ملاقات با کفتار‌ها

در اتوبان منتهی به روستای شیخ علی آنالی کاروان ترکمان‌های تکفیری با سرعت زیاد به سمت محل درگیری‌ها در منطقه قره‌باغ در حال حرکت هستند، ساکنان محلی با دیدن گروه‌های مسلح سوار بر تویوتا برای‌شان دست تکان می‌دهند و با فریاد «الله اکبر» از آن‌ها استقبال می‌کنند. دست تقدیر این گونه است که تندروترین تروریست‌های تکفیری با دولت آذربایجان متحد شده و قرار است ارمنی‌ها را از اراضی اشغالی بیرون کنند. جالب‌تر آنکه اتوبان‌های ترانزیتی در قره‌باغ را یک سال قبل‌تر از این وقایع دولت ارمنستان افتتاح کرده و حالا به یک مزیت استراتژیک برای باکو تبدیل شده و از طریق آن، گروه تروریست‌های شاغل در سوریه از طریق چند پرواز چارتر با هزینه دولت ترکیه به محل درگیری‌ها هدایت شده‌اند.
ازفوریه ۱۹۸۸ منطقه قره‌باغ شاهد درگیری‌های کلاسیک میان دو جمهوری جدا شده از جماهیر شوروی بوده است، گاه همسایگان این دو کشور نیز وارد منازعات شده‌اند؛ گاهی در نقش میانجی و گاهی هم با ارسال کمک‌های نظامی و دیپلماتیک (مانند تحریم دولت ارمنستان توسط ترکیه در سال ۱۹۹۴)، اما این نزاع‌های کوتاه‌مدت میان دو کشور همواره تحت کنترل همسایگان و قدرت‌های فرا منطقه‌ای مانند اتحادیه اروپا بوده و پس از مدتی با همکاری‌های چندجانبه آتش درگیری‌ها خاموش شده است. برای ایران به عنوان همسایه جنوبی ارس، منازعات قره‌باغ هیچ گاه خطر امنیتی جدی نداشته و هیچ کدام از طرف‌های درگیر سعی در کشاندن درگیری‌ها در زمین فراخ‌تر همسایه را نداشته‌اند، بر همین اساس تهران طی دهه ۹۰ به عنوان میانجی و در دو دهه بعد از آن به عنوان ناظری با نگاه بی طرف‌تر بر تحولات اثرگذار بوده است. اما حالا در دور جدید درگیری‌ها ورق برگشته است! ناظران امنیتی در ایران جنگ ناگورنو ۲۰۲۰ در قره‌باغ را این بار از زاویه‌ای دیگر بررسی می‌کنند. ماجرا وقتی برای تهران تغییر می‌کند که دولت آذربایجان بدون واهمه از عواقب پیش رو گروه‌های سلفی و تکفیری را با هماهنگی امریکایی‌ها و تحت نظارت مستقیم مستشاران صهیونیست به کنار مرز ایران می‌کشانند. از اینجا به بعد جنگ قره‌باغ برای ما دیگر «جنگ خانگی بدون خطر» نبوده و ایران را در آستانه تهدید وضعیت «جنگ منطقه‌ای» قرار می‌دهد. تروریست‌های اعزامی از شمال سوریه در نقطه مرزی با ایران استقرار یافته‌اند. در یکی از انبوه فیلم‌های منتشر شده از جنگ، یکی از این شبه نظامیان با اشاره دست به سمت ایران، مرزهای‌مان را تهدید می‌کند. البته که این تروریست‌ها آرزوی رسیدن به خاک ایران را به گور خواهند برد، برای ما رسیدن تروریست‌ها به ۴۰ کیلومتری مرزهای‌مان خط قرمز است، دولت‌هایی که این اشرار را به مناطق شمالی ایران دعوت کرده‌اند خوب می‌دانند که اگر آن‌ها را کنترل نکنند، مقاومت مردمی چنان ضربه‌ای به صاحبان آن‌ها وارد می‌کند که لرزه‌های آن کاخ‌های‌شان را تکان دهد. اما در باکو هم عده‌ای گمان می‌کنند با کمک تروریست‌ها می‌توان در دل ارتش ارمنستان و ساکنان مناطق اشغالی رعب و وحشت ایجاد کرد و آن‌ها را به عقب راند. احتمالاً علی‌اف گمان می‌کند پس از بازپس‌گیری قره‌باغ برای تروریست‌ها یک بلیت هواپیما می‌گیرد و آن‌ها را با چند دلار دستمزد به سوریه راهی می‌کند! این نقطه دقیقاً جایی است که صهیونیست‌ها و امریکایی‌ها برای دولت آذربایجان دام پهن کرده و ایران آن را وضعیت تهدیدکننده می‌داند. این گروه‌های تکفیری هیچ گاه نمی‌آیند که بروند! برنامه‌ای که برای آن‌ها تدوین شده استقرار دائمی آن‌ها در اطراف مرز‌های ایران و تشکیل یک دولت جعلی است که در اولین گام بلای جان خود آذربایجانی‌ها می‌شود و خواب رؤیایی باکو را تبدیل به یک کابوس سیاه می‌کنند.
با وجود چنین تحولات مهمی آیا ایران تنها ناظری ساکت بر حوادث بوده است؟ پاسخ روشن است، ما ممکن است اصابت سهوی چند خمپاره و گلوله را تحمل کنیم، اما از کنار ماجراجویی دو همسایه نادان، بی فکر و البته ناسپاس نخواهیم گذشت. واقعیت آن است که این وضعیت عجیب و حضور تروریست‌ها در منطقه پیرامونی شمالی بخشی از پروژه «فشار حداکثری» بر ایران است. دشمن سعی کرد که با چند حرکت مهره‌های شطرنج قره‌باغ را به سمت ایران هدایت کند؛ اما اقدامات هوشمندانه مقاومت و تیزبینی شورای عالی امنیت ملی آن‌ها را آچمز کرد.
بیانیه چهار نماینده رهبر انقلاب در استان‌های آذری زبان و نیز تجهیز گسترده لشکر عاشورا از سوی سپاه پاسداران، پیام نظامی قاطعانه‌ای به دشمن داد تا دجال‌ها بدانند، حریف آن‌ها نیروی سراسر هجومی مقاومت خواهد بود. دشمن هم خیلی زود متوجه شد که با چند پهپاد اسرائیلی و سلاح کانادایی و لشکری از کفتار‌ها اگر با مقاومت مقابله کند، محل ملاقات آن‌ها به قبرستان‌شان تبدیل خواهد شد. البته اقدامات دیپلماتیک استراتژیست‌های امنیت ملی در روز‌هایی که وزارت خارجه در خواب زمستانی فرو رفته، در چند پله بالاتر از آنالیز‌های تحرکات میدانی نقشه‌های عوامفریبانه تجزیه طلبان را نقش بر آب کرد.
ایران نشان داد قابلیت‌های نظامی و دیپلماتیک بازی با کفتار‌ها را دارد، اما برای ما همه ماجرا فقط به قره‌باغ ختم نمی‌شود! حالا که پس از شکستن آتش بس پای اروپایی‌ها را بار دیگر به منطقه ما باز کرده، این مستعمرات امریکایی باید برای همیشه تکلیف‌شان را با وضعیت حاکم بر شمال و غرب ایران مشخص کنند. اگر قرار نیست دفاتر سیاسی تروریست‌های ضد ایرانی در کشور‌های آن‌ها بسته شود تهران می‌تواند راه مصالحه را کنار گذاشته و با تکرار اقداماتی، چون موشکباران دیر الزور یا عملیات درخشان سال ۱۳۹۷ در انهدام محل ملاقات رهبران کرد‌های معارض خودش امنیت پیرامونی را تأمین کند. اروپایی‌ها اگر قرار نیست در ایجاد امنیت منطقه‌ای با تهران همکاری کنند، بهتر است مسئولیت مبارزه با قاچاق مواد مخدر و رفت آمد‌های تروریست‌ها به قلب پاریس و وین را خودشان بر عهده بگیرند. ایران تنها خود را قائل به حفظ امنیت متحدانش می‌داند و لا غیر!