آرزوهای تکرار نشدنی

مجید ابهری‪-‬ آرزو و رویا دوبال پرواز ذهن وروح بوده وانسان آنگاه که درمیان بودنی هاست حسرت وآرزوی چیزی به دل ندارد؛ اما به محض جداشدن دستش از خواستنی‌ها و ماندنی‌ها آنچه بر دل می‌ماند اندوه و گزش نیش خواسته‌های بردل مانده خواهد بود. با بزرگ شدن و رشد ما، آرزوها نیز با ما بزرگ شده و گاهی از قد وقواره ما نیز بزرگتر می‌شوند. از میان آرزوها آنها که جامه تحقق نپوشیدند همواره در دل وجان باقی می‌مانند ومایه حسرت واندوه می‌شوند و آنانکه دیرتر به برخی از خواسته‌های شبه آرزو می‌رسند؛ لذت واقعی رسیدن به خواسته هارا درک ولمس نمی‌کنند. بقول یکی از دوستان در دوران کودکی و نوجوانی آرزوی داشتن یک دوچرخه را داشته و همواره به پدرم اصرار می‌کردم.اما همیشه جواب ونتیجه منفی بود. زمانی که توانایی خرید دوچرخه یافتم که دیگر دوچرخه سواری در حد شغل وسن ما نبود. بخش قابل توجهی از امیال و
آرزوها از این دست هستند و اکثریت ما
هیچ وقت به موقع به آرزوهای خود نمی‌رسیم.
بعضی از آرزوها هیچوقت تحقق نمی‌یابند و همیشه درحد رویا باقی می‌مانند. چه زیبا فرمود مولای پرهیزگاران که درازی آرزوها موجب غفلت از رشد وتکامل شده وهمچون بازیچه‌ای که اطفال را بخود مشغول می‌کند بشر را نیز از تفکر وا می‌دارد. حالا که کرونا درهر کوی و برزن همه را مورد تهدید


قرار داده و دیگر از آن دورهمی‌های پرشور در خانه دوستان واقوام خبری نیست؛
جمع شدن بر سر یک سفره و گفت وخند در یک اطاق به آرزویی دور ودراز تبدیل شده و معلوم نیست دیگر کی چنین اوضاعی اتفاق بیفتد.
تقریبا اکثر قریب به اتفاق آرزوها تکرار نشدنی هستند و باید سلامت وحضور عزیزان ونزدیکان را قدر شناس باشیم. چراکه دیگر معلوم نیست چگونه وکجا چنین رخدادی تکرار شود. بارها عرض کرده‌ام که در ایران ما زنده خوب ومرده بد نداریم و بعد از سفر آخرت چه مدیحه سرایی‌ها
و تعارفات که درحق متوفی مبذول می‌کنیم. یکی از دوستان نقل می‌کرد که یکی از شرکت‌کنندگان صفاتی را به پدرم نسبت می‌داد که او را در صف قدیسین قرار میداد و شک ندارم که حتی وی یکبارهم مرحوم پدرم را از نزدیک ندیده بود.