رفتی ورفتن تو آتش نهاد بر دل

درگذشت استاد شجریان در روز پنجشنبه هفدهم مهر ماه نودونه دربیمارستان جم تهران آتشی بردل وجان میلیون‌ها مردم ایران و فارسی زبانان درسرا سرجهان گذاشت ودر غم واندوه جانکاه فرو برد و موجب گردید تاهزاران نفرازمردم وصدها هنرمند برجسته وبزرگان سیاسی وملی درخارج وداخل کشور بقول "رهی معیری " فریاد برآورند که: "رفتی ورفتن توآتش نها د بردل ".
این موضوع نشان داد که مردم جامعه تاچه اندازه نسبت به هنرمندان متعهد اجتماعی که از بیداری اجتماعی بهره مندند وواقعیت‌های اجتماعی را در آثار هنری خود بیان می‌کنند ارزش قائلند وادای احترام می‌کنند.
زیرا استاد شجریان بقول دکتر" فاستوس توماس " هنررا از بند تنهاماندن ووابستگی به برگزیدگان رهانید وراهی به سوی مردم وانسان گشود. بقول "ارنست فیش ر" هیچگاه رشته پیوند خودرا بانقش ویژه ی اجتماعی‌اش نگسست وبه تحول پذیری آن کمک کرد.
استاد شجریان هنرمندی بود که ازبینش اجتماعی بسیار عمیقی بهره‌مند بود و
کشاکش زندگی اجتماعی را به خوبی منعکس کرد. خود را از آلایش مدح رهانید و ستایشگر اهل عمل شد و در طریق حق گام نهاد. روی به معنی وحقیقت آورد. ظاهر را رهاکرد، به باطن گروید و با استفاده از آثار هنری بینش عمیق زمانی و مکانی جامعه خود را متجلی ساخت وخصوصیات ویژه عصر خویش را بوجود آورد وتوانست درتغییرات و تحولات اجتماعی خویش موثر باشد.هنر او به منزله واقعیتی اجتماعی است که نه به عنوان مسکن وداروی تخدیرکننده بلکه به عنوان بیدارگر، روشنگر وتکان‌دهنده مورد نیاز جامعه بوده است چنانکه بیشتر هنر مندان بزرگ جهان که نامشان جاودانه گردیده از چنین خصوصیات هنری برخوداربوده‌اند وکوشیده‌اند واقعیت‌های آینده راچنانکه در بطن واقعیت‌های حال می‌بینند عرضه دارند. به همین جهت همانند بزرگانی چون بتهوون در آوازهای جاودانه خود ندا درمی دهد که: دموکراسی و آزادی را پاس بدارید. یکدیگر را دوست بدارید و به ارزش‌ها و هنجارهای ملی ومیهنی خوداحترام بگذارید. از اینرو در تاریخ هنر موسیقی وآواز ایران، شجریان جاودانه وماندنی خواهد بود و هرگز نمی‌میرد.‌