بنیادهای خیریه؛ آن کار دیگر؟!

بابک خطی‪-‬ «صفحه پیام‌هایم را باز می‌کنم میان پیام‌ها، پیام خانم «ک» -مادر دو تا از بیمارانم- را که می‌بینم، نگران می‌شوم، پیام را باز می‌کنم،بعداز سلام و تعارفات معمول تصویری محو از سر یک کودک روی صفحه خودنمایی می‌کند، انگشت روی عکس می‌زنم تا باز شود....»
بنیاد خیریه NonprofiFoundatio- نوعی سازمان غیر انتفاعی است، که معمولا برای «سازمان‌های خیریه»بودجه و پشتیبانی فراهم می‌کند و به صورت مستقیم هم می‌تواند انجام «خدمات خیریه» را به عهده گیرد.
بنا بر تعریف حقوقی، بنیاد برای انجام هدف مشخص مقصد ویژه‌ای تاسیس می‌شود و سود ناشی از فعالیت‌های آن نیز می‌بایست در راه امور اجتماعی یا ایده‌های مرتبط با مقصد اصلی هزینه شود به این صورت بنیاد خیریه می‌تواند راسا به فعالیت‌های آموزشی، درمانی، اشتغال و کارآفرینی، حمایت از معلولین، ایتام و یا سایر فعالیت‌های مرتبط با منافع عمومی و بشر دوستانه بپردازد.
البته تکیه بیشتر به کمک برای توانمندسازی منصفانه در برابر پول‌پاشی در تعیین اهداف مهم و دارای اثرات طولانی‌تر است.


در کشور ما برای تشویق موسسات خیریه‌ای که بر مبنای قوانین جاری کشور تاسیس و از دستگاه‌های دولتی مجوز فعالیت دریافت نمایند، مشمول معافیت از پرداخت مالیات میگردند.
هزینه‌ی بنیادهای خدماتی برای انجام اهداف و البته تامین حقوق قسمت اداری بنیاد آن باید خرج شود و بهتر است با بیشترین بازدهی برنامه‌ریزی گردد تا هم اداره‌کنندگان با حداکثر روحیه، توان و احساس امنیت اقتصادی کار‌ کنند و هم بیشترین سرمایه‌های ممکن صرف هدفی که بنیاد بر اساس آن تاسیس شده،بشود.
بسیاری از بنیادها برای انجام خدمات خود به فعالیت‌های اقتصادی می‌پردازند تا از سود آن برای اهداف تعریف شده بنیاد هزینه و خرج شود و البته این فعالیت‌ها در صورت تایید حسابرسی،معاف از مالیات و همراه معافیت‌های گمرکی است.
بنیادها و موسسات بسیاری در کشور هستند که با ‌صرف زمان لازم، برخورد محترمانه،سعی در حمایت و خدمت‌گزاری مخاطبان خود دارند به عنوان مثال در زمینه درمان با صدور دفترچه‌های خاص برای بیماران ویژه، برپایی درمانگاه‌های ویژه، تاسیس بیمارستان‌های تخصصی و فوق تخصصی درمانی-پژوهشی، درمان رایگان بیماران، بیمار درمان با سوبسید قابل توجه، درمان با کمک‌های مالی بلاعوض یا با شرایط بدون سود یا حداقل سود برای بازگشت و... شرایطی ایجاد کرده‌اند که بیماران تعریف شده حیطه مورد نظر خود را پوشش می‌دهند تا به عبارتی بیمار و خانواده جز درد بیماری و رنج درمان دغدغه‌ی دیگری نداشته باشند.
بسیاری از بنیادهای معتبر حمایت از کودکان‌کار هم بی‌ادعا با حداکثر توان در حال کمک به گروه هدف خود هستند، با اعضایی با روحیه داوطلبی بالا که می‌توانند برای بقیه الهام بخش باشند.
بنیادهای دیگر نیز با توجه به هدف تعریف شده، کم و بیش به همین روش فعالیت می‌کنند.
اما متاسفانه هستند بنیاد نماهایی که از همه شرایط اقتصادی و تخفیف و معافیت‌های آن برای سود بیشتر -مثلا درقسمت درمان؛ واردات تکنولوژی‌های تصویربرداری، جراحی، پاراکلینیک- و عدم پرداخت مالیات استفاده می‌کنند و با حسابرسی‌های غیرقابل اعتماد درون‌بنیادی، از دادن خدمات متناسب به گروه هدف تن می‌زنند-که در واقع جنایتی آشکار در مورد گروه هدف و اهداف آن موسسه است که به تدریج، حذف گردیده، از معنی تهی شده یا جنبه نمایشی به خود می‌گیرد.
در فرایند پول‌شویی، پول حاصل از اقدامات غیرقانونی تبدیل به پول یا ثروتی می‌شود که در ظاهر از راه‌های قانونی به دست آمده‌است.
پولشویی، تقلب و سوءاستفاده از منابع دولتی و منابع متعلق به مردم به بهانه انجام عمل
خیر است.
دستیار وقت ویژه رئیس‌جمهور در امور شهروندی با اشاره به گردش مالی ۳۰- ۴۰ هزار میلیاردی خیریه‌ها از بیرون ماندن عده‌ای از محرومان و خانواده‌های آنها از چرخه حمایتی ابراز تاسف کرده‌است.
کمی قبل‌تر، رئیس وقت کمیسیون اقتصادی مجلس با تایید وجود بیش از ۱۵ هزار موسسه خیریه در کشور، حدود نیمی از این موسسات را «غیرشفاف» اعلام کرد.
اما به راستی خیریه‌ای که حسابش پاک است چرا باید از ارائه صورتحساب مالی واقعی خود و حسابرسی شفاف، توسط حسابرسان خبره معذوریت و ابایی داشته باشد؟!
فقر با حداکثر فشار روی دوش تمام جامعه وارد می‌شود و با حداقل حقوق یک و هشتصدی و خط فقر ده میلیون تومانی، زیر فشار تحریم‌ها چنین اقداماتی، آسیبی به مراتب سخت‌تر از آنچه طبق تعاریف پولشویی تعریف شده، به جامعه می‌زند که فقط اقتصادی نبوده، جنبه‌های روانی و توسعه فضای ناامیدی و...را در بر می‌گیرد.
اگر همه موسسات خیریه، حسابرسی بشوند و طبق استانداردهای حسابداری گزارش‌های مالی مناسبی داشته باشند، ضمن شفاف سازی، ابهام‌ها نیز رفع می‌شود.عدم شفافیت فقط فرصت بالقوه به سودجویان می‌دهد که تحت پوشش این بنیادهای خیریه، محیط مخرب اقتصادی ایجاد کرده، در کمال آرامش‌خاطر ردپای درآمدهای غیرقانونی خود را پاک یا از پرداخت مالیات فرار کنند.مسئله‌دیگر در مورد برخی بنیادهای خیریه کارآفرین کاذب است که برخی افراد طبقات آسیب‌پذیر جامعه با حداقل حقوق، بدون هرگونه حداقل‌های بیمه و تامین اجتماعی در آن کار می‌کنند و در واقع تحت استثمار قرار می‌گیرند. در این خیریه‌ها به این افراد القاء می‌شودکه حتی شایسته حداقل دستمزد، حداقل بیمه و تامین اجتماعی نیستند و همین که کار دارند باید راضی و از کارفرما متشکر باشند. بسیاری از این افراد به علت فقر ناچار به ادامه همین کار هستند که نهایتا به کلفت‌تر کردن گردن خیّرین! کاذب می‌‌انجامد.
ضمنا خاطرنشان می‌گردد هویت و شخصیت یک بنیاد خیریه و مدیران و کارمندان آن برگرفته از گروه تحت پوشش آنان است، خدمت‌رسانی به این افراد یک وظیفه است و باید طبق یک مکانیسم مشخص شده و با کمال تواضع و برخورد خوش در اختیارشان قرار گیرد.
هرگونه منت گذاری،برخورد بی‌ادبانه و نگاه از بالا به پایین از طرف مدیران و کارکنان یک بنیاد خیریه اقدامی بسیار زشت، غیرقابل گذشت و ناشی از خودکم بینی و حقارت شخصیتی بی‌نزاکت است و باید سیستمی تعبیه گردد تا این بی‌مبالاتی‌ها در رفتار قابل گزارش و پیگیری باشد.
نگارنده توان و اجازه قضاوت و پیدا کردن متهمین را ندارد، شاید بعضی از خیریه‌ها راه را گم کرده‌اند.
شاید برخی فقط برای سودجویی، روی کاغذ وجود دارند، شاید برای انداختن نور در عرصه بنیادهای خیریه، جدا کردن سره از ناسره و رسیدگی به وضع کانون‌های آلوده و چرکی احتمالی، نیاز به حسابرسی حرفه‌ای، اقدام انتظامی یا قضائی و در نهایت درمانی عاجل است.
پی‌نوشت: نویسنده صمیمانه‌ترین درودها را خدمت تمام افرادی که در بنیادهای شفاف از نظر اقتصادی به مراجعین و گروه‌های هدف مختلف، متعدد و گوناگون خود، خدمت ارائه می‌کنند تقدیم می‌کند.