگو از ما خواست یادداشتش را در اینستاگرام دوباره منتشر کنیم. رجبلو در صفحه اینستاگرامش هم به پایان‎بندی سریال دل و معلول شدن شخصیت منفی واکنش نشان داد؛ «رستا به آرش می‌رسد و توطئه‌گر و آدم‌ربای متجاوز هم به سزای اعمال خود می‌رسند؛ چطور؟ معلول می‌شوند! شبیه همه داستان‌های سطحی و زرد [...] آدم‌های بد حتما در این دنیا بلایی سرشان می‌آید و با آسیب دیدن بخش‌هایی از بدنشان تاوان پس می‌دهند طوری که دل آدم‌های خوب خنک شود. [...] بسیاری از فیلم‌های نسل اول سینمای [جهان] از معلولیت استفاده می‌کردند تا اثر کمدی و ملودرام فیلم را تشدید کنند و غالبا هم فرد معلول درقالب کلیشه‌ای تبهکار یا قربانی یا درتلاش برای انتقام به‎خاطر معلولیتش به نمایش درمی‌آمد. برای دهه‌های متمادی ویلچر می‌شود عنصری از صحنه‌هایی با مضامین شریرانه، ناتوانی، مافوق بشری و به ‎دور از صفات انسانی تا این‎ که پس از جنگ‎ جهانی دوم کاراکترهای جانباز خلق می‌شوند و چشم‌‌انداز تازه‌ای از معلولیت در سینما ترسیم می‌شود. [...] در دهه 1960 و همزمان با دوره حقوق مدنی در آمریکا، هویت‌طلبی افراد دارای معلولیت خود را نشان داده و به نهضت مطالبه حقوق افراد دارای معلولیت تبدیل می‌شود؛ این جنبش تاثیر خود را در سینما هم نشان داده و منجر به ظهور فیلم‌هایی می‌شود که تصویرسازی آن‎ها از افراد دارای معلولیت، تقریبا منطبق با واقعیت است...». او در ادامه تحلیلش درباره نمایش معلولیت در رسانه، با اشاره به سینمای ایران می‎نویسد: «در ایران، اگرچه روند نسبتا مشابهی را شاهد هستیم [...] اما متاسفانه همچنان تعداد فیلم‎هایی که از معلولیت به‌عنوان کلیشه مکافات عمل یا همان عذاب الهی بهره می‌برند، زیاد است». «منوچهر هادی» درمقام دفاع از خودش، جوابیه‎ای منتشر کرد با این مضمون: «ظاهرا عده‎ای از شما عزیزان انتقاد کردین که چرا عقوبت نکیسا در داستان دل باید روی ویلچر طراحی بشه؟ [...] نکیسا در سریال دل خودش باعث این معلولیت شده در اقدامی که تصمیم به خودکشی داشته. اصلا ارتباطی به کسانی که معلول مادرزاد هستند یا در سانحه‎ای ناخواسته یا به‎اشتباه و تصادفی معلول شدند، ندارد». این پاسخ اما به ‎نظر رجبلو قانع‎کننده نبود، او نوشت: «... دریغ از کمی بیان همدلی و همراهی برای فرهنگ‎سازی». در این بحث، نظر شما چیست؟