دولت تنبل است

افزایش چشمگیر قیمت سکه و ارز در هفته‌های اخیر فرضیه‌های گوناگونی را نسبت به عملکرد دولت ایجاد کرده است. در ابتدای امر به نظر می‌رسد دولت در عرصه اقتصادی به شدت منفعل است، انفعال در حوزه اقتصاد روزمره یعنی مقابله با گرانی، احتکار و نظارت بر قیمت‌ها کاملا مشهود است و گویی دولت توجهی ندارد که چگونه قیمت‌ها برسر مردم آوار شده است.
از سوی دیگر در حوزه کلان رفتارهای دولت مشکوک است و این فرضیه درحال تقویت است که دولت از افزایش قیمت دلار و طلا سود می‌برد چرا که پرداخت‌های دولت به ملت 84 میلیونی ایران ریالی است و هرچه دلار و سکه گران‌تر شود ارزش درآمدهای دولت بیشتر می‌شود. در همین حال مشاهده می‌شود بنزینی که به صورت مازاد فروخته می‌شود تبدیل به سکه شده و افزایش قیمت طلا را در پی دارد و ضرر این سیاستِ اقتصاد بازی دولت را ملت می‌دهد. موضوع دومی که گمانه زنی‌هایی درباره آن مطرح می‌شود ارتباط شرایط اقتصادی کشور با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است اما این فرضیه صحیح نیست. در واقع در بودجه امسال که در مجلس قبل رد شد اما در نهایت با شرایطی ویژه تصویب شد جایگاه مالیات پنج برابر نفت در درآمدزایی در نظر گرفته شده است همچنین درآمدی که دولت از گران کردن بنزین بدست آورده روزانه دویست میلیارد تومان است که از ملت به جیب دولت می‌رود. این رقم می‌توانست کمک اساسی برای ساماندهی وضعیت مردم باشد. اگرچه این فرضیه که دموکرات‌ها و جمهوری خواهان با یکدیگر فرقی ندارند چندان صحیح نیست و باید تعدیل شود چرا که نمی‌توان منکر تفاوت اوباما با ترامپ بود اما به طور کلی نمی‌توان به انتخابات آمریکا خوش بین بود. در واقع ترامپ و تیم او سیاستی را در سال‌های اخیر در پیش گرفتند که تعمیق‌سازی تنش میان تهران و واشنگتن بود به نحوی که قدرت یابی دموکرات‌ها نیز نتواند شرایط را تغییر دهد. در این راستا اقدامی مانند ریخته شدن خون سردار سلیمانی بسیار مهم است چرا که به سادگی این خون پاک نمی‌شود. این سیاست باعث می‌شود حتی با حضور جو بایدن نیز تنش زدایی آسان نباشد. از سوی دیگر حدود 700 نوع تحریم مازاد از دل ساختار سیاسی و اقتصادی آمریکا بر ایران تحمیل شده تا حتی دولت بعدی نیز نتواند به آسانی این تحریم‌ها را بردارد. از سوی دیگر با پیروزی بایدن نیز به هرحال اختلافات بر سر موضوعاتی مانند عمق استراتژیک ایران در منطقه یا مباحث حقوق بشری مطرح می‌شود تا موانع برسر تنش زدایی همچنان باقی باشد. بنابراین این فرضیه که انتخاب بایدن می‌تواند تغییری شگرف در وضعیت اقتصادی ایجاد کند صحیح نیست. در یک ارزیابی کلی از وضعیت امروز مردم و دولت باید گفت که این دولت تنبل و بی‌تفاوت بوده است، با اینکه پشتوانه مردمی بسیار مناسبی را داشت اما همه هواداران خود چه آنها که به دلایل سیاسی رای داده بودند و چه آنها که به دلایل اقتصادی رای دادند را ناامید کرد و یاس را در جامعه گستراند. حالا هر دو ماه شاهد یک شوک اقتصادی شدید به زندگی مردم هستیم و قیمت ارز در حدود دو سال اخیر بیش از 10 برابر شده است. این نشان می‌دهد شاهد مدیریت کسانی هستیم که تنها هدف دستیابی به رای را داشتند و امروز نیز بیش از آنکه به فکر چاره باشند به دنبال تنظیم متن سخنرانی و بازی با الفاظ هستند.