نگرانی از بی حسی سازمانی


ندا قلی زاده

پژوهشگر

بی حسی از ذهن و ادراکات فرد نشات می گیرد و حالتی از ادراک است که به گفتار تبدیل نمی شود . بنابراین رفتار افراد می تواند با درجه ای از تظاهر و ریا، یا بی میلی همراه شود. بی حسی نوعی سردی یا بی عاطفگی را که ممکن است به سرخوردگی ، سردرگمی و لغزش منجر شود موجب می شود. فرآیندی ناشی از انتظارات برآورده نشده. سازمانی که درآن کارکنان به دلایل گوناگون به طور ظاهری به متن سازمان پایبند باشند، یعنی وظایف محوله را انجام دهند ولی به روح سازمان پایبند نباشند ، حسی به سازمان نداشته باشند و ارتباطات ضعیفی برقرار کنند از بیان نظرهای خود در سازمان خودداری کنند، از خود علاقه به ارتباط گریزی نشان دهند، دسترسی به اهداف سازمان برای آنها مهم نباشد، به سازمان دیدگاه انتقادی پیدا کرده باشند و از ماهیت سازمان خود نزد دیگران انتقاد کنند و در رابطه با سازمان تصویری با پس زمینه سردی و تناقض خاموش در ذهن خود ایجاد کرده اند به بی حسی سازمانی مبتلا هستند. متاسفانه در وضعیت کنونی، بی حسی در جامعه از حد متوسط بالاتر رفته و نه تنها موارد تنبیهی یا اخراج پاسخگوی این امر نیست و پیشنهاد هم نمی شود بلکه بازنگری در سیستم بوروکراتیک و سرد اداری و یک نظام گسترده پیشنهادها می تواند راه گشا باشد. در کشور نقش های نامتعارف مدیران دولتی اثر معنادار و مثبتی بر بی حسی سازمانی دارند که گاهی ممکن است کارکنان به دلیل سایه فضای سکوت بر سازمان و ترس از سکوت سازان، اغلب به طور ناخواسته به بی حسی فضای حاکم بر سازمان کمک کنند. مدیران سازمان ابتدا باید بپذیرند که کارکنان اجازه دارند در سازمان آزادانه اظهارنظر کنند و همچنین اجازه ندهند بین کارکنان خود کم بینی به وجود آمده یا رواج پیدا کند تا با اشاعه فضای اعتماد همیشگی بتوانند به ایمن ماندن سازمان از بی حسی سازمانی کمک کنند لازم به ذکر است این موارد را می توان از طریق ایجاد فضایی برای بیان عقاید کارکنان، تلاش برای این که جو سکوت بر سازمان غالب نشود، ایجاد قالب های فرهنگی مبارزه با سکوت سازمانی و سالم سازی فضای سازمان کاهش داد تا ادراک کارکنان براساس گذشته سازمان و یا وضعیت سایر سازمان ها به سمت مثبتی تغییر کند.