تقاضا را مديريت كنيد تا ارزش پول ملی حفظ شود

مهم‌ترين دلايل عميق‌تر شدن مشکلات اقتصادي و افزايش لجام‌گسيخته نرخ ارز در شرايط کنوني جامعه چيست؟
موضوع ارز با اعتراف ديرهنگامي که رئيس‌جمهور تحت‌عنوان جنگ اقتصادي مطرح کرده معنادار است. در ابتدا بسياري از تحليلگران موضوع ارز را بر مبناي عرضه و تقاضا تحليل مي‌کردند اما عوامل تأثيرگذار شرايط را تغيير دادند.کاهش عرضه از يک‌طرف و تحريک تقاضا با حمايت تشکيلات سازمان‌يافته‌اي که در جامعه جنگ رواني ايجاد مي‌کند و جنبه‌هاي رواني بازار را تقويت مي‌کند از طرف ديگر در اين زمينه موثر بودند. بازار ارز فارغ از عرضه و تقاضا نيست اما در شرايط کنوني عرضه و تقاضا داراي مديريت جنگي و تخريبي است و در عرضه ارز اختلال ايجاد مي‌کند.از سوي ديگر تحريک تقاضا نيز در جامعه صورت مي‌گيرد.تحريک تقاضا در جامعه نيز نيازمند تحليل محتوايي دقيق است.هنگامي که دولت‌ها از اين اتفاقات بي‌اطلاع هستند خود را درگير مديريت عرضه مي‌کنند.در چنين شرايطي تمرکز دولت‌ روي عرضه است و تنها نيم‌نگاهي به تقاضا دارد.اين در حالي است که در بحران‌ها، مديريت تقاضا داراي اهميت زيادي است.اگر يک دولت تشخيص ندهد که در زمان بحران بايد تمرکز خود را روي مديريت تقاضا بگذارد به معناي اين است که بازي را به رقيب خود باخته است. اين بازي مي‌تواند مانند بازي فوتبال، بازي اقتصادي يا بازي نظامي باشد.در شرايط کنوني نيز ما نتيجه باخت خود را در اين بازي مشاهده مي‌کنيم که به دليل عدم‌مديريت روي تقاضا صورت گرفته است.
دولــت چـــگونه مــي‌تواند در اين زمينه تغيير استراتژي بدهد؟
در چنين شرايطي شيوه و روش حائز اهميت است.نکته مهم در اين زمينه حرکت پله‌اي و تدريجي است.هنگامي که قيمت ارز افزايش پيدا مي‌کند پس از مدتي با برخي اظهارات مقامات دولت و فضاي رواني‌اي که ايجاد مي‌شود قيمت ارز اندکي کاهش پيدا مي‌کند.اين اقدامات نيز بيشتر پاسخگويي به فضاي رواني جامعه است. با اين وجود تثبيت قيمت ارز که مانند پله عمل مي‌کند دوره‌هاي يک يا دو ساله را طي مي‌کند.عرض اين پله‌ها نيز روز‌به‌روز کوتاه‌تر مي‌شود و تثبيت‌هاي ضعيف و شکننده‌اي شکل مي‌گيرد.پس از مدتي دوباره قيمت ارز افزايش پيدا مي‌کند و سيکل گذشته تکرار مي‌شود.اين مثال، مانند قورباغه‌اي است که هنگامي که آن را در داخل آب جوش بيندازند به يک‌باره واکنش نشان مي‌دهد و خود را به بيرون از آب پرتاب مي‌کند. با اين وجود اگر گرم شدن آب به مرور زمان صورت بگيرد و قورباغه به صورت تدريجي گرم شدن آب را درک کند تا مرز پختگي و مرگ نيز پيش مي‌رود و به جايي مي‌رود که ممکن است بر اثر گرماي آب جان خود را از دست بدهد. در شرايط کنوني بنده نگران همين مسأله هستم که نرخ ارز به صورت تدريجي و مستمر در حال افزايش پيدا کردن است. اين در حالي است که تمرکز تصميم‌گيران جامعه روي حفظ ارزش پول ملي کم است. در سال‌هاي اخير مسئولان و رسانه‌ها بيش از آنکه روي کاهش پول ملي تمرکز کنند روي افزايش نرخ ارز تأکيد کرده‌اند. يعني به جاي اينکه عنوان کنند پول ملي کاهش پيدا کرده همواره عنوان مي‌کنند نرخ ارز افزايش پيدا کرده است.هنگامي که قيمت ارز افزايش پيدا مي‌کند صداوسيما بايد عنوان کند در معاملات ارزي امروز 10 درصد ارزش پول ملي کاهش پيدا کرده است تا مردم متوجه شوند 10 درصد نسبت به گذشته‌ فقيرتر شده و قدرت خريد آنها کاهش پيدا کرده است. در چنين شرايطي مسئولان بايد پاسخگو باشند و مردم نيز مطالبه‌گري کنند. واقعيت اين است که تمرکز مسئولان روي ارز واقعيت‌هاي اقتصادي را براي مردم و جامعه نشان نداده است.


واقعيتي که به جامعه نشان داده نشده چيست؟
در درک مفهوم و محتوايي اتفاقات ارز ضعيف هستيم. از سوي ديگر به شيوه‌ها و روش‌ها نيز توجه نمي‌کنيم تا متوجه شويم چه اتفاقي در حال رخ دادن است. اشکال ما با برخي از همکاران اين بود که صرفا براساس تحليل هر روزه عرضه و تقاضا و متغيرهايي که در مدل‌هاي اقتصادي با‌ ثابت در نظر گرفتن سيستم و پيش‌فرض‌هايي‌ که تحت‌تأثير عوامل تغيير کرده است توجه نمي‌کنند و تنها به موضوع عرضه و تقاضا توجه مي‌شود. به همين دليل نيز نسخه‌هايي که ارائه مي‌شد نسخه‌هاي ناقصي بود.اين در حالي است که اگر قرار است در مدل کلان اقتصاد ملي مورد تحليل قرار بگيرد عوامل غير‌اقتصادي در اين زمينه وجود دارد که به اندازه وشدت عوامل اقتصادي در جنگ اقتصادي تأثيرگذار است.اين مسائل يا کمتر ديده شده و يا ناديده گرفته شده است.حمله به پول ملي يک تهديد ملي است.اين تهديد ملي نيز قبل از اينکه متوجه عوامل بيروني باشد به ضعف مديريت تهديد باز‌مي‌گردد.ما اين مسأله را ساده گرفتيم و با محدود‌نگري و خوش‌باوري به آن نگاه کرديم. اين رويکرد نيز باعث شده به راه‌حال‌هاي مناسب و صحيح دست پيدا نکنيم. ترامپ در سال گذشته عنوان کرد جنگ نظامي با ايران از دستور کار آمريکا خارج شده است. با اين وجود ما موفق شده‌ايم به ارزش پول ملي ايران به شدت ضربه بزنيم.پس ازآن پمپئو و بولتون نيز به اين نکته اشاره کردند.اين اتفاق نيز با کمک عربستان، امارات و رژيم اسرائيل رخ داده است.اگر اين اقدامات مانند جنگ است در نتيجه اتاق تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي ملي ما بايد به اين مسائل دقت کند که در اين جنگ ممکن است برخي افراد نفوذي‌، جاهل و نادان وجود داشته باشند. همچنين افرادي که محدودنگر هستند نيز ممکن است وجود داشته باشد. نتيجه تصميم‌گيري‌هاي چنين افرادي در نهايت آشفتگي موجود در بازار ارز خواهد بود که روي جنبه‌هاي ديگر اقتصادي نيز تأثير مي‌گذارد.آمريکا روي نقطه حساسي نيز دست گذاشته است.مفهوم جنگ اقتصادي براي بنده که بيش از دو دهه در کنار علم اقتصاد، مديريت استراتژيک نيز در دانشگاه تدريس کرده‌ام يک مفهوم پيچيده و هوشمندانه است. به همين دليل نيز معتقدم آمريکا روي نقطه حساسي دست گذاشته است.
چه اهدافي پشت ايــن جنگ اقتصادي توسط آمريکا دنبال مي‌شود؟
هنگامي که پول ملي يک کشور هدف قرار گرفته مي‌شود همه مناسبات اعم از اخلاقي، ارزشي، اجتماعي، اقتصادي و رفتاري را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد. اين اتفاقي است که امروز در جامعه ايران در حال رخ دادن است.در شرايط کنوني جامعه‌اي طبقاتي به وجود آمده که شکاف عميقي بين غني و فقير رخ داده است.در چنين شرايطي ثروت‌هاي بادآورده در اختيار درصد کمي از جامعه است که با افزايش شکاف طبقاتي ثروتمند‌تر مي‌شوند و در مقابل فقراي جامعه روز به روز فقير‌تر مي‌شوند.در چنين شرايطي هشياري در جامعه نخبگان به مفهوم هشدارهاي عالمانه نيز مشاهده نمي‌شود. رسانه نيز تمرکز خود را روي ارزش پول ملي نمي‌گذارد و به جاي آن به نوسانات ارز توجه مي‌کند. در چنين شرايطي تصميم‌گيران جامعه با رويکرد ساده و پس از دست دادن زمان به نکاتي مي‌رسند. در اظهارات اخير رئيس‌جمهور جنگ اقتصادي مطرح مي‌شود. با اين وجود اين اظهارات دير صورت مي‌گيرد و مصداق اين شعر است که «آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا». سوال اينجاست که چرا با اين تأخير اين مسأله عنوان مي‌شود. اين در حالي است که هنوز وضعيت تدبيرهايي که در اين زمينه اتخاذ خواهيد کرد، مشخص نيست.
با توجه به روند کنوني اقتصاد در ماه‌هاي آينده چه اتفاقاتي در اقتصاد ايران رخ خواهد داد؟
واقعيت اين است که در شرايط کنوني هر نوع پيش‌بيني نوعي تحريک تقاضا به شمار مي‌رود.در مرحله نخست بنده براساس منافع ملي نبايد عنوان کنم وضعيت نامناسب‌تر خواهد شد و قيمت ارز همچنان سير صعودي خواهد داشت.اين نوع اظهارات تقاضاي جامعه را تحريک مي‌کند و به همين دليل سبب آشفتگي در فضاي اقتصادي مي‌شود.با اين وجود دروغ هم نمي‌توانم بگويم. در شرايط کنوني همه مسئولان به صورت مشترک مسئول کاهش ارزش پول ملي هستند و تنها دولت در اين زمينه مقصر نيست. در اين راستا مجلس‌ بايد از يک‌سو عالمانه، هوشيارانه و دلسوزانه اقدام کند و از سوي ديگر قوه قضائيه با نظارت‌هايي که در راستاي هماهنگي با دولت انجام مي‌دهد اين مسير را تقويت کند، اين در حالي است که در شرايط کنوني هماهنگي‌اي که مور‌د انتظار همگان باشد کمتر ديده مي‌شود. اگر راننده اقتصاد ملي که دولت است، عينک خود را تميز‌تر کند و چشم‌انداز پيش‌رو را بهتر ببيند، مي‌توانيم از کاهش معنا‌دار ارزش پول ملي جلوگيري کنيم، در غير اين صورت اگر وضعيت به همين شکل غبارآلود پيش برود بايد نسبت به آينده با بدبيني و نااميدي نگاه کرد. همه چيز به خودمان بستگي دارد که چگونه عمل کنيم. اقتصاد ايران داراي بنيه‌اي قوي است و مي‌توانيم مانع از ادامه اين وضعيت شويم. حتي مي‌توانيم يک تثبيت آني داشته باشيم و شاهد کاهش تدريجي قيمت نرخ ارز نيز باشيم.اما اگر وضعيت رها شده باشد اين رها‌شدگي شتاب به خود مي‌گيرد وضعيت را وخيم‌تر مي‌کند. همه‌چيز به ظرفيت تصميم‌گيري دولت بستگي دارد که در آينده به چه شيوه‌اي عمل مي‌کنند. نوع تدابير عالمانه يا ناعالمانه‌اي که در اين زمينه به کار گرفته مي‌شود نيز در چشم‌انداز پيش‌روي جامعه تأثير‌گذار است و هر کدام مي‌تواند شرايط را متفاوت کند.
راه‌حــل شـما براي عبور از بحران‌هاي کـنوني اقتصادي در جامعه چيست؟
يکي از مهم‌ترين راه‌حل‌ها اين است که متوجه باشيم در وضعيت جنگ اقتصادي قرار گرفته‌ايم. رئيس‌جمهور در اظهارات خود از جنگ اقتصادي صحبت مي‌کنند. با اين وجود طرز بيان جنگ اقتصادي‌اي که ايشان‌ در گفته‌هايش استفاده کرده بنده را نگران مي‌کند. به نظر مي‌رسد تصميم‌گيران جامعه به جاي اينکه از نظر استراتژيک تراژدي کاهش ارزش پول ملي را تبيين کنند آن را به کمدي تبديل کرده‌اند. رئيس‌جمهور عنوان کرده دوستان اقتصاددان ما عنوان کرده‌اند اجازه بدهيد قيمت ارز افزايش پيدا کند تا توليد ملي افزايش پيدا کند. تأکيد ايشان نيز روي اين بوده که در چنين شرايطي صادرات کشور افزايش پيدا مي‌کند. اين در حالي بود که ما شاهد بوديم قيمت ارز از چهار هزارتومان به 10 هزار و پس مدتي 20 هزار تومان و امروز 30 هزار تومان است و هيچ اتفاقي نيز در توليد ملي رخ نداده است.کساني که چنين تصميمي گرفته‌اند بايد نسبت به وضعيت موجود پاسخگو باشند. در يک مدل اقتصادي هنگامي که قيمت ارز افزايش پيدا مي‌کند به صادرات سيگنال مثبت مي‌دهد. با اين وجود به ارزش پول ملي، تورم و توليد ملي سيگنال منفي مي‌فرستد.اين وضعيت پزشکي است که به بيمار خود يک دارو مي‌دهد که براي پنج دقيقه حال وي را خوب مي‌کند اما پس از مدتي دچار تپش قلب مي‌شود. پيشنهادهايي که در اين زمينه مطرح مي‌شود و مبناي تصميم‌گيري مي‌شود بايد در بين کارشناسان مورد تحليل و بررسي قرار بگيرد تا ضعف‌هاي آن برطرف شود. نه اينکه اين پيشنهادها بدون هيچ بررسي‌اي مبناي تصميم‌گيري قرار بگيرد. راه‌حل دوم در مديريت تقاضا است که بايد به صورت جدي در دستور کار تصميم‌گيران جامعه قرار بگيرد.حفظ ارزش پول ملي يکي از وظايف ذاتي بانک مرکزي است. پول ملي مانند ناموس ملي است و مديريت کلان بايد نسبت به آن غيرت بيشتري داشته باشد. به‌همين دليل نبايد اجازه داد به پول ملي خدشه وارد شود. اين در حالي است که برخي مسئولان جامعه با اقداماتي که انجام داده‌اند به‌راحتي به پول ملي ضربه وارد کرده‌اند. به نظر مي‌رسد برخي مديران جامعه در اين زمينه محدود نگر بوده‌اند، برخي غفلت کرده‌اند و در مقابل برخي نيز بازي‌ مشاوران خود را خورده‌اند.