روزنامه آفتاب یزد
1399/07/21
وصله ناجور است تعطیلاش کنید!
آفتاب یزد- گروه شبکه: سریال آقازاده به عنوان نخستین تولید سازمان هنری- رسانهای اوج مدتی است که در قالب نمایش خانگی به نمایش در میآید. داستان این فیلم همانطور که از نامش پیداست به موضوعاتی در زمینههای سیاسی، اجتماعی و برخی از مشکلات اقتصادی و زد و بندهای پشت پرده مفاسد اقتصادی همراه با داستانی عاشقانه اشاره دارد. این سریال مانند دیگر ساختههای حامد عنقا که ید طولایی در ایجاد حاشیه در سریالهایش دارد، پر است از حاشیه. آنقدر که با هر بار پخش این سریال، قسمتی از آن خوراک و سوژه کاربران شبکههای اجتماعی را فراهم میکند. از معروفترینجنجالهای آقازاده میتوان به سکانسی اشاره کرد که در آن یک زن با خواندن صیغه به مدت یک ساعت و مهریهای که فقط یک شکلات است به عقد موقت یک مرد درمیآید. از دیگر سکانسهای حاشیه ساز سریال آقازاده که اخیرا نیز پخش شده؛ لمس نامحرم توسط دستکش ظرفشویی است. در واقع میتوان گفت که این سریال بسیاری از مرزهای رفتاری را جابه جا کرده است. اما فارغ از این حواشی، در حال حاضر روند داستان به سمت و سویی پیش میرود (نمایش فساد سازمانیافته
در کشور)که صدای روزنامههای اصولگرا را در آورده است.
> وصله ناجور اوج
یکی از این روزنامههای اصولگرا «وطن امروز» است. این روزنامه طی گزارشی تحت عنوان« وصله ناجور اوج» که روز یکشنبه به چاپ رسید به نقد سریال آقازاده پرداخت. در بخشی از این گزارش آمده است:«حاشیه تقریبا تبدیل به جزئی جداییناپذیر از سریال «آقازاده» شده است؛ اثری که از آن به عنوان نخستین تولید سازمان هنری- رسانهای اوج در عرصه شبکه نمایش خانگی یاد میشود اما تا این جای کار به اندازه مجموع پروژههایی که اوج در حوزههای مختلف سینما، تلویزیون، مستند، تجسمی و... تولید کرده برای آن حاشیه داشته است تا «آقازاده» تبدیل به وصله ناجور «اوج» شود؛ وصلهای که با هر منطقی که حساب کنیم هیچگونه به مجموعهای با سابقه اوج نمیچسبد. وقتی چند هفته قبل پخش قسمتی از سریال «آقازاده» و پخش سکانس عجیب خواندن صیغه یکساعته، حاشیههایی گسترده را برای این سریال و سازمان اوج ایجاد کرد، در گزارشی با اشاره به اینکه این سریال باید با ردهبندی سنی 18+ عرضه شود، نوشتیم: «وقتی دیده شدن به هر قیمتی بر اصل موضوع غلبه میکند، طبیعی است که سازندگان «آقازاده» نیز بدون توجه به پیامدهای نمایش عریان چنین موضوعاتی،
دست به نمایش آن بزنند. آن هم در شرایطی که این سریال بدون ردهبندی سنی
۱۸+ در شبکه نمایش خانگی عرضه شده و بدون شک بسیاری از خانوادهها از جمله خانوادههایی که پسران و دختران نوجوان و جوان دارند، علاقهای به نمایش دادن چنین موضوعاتی برای فرزندانشان ندارند». هرچند در آن مطلب به این موضوع اشاره نکردیم که با این دستفرمان، احتمالا «آقازاده» در ادامه نیز حاشیهدار خواهد بود اما احتمال میدادیم این ماجرا بازهم تکرار شود که این حاشیهها متاسفانه در قسمت شانزدهم این سریال یک بار دیگر تکرار شد تا سازندگان «آقازاده» در شرایطی که هیچ نیازی به نمایش سکانسی با مضمون نوازش صورت کاراکتر «حامد» توسط مادرش با دستکش ظرفشویی برای پیشبرد جریان اصلی قصه خود نداشتند، با اصرار بر نمایش این موضوع، یک بار دیگر خط قرمزهای عرفی جامعه ایرانی در حوزه تولید آثار نمایشی را زیر پا بگذارند. نکته اینجاست که همانگونه که پیش از این گفته بودیم نه در جریان نمایش آن سکانس معروف صیغه- که همچنان و با گذشت چند هفته، سوژه شوخی کاربران فضای مجازی است- میشد ردی از اثرگذاری این سکانس در جریان اصلی قصه دید و نه در جریان این هنجارشکنی تازه، نشانی از اهمیت نمایش این سکانس و اصرار برای حفظ آن در سریال دیده میشود؛ گویا این سکانسها تعبیه شدهاند تا فقط حاشیه درست کنند! «آقازاده» در مسیر قصهاش به شکلی آشکار از خط قرمزها عبور میکند؛ دختری فاسد که فساد او نه صرفا یک امر شخصی بلکه عضویت در یک جریان مافیایی است به همسری یک نیروی امنیتی مومن و متدین در میآید و اساسا هیچکس نیست که از سازندگان این سریال سوال کند که مگر میشود، یک مرد متدین غیرتمند (فارغ از سابقه شغلی او که به مسائل امنیتی و قضائی گره خورده)، پس از اطلاع از فساد آشکار و گسترده همسرش (که صرفا یک مورد نبوده و مربوط به حضور او در یک جمع مافیایی فساد میشده) براحتی با این موضوع کنار آید و به زندگی با او ادامه دهد؟! اصلا آن چه دستگاه امنیتی است که از سوابق چنین فعالیتهایی اطلاع پیدا میکند و صرفا با این استدلال که این زن چند ماهی است که دیگر این کارها را کنار گذاشته، اجازه میدهد تا یکی از مهمترین نیروهایش که درگیر پروندههای بزرگ امنیتی و اقتصادی است، به زندگی مشترکش با چنین زنی ادامه دهد؟ آیا این خود هجو ناخواسته توانایی و اقتدار دستگاه امنیتی نیست؟ وزیری که قصه او در این سریال روایت میشود، درست در همان جایی به وزارت میرسد که پسرش از مدتها قبل در حال انجام معاملههایی همراه با فساد بوده است. نماد نیروهای انقلابی رده بالا و پایبند به ارزشها هم که پیرمردی خانهنشین است که از چهره قدرتمندی چون «حسن» تا همین دکتر «بحری» که به وزارت رسیده، همه در مقابلش گردن کج میکنند اما او در گوشه عزلت، منفعلانه خانهنشین شده است و آنهایی که به دنبال زدوبند و انواع فسادهای اقتصادی و اخلاقی هستند، فعالانه در وسط میدان از وزارت تا مهمترین بخشهای قضائی کشور ظهور و بروز دارند! چهرههایی که اتفاقا سریال در اشارهای کنایهوار به اعتیاد و زنبارگی برخی از آنها نیز اشاره میکند [اشاره کاراکتر نیما بحری به عملی بودن حسن در سکانس جانمایی ویلایی که قرار است برای حسن ساخته شود]. این اگر نمایش فساد سیستماتیک و به حاشیه رفتن انقلابیون اصیل نیست، پس چیست؟! همه اینها را نوشتیم تا از این بگوییم که «آقازاده» به معنی واقعی کلمه وصله ناجوری برای سازمان هنری- رسانهای اوج به شمار میآید؛ مجموعهای که در تمام این سالها تلاش کرده آثاری نظیف از منظر محتوایی را با بالاترین کیفیت فنی و تکنیکی تولید و عرضه کند و حالا اصلا معلوم نیست با چه منطقی پای کار تولید سریال «آقازاده» آمده است»
> هر چه جلوتر آمد، عقبتر رفت
چندی پیش نیز روزنامه کیهان از دیگر روزنامههای اصولگرا درباره این سریال نوشته بود:« «آقازاده» هر چه جلوتر آمد، عقبتر رفت! رفته رفته، آن داستان پرطراوت و حال و هوای عدالتخواه و آرمانگرا و ضرباهنگ خوشآهنگ سریال ، آب رفت و مثل خیلی دیگر از سریالها، به قصه این کار هم آب بسته شد! وقتی داستان فیلم یا سریال خسته میشود، شاتها روی چهرههایی با آرایش غلیظ، بسته میشود و... وقتی از راه هنری و حرفهای نمیتوان بازار را فتح کرد، لاجرم پای اروتیسم به میان میآید و اتفاقات بالای 18 سال! به این ترتیب است که جاذبه بازار و مسابقه برای سود بیشتر، «آقازاده» را هم ضربه فنی کرد! «آقازاده» فریب فروش بیشتر را خورد و خاک شد!»
سایر اخبار این روزنامه
کیم جونگ اون از مردم به خاطر مسائل اقتصادی عذرخواهی کرد
وصله ناجور است تعطیلاش کنید!
آیا مسئولان مثبت شدن تست کرونای خود را مخفی میکنند؟
چرایی مهاجرت پرستاران
وزیرخارجه چین پس از دیدار با ظریف چه درخواستی داشت؟
مناقشه 3 عضو دولت بر سر سامانه جامع تجارت یا گمرکی!
خبری از تدبیر نیست!
اگر سفرهای استانی مشکلات را حل میکرد باید زمان احمدینژاد بهترین دوران بود
دولت تنبل است
درباره سفرههای مردم
دلارهای ویرانگر
بنیادهای خیریه؛ آن کار دیگر؟!
جریمههای بیاثر