سعدی شعر نو، زخم های روانی زورگیری و بازگشت آقای تعصب !


 
 
سعدی و «سهراب» شاعر یک قبیله اند


گفت و گوی خراسان با  دکتر اسماعیل آذر و کاظم چلیپا، درباره ‌ شعر و نقاشی  سهراب سپهری در زادروز او
 
اکرم انتصاری- نیمه ماه مهر، زادروز شاعر شعر بلند زندگی، سهراب سپهری است؛ شاعری که قبله‌اش یک گل سرخ بود و جانمازش چشمه. نگاه هنرمندانه سهراب به طبیعت و اجزای آن، جزو باورهای او بود و شاید به همین دلیل «آب را گل نکنیم» را سرود. احتمالا می‌دانید بخشی از نگاه شاعرانه سهراب به هنر نقاشی‌اش نیز برمی‌گردد. او در نقاشی هم به طبیعت وفادار بود و آثار به‌جامانده از وی، گواه این ادعاست. به بهانه نود ‌و ‌دومین سالروز تولد این شاعر و نقاش بزرگ معاصر، با دکتر اسماعیل آذر پژوهشگر ادبی و کاظم چلیپا، نقاش برجسته کشورمان درباره ویژگی‌ها و زبان خاص سهراب در شعر و نقاشی گفت‌وگو کردیم که در ادامه خواهید خواند.   مواظب بود منتقدان ناراحت نشوند دکتر اسماعیل آذر، استاد ادبیات و پژوهشگر برجسته ادبی، سهراب سپهری را یک شاعر عارف می‌داند. او معتقد است سهراب زبان مخصوص خود را در شعر پیدا کرده و اشعارش با شاعران معاصر و قبل و بعد خود بسیار متفاوت است. با یک خاطره شنیدنی درباره سهراب سپهری، باب گفت‌وگو با دکتر اسماعیل آذر باز می‌شود. او می‌گوید: «هیچ‌ یادم نمی‌رود که وقتی مرحوم زنده‌یاد مشفق کاشانی در قید حیات بود (چون با سهراب رابطه بسیار نزدیک داشت و او را در ارتقای کارهایش کمک کرد)، از او درباره سهراب پرسیدم. او گفت که سهراب بسیار آدم خجول و ماخوذ به حیایی بود و البته، بسیار بسیار محترم. مرد محترمی سرشار از عواطف انسانی. حتی سهراب در روزگار خودش، به نقدهایی که به او وارد می‌شد پاسخ نداد، می‌گفت شاید کسی از من آزرده خاطر شود.» وی در ادامه درباره ویژگی‌های این شاعر معاصر گفت:«سهراب سپهری سفرهای بسیاری داشت؛ از آمریکا، آفریقا و تمام کشورهایی اروپایی تا مصر و تاجیکستان و هند. او دو یا سه بار به هند سفر کرد و آن‌جا با ادبیات شرق بیشتر آشنا شد. حتی حماسه‌های مهابهاراتا و رامایانا را خوانده بود و کم‌و‌بیش با ادبیات و بزرگان هند آشنایی داشت که تاثیر آن را در اشعارش می‌توان دید؛ اما مهم‌تر این‌که دل او، در تمام سالیان دور از وطن، در گرو گلستانه و همه ذهنش این بود که زودتر به ایران و به گلستانه برگردد. این‌ها بخشی از مطالعات و شنیده‌های من از نزدیکان و کسان سهراب است.» سهراب شاعرِ عارف است شعر سهراب سرشار از ویژگی‌های خاص است. دکتر اسماعیل آذر درباره این ویژگی‌ها می‌گوید:«شعر سهراب، شعری عاطفه‌مند و پر از احساس و عاطفه بود. شعر سهراب از نظر محور زبانی، کاملاً با شعرهای روزگار خود و قبل و بعد از آن متفاوت بود. از نظر فردیناندو سوسور، زبان‌شناس سوئیسی، گاهی شاید فکر کنید شعر و کلام برخی شاعران از نظر همنشینی به هم ارتباطی ندارد و کنار هم غریبه هستند؛ درحالی‌که وقتی شعرشان را می‌خوانید، می‌بینید این‌طور نیست. فرق نظم و نثر این است که در نظم شما به طور ساده کلام را نمی‌فهمید؛ در لفافی از استعارات و تشبیهات پیچیده شده است. برای مثال همه ما مسلمانیم و قبله‌مان مشخص است. خب سهراب می‌گوید قبله‌ام یک گل سرخ، یک‌مرتبه خواننده مکث می‌کند؛ این یعنی چه؟ شعر همین است و شما را به این مکث و تفکر وا می‌دارد. سهراب در لحظات شاد خود، در یک حالت انبساطی بود که در و تخته را به هم چسبانده و از آن یک مفهوم زیبا گرفته است. او در زندگی نکات غم‌انگیز کم ندارد، ولی شادی در شعر او بیشتر موج می زند.» دکتر اسماعیل آذر با اشاره به یک بیت سعدی، سهراب را ادامه‌دهنده همان شعر می‌داند؛ اما با زبان خودش. او می‌گوید: «سعدی یک بیت دارد که عین عظمت، توحید و حکمت است: برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتری ا‌ست معرفت کردگار. سهراب همین حرف را با زبان خودش تکرار می‌کند: زیر بیدی بودم/ برگی از شاخه بالای سرم چیدم/ گفتم: چشم را باز کنید/ آیتی بهتر از این می‌خواهید؟ سهراب به وقت و زمان توجه زیادی دارد و می‌گوید: زندگی آب‌تنی در حوضچه اکنون است. سنایی غزنوی هم شعری درباره اهمیت ارزش زمان دارد و می‌گوید:همین اکنون است اکنون زندگانی. این‌ها را می‌گویم تا بدانید سهراب چه مطالعات وسیعی دارد. سهراب شاعرعارفِ معاصر ماست. هر چیز به عشق خدا و برای او باشد، جاودانه است؛ چرا حافظ و مولانا این‌گونه هستند؟ هر کسی محصول کارش وصل به خدا باشد، خواهد ماند.» مینی‌مال‌های نقاشی سهراب کاظم چلیپا نقاش و استاد دانشگاه تهران، قیمت تابلوهای سهراب سپهری را در حراج تهران، ناچیز می‌داند. این نقاش و استاد دانشگاه درباره قیمت‌گذاری تابلوهای سهراب و دیگر آثار نقاشی می‌گوید:«از نظر من قیمت‌های آثار شرکت داده‌شده در حراج، خیلی پایین است و باید بالاتر باشد. هنوز برای هنر ارزشی قائل نیستند. اصلا بحث سهراب سپهری نیست، چه ارزشی برای هنر انقلاب یا جنگ قائل بودند؟ بااین‌که خیلی از مسئولان دغدغه‌اش را دارند؛ ولی هنوز قیمت هنر به معنای واقعی که یک هنرمند زندگی‌اش را برای خلق یک اثر می‌گذارد، نیست. حالا می‌خواهد کار سهراب سپهری باشد یا الخاص و کمال‌الملک. باید برای آثار هنری ارزش قائل شد؛ چون بعضی از آثار هنری، فرهنگ یک مملکت را معرفی می‌کند. برخی دیگر شاخصه شعور در یک مقطع آن مملکت را معرفی می‌کند؛ یا هنر معاصر و مدرن است یا هنر اعتقادی و آیینی. این قیمت‌ها پولی نیست. در خارج از کشور روی آثار، سانتی‌متری قیمت می‌گذارند.» چلیپا درباره اشتراکات شعر و نقاشی سهراب می‌گوید:«سهراب سپهری در انتهای زندگی خود در شعر و نقاشی به یک نوع مینی‌مالیسم و وحدت می‌رسد. اول در اشعارش، توصیف‌ها و روایاتی دارد که فرضاً در رابطه با یک نوستالژی یا سیری که در دنیا و عرفان داشته یا گذر در کوچه‌پس‌کوچه‌های کاشان است. در همان زمان، در نقاشی‌هایش یک نوع آبستره و مینی‌مال است؛ اما در آن روایتی وجود ندارد. به همین دلیل، یک نوع اختلاف در شعر و نقاشی‌اش دیده می‌شود؛ با وجود این، در انتهای زندگی خود و قبل از وفات، به یک وحدت در شعر و نقاشی‌اش می‌رسد؛ به یک نوع کم‌گویی و عمق‌‌نگری و نگاه ساده.»    
 
استقـــلال بـــا فکـــری تمـــام کـــرد
بازگشت آقای تعصب  در گروی امضای نساجی
 
 بعد از کش‌وقوس‌های فراوان مسئولان استقلال رسما با محمود فکری برای قبول هدایت این تیم به توافق رسیدند و این مربی را به عنوان سرمربی جدید معرفی کردند. داستان نیمکت استقلال بعد از جدایی فرهاد مجیدی شخصیت‌های زیادی را به خود دید. در روزهای ابتدایی نام استراماچونی مطرح شد و یک روز الکس نوری شخصیت اول داستان نیمکت آبی‌ها بود و یک روز هم جواد نکونام. حتی در این داستان عجیب نام منصوریان و قلعه‌نویی هم مطرح شد اما درنهایت نیمکت آبی‌ها به محمود فکری رسید. فکری 51 ساله در سال‌های طولانی دوران بسیار خوبی را به عنوان کاپیتان و بازیکن در استقلال داشت و یکی از بازیکنان محبوب این تیم به شمار می‌رفت. او طی سال‌های گذشته هدایت شیرین‌فراز کرمانشاه، نساجی مازندران، نفت مسجدسلیمان، شاهین بوشهر، سرخ‌پوشان پاکدشت، آلومینیوم اراک و خوشه‌طلایی ساوه را بر عهده داشته است. حالا او انتخاب اول و آخر مسئولان استقلال است و خودش هم برای این ماجراجویی بزرگ آماده کرده اما در همین ابتدای کار باید به کمک مسئولان استقلال یک مانع بزرگ را از سر راه خود بردارد. فکری که فصل گذشته را با تیم نساجی مازندران سپری کرد برای حضور در استقلال باید رضایت مسئولان این باشگاه را جلب کند؛ اتفاقی که حالا به بزرگترین مانع برای حضور وی روی نیمکت آبی‌پوشان تبدیل شده است. به گفته یکی از مسئولان باشگاه استقلال، همتای مازندرانی برای رضایت دادن به محمود فکری خواهان دریافت رقمی بالاتر از ۴میلیارد تومان از سوی آبی‌های تهرانی شده است. این در حالی است که استقلال در هفته‌ها و ماه‌های اخیر مشکلات مالی زیادی داشته و تامین کردن این مبلغ در شرایط فعلی کار آسانی نیست. با این حال پس از آنکه اعضای هیئت مدیره باشگاه روی انتخاب محمود فکری به جمع‌بندی نهایی رسیدند، رایزنی برای حل مشکل بزرگ را هم آغاز کردند و امیدوارند بتوانند در نشست با مسئولان نساجی مبلغ مورد درخواست این تیم را کاهش دهند و یا شرایط پرداخت آسان‌تری را فراهم کنند. در صورتی که مسئولان باشگاه استقلال بتوانند رضایت همتایان خود در نساجی را جلب کنند، فکری رسما سرمربی آبی‌های تهران خواهد شد و تمرینات این تیم هم در سریع‌ترین زمان ممکن برای حضور در فصل آینده رقابت‌های فوتبال آغاز خواهد شد. فکری از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ کاپیتان استقلال بود. او همراه با استقلال ۳ بار قهرمان لیگ ایران(۱۳۷۷، ۱۳۸۰، ۱۳۸۵) و ۳ بار قهرمان جام حذفی ایران(۱۳۷۵، ۱۳۷۹، ۱۳۸۱) شد؛ ضمن این‌که ۵ نایب‌قهرمانی لیگ ایران(۱۳۷۳، ۱۳۷۸، ۱۳۷۹، ۱۳۸۱، ۱۳۸۳) و ۲ نایب‌قهرمانی جام حذفی(۱۳۷۸، ۱۳۸۳)، و یک نایب‌قهرمانی(۱۳۷۸) و یک مقام سومی(۱۳۸۱) در جام باشگاه‌های آسیا را در کارنامه خود دارد. وی همچنین رکورددار تعداد بازی با پیراهن استقلال تهران است. فکری در ۳۴۵ بازی رسمی برای استقلال به میدان رفته و نفر دوم این جدول پژمان منتظری با ۳۱۸ بازی است. فکری در ۳۲ بازی دوستانه و غیررسمی نیز برای استقلال به میدان رفته که با احتساب این ۳۲ بازی، تعداد بازی‌های او برای استقلال به ۳۷۷ بازی می‌رسد.
 
 
 
محوری زخم های روانی  قربانیان زورگیری به بهانه ویدئوی پربازدید گریه‌های دختر «مهراب قاسم‌خانی» در مواجهه با فرد خفت‌گیر و این‌که بعد از آن اتفاق از صدای موتور می‌ترسد و ... از مدیریت زخم‌های روانی چنین حوادثی گفتیم نگار فیض‌آبادی| کارشناس‌ارشد روان‌شناسی بالینی «هرچی داری رد کن بیاد!» جمله هولناکی است که زورگیرها می‌گویند و با نشان دادن سلاح گرم یا سردشان، وحشت زیادی را به افراد تحمیل می‌کنند. هرقدر هم قدرتمند باشیم، در چنین شرایط استرس‌زایی، چاره‌ای جز تسلیم نداریم. اما ماجرا همین‌جا تمام نمی‌شود. به‌تازگی ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که «نیروانا قاسم‌خانی»، در کلانتری تجربه خفت شدن با قمه را روایت می‌کند. به بهانه این روایت دردناک و تجارب تلخی که آسیب‌دیدگان زورگیری از سر می‌گذرانند، نگاهی روان‌شناسانه به این اتفاق تلخ داشتیم.    نشانه‌های آزاردهنده از راه می‌رسند همان‌طور که گفتیم ماجرای مواجهه با یک زورگیر و دردسرهایش در همان لحظه به پایان نمی‌رسد. ممکن است فرد بعد از تروما(ضربه‌های شدید روانی) با نشانه‌های آزاردهنده‌ای مثل برانگیختگی زیاد (واکنش از جا پریدن)، گوش‌به‌زنگی مفرط، مشکل در تمرکز، اجتناب و بی‌احساسی(کند شدن هیجان‌ها)، تجربه مجدد تروما از طریق فلش بک‌های ذهنی(در قالب تصاویر یا کابوس) مواجه شود. به‌طوری‌که به گفته مهراب قاسم‌خانی، «دخترم حتی زمانی که کنار من است صدای موتور می‌شنود به‌شدت می‌ترسد و حتی برخی اوقات گریه هم می‌کند. این حادثه باعث شده دخترم از بیرون رفتن بترسد و حتی زمانی که قصد دارد خودرویش را به داخل پارکینگ منتقل کند از من می‌خواهد مقابل در پارکینگ مراقب وی باشم.»  واکنش آسیب‌دیدگان یکسان نیست خود نیروانا درباره آن اتفاق گفته است:«در این مدت همچنان تصویر سارق قمه به دست در ذهنم است و کاملاً ازنظر روحی به‌هم‌ریخته‌ام». استرس، فشار شدیدی است که ظرفیت روانی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بعد از وقایع تروماتیک، طبیعی است که تا چند روز تصاویر حادثه در ذهن‌مان تداعی شوند. البته همه به‌طور یکسان، نشانه‌ها را تجربه نمی‌کنند. ما با طیفی از حالت‌های هیجانی، شناختی و رفتاری روبه رو هستیم؛ از سکوت تا پرحرفی، کرختی عاطفی تا گریه‌های مدام و ... واکنش‌هایی هستند که در شخص آسیب‌دیده بروز پیدا می‌کنند.  بعد از خفت‌گیری، چه اتفاقی می‌افتد؟ ما معمولاً دنیا را جای نسبتاً امنی می‌دانیم و انسان‌ها را به‌عنوان موجوداتی  با اخلاق می‌شناسیم. بعد از حوادث استرس‌زا، این دیدگاه به چالش کشیده می‌شود و در حالت شوک، ناباوری و تعارض قرار می‌گیریم. حالا انگار انسان‌هایی هستند که برخلاف باور ما، می‌توانند به امنیت ما دستبرد بزنند. وضعیت‌های تهاجمی مثل زورگیری و خفت شدن، جزو وقایعی هستند که دو باور مهم «دنیا جای امنی است» و «من توانمند هستم» را تغییر می‌دهند. ممکن است افراد بعد از پشت سر گذاشتن رویداد، همچنان به آن دیدگاه منفی داشته باشند. احساس ناتوانی، درماندگی، ترس از تکرار حادثه و... تا حدی می‌تواند طبیعی باشد اما تجربه آن ها در طولانی‌مدت، رنج روانی را افزایش می‌دهد.  نگویید که تقصیر خودم بود! شاید هجوم استرس‌ها اجازه ندهند تا واقعیت را آن‌طور که هست ارزیابی کنیم. کوچک نمایی و بزرگ نمایی تروما، هر دو آسیب‌زننده هستند. جملاتی مثل «حالا اتفاقی نیفتاده، چیزی نیست و بیخودی بزرگش کردم، تقصیر خودم بود، دیگه بعد این اتفاق نمی‌تونم زندگی کنم و...»، چه در قالب خودگویی‌های منفی یا گفته‌های دیگران، نه‌تنها زخم روانی را التیام نمی‌دهد بلکه رنج را بیشتر می‌کند. خود سرزنشی و نسبت دادن نقایص محیطی به خودمان هم فرایند بهبودیافتن را کند می‌کند. از گشودگی در مقابل هیجان‌های منفی کمک بگیرید گشودگی در مقابل هیجان‌های منفی، کار سختی است اما کمک می‌کند به‌جای اجتناب، هرچه زودتر با افکار و احساسات ناخوشایندمان روبه‌رو شویم و مسئولیت آن‌ها را بپذیریم. در این شرایط است که می‌توانیم برای خودمان کاری انجام دهیم. یادمان نرود افکار آزاردهنده‌ای که از ذهن‌مان می‌گذرد، هرگز مساوی واقعیت نیستند و قرار نیست عملی شوند.  اطرافیان افراد آسیب دیده چه کنند؟ اگر از اطرافیان فرد آسیب‌دیده هستیم، بهتر است با «گوش دادن حمایتی»، نشان دهیم کنار او هستیم، تنهایش نمی‌گذاریم و حس و حالش را به رسمیت می‌شناسیم. درمیان گذاشتن حادثه با یک شخص امن، کمک می‌کند تا دقایق و روزهای بعد را قدری راحت‌تر سپری کنیم. گزارش یا روایت روانی سریع (بلافاصله بعد از رویداد تروماتیک) هم بار روانی را کم می‌کند. وقتی بتوانیم در کنار یک شخص حامی، پیگیری‌های لازم(قضایی، پزشکی و روان‌شناختی) را انجام دهیم، میزان کمتری از درماندگی و آسیب‌پذیری را تجربه خواهیم کرد. حالا می‌دانیم که قربانی شرایط نیستیم و در حد توان می‌توانیم برای بهبود خودمان اقدام کنیم.  تمرین‌های آرام‌تنی انجام دهید  استفاده از تمرین‌های آرام‌تنی (تمرکز بر تنفس عمیق شکمی، انقباض و شل کردن عضلات در یک حالت آرامش‌بخش)، در کوتاه‌مدت کمک می‌کنند میزان تنیدگی و فشار جسمی و روانی را کم کنیم. آن چه در درازمدت اهمیت دارد، کمک گرفتن از یک فرد حامی (اعضای خانواده و دوستان صمیمی)، پیگیری‌های مربوط و صحبت با یک درمانگر است تا به‌مرورزمان، نشانه‌های آزاردهنده کم یا حذف شود و ترس افراطی جایش را به رفتار مراقبت‌کننده(در حد متعادل) بدهد.    
 عکس تزیینی است میثم دهقانی