اخبار ویژه

اروپا کنار ماست آقای روحانی؟ پس تحریم‌ها چه می‌گویند؟
رئیس جمهور در جلسه دولت گفت: کاری کردیم اروپایی‌ها در کنار ما و مقابل آمریکا بایستند.
آقای روحانی دیروز گفت: (در گذشته) روزهایی گذشت که حتی دوستان ایران نتوانستند از ما حمایت کنند. روسیه و چین دوست ما هستند اما نتوانستند از ما حمایت کرده و حتی ناچار شدند، کنار صف دشمن بایستند ولی ایران شرایطی فراهم کرد که دوستان ما فعال شوند و روسیه و چین به قدرت بایستند.
وی افزود: شرایطی ایجاد کردیم که حتی کشورهای اروپایی هم کنار ما قرار بگیرند. آنچه در سازمان ملل متحد در ماه مرداد و روزهای پایانی شهریور پیش آمد، یکی از پیروزی‌های ما در برابر آمریکا بود. این مسئله در تاریخ سازمان ملل بی‌سابقه بوده است.


آمریکا منزوی و تنها شد و کسی از آمریکا حمایت نکرد. آنها نه تنها حمایت نکردند بلکه به درخواست آمریکا هم اعتنا نکردند. شورای امنیت نامه آمریکا را کان‌لم‌یکن تلقی و به آن اعتنا نکرد.
روحانی گفت: موفقیت‌های خودمان را باید به خوبی برای مردم تبیین کنیم. مردم در فشار و سختی هستند. فشار اقتصادی روی مردم است ولی مردم به خوبی موفقیت‌های سیاسی ما در دنیا را بدانند. حتی این پیروزی‌ها می‌تواند مرهمی بر آلام مردم باشد. حرفی را که امام(ره) زد که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، در همین ایام تجلی یافت که آمریکا همه تلاش خود را به کار برد ولی به نتیجه‌ای نرسید.
این سخنان از چند جهت قابل خدشه و نقد است. نخست اینکه اروپایی‌ها به تصریح آقای ظریف، به یازده تعهد برجامی خود برای مقابله با تحریم‌ها عمل نکردند. بنابراین آقای روحانی باید توضیح بدهند که عبارت «کاری کردیم اروپایی‌ها در کنار ما و مقابل آمریکا بایستند»، دقیقاً یعنی چه؟ به چه قیمتی؟! و چه آورده‌ای برای کشور و مردم ما دارد؟
کاری که آمریکایی‌ها در شورای امنیت کردند،‌برگرداندن همان تحریم‌هایی است که در سه سال قبل همان‌ها و بلکه بیشترش را با جلب رضایت و همراهی اروپا برگردانده‌اند و اگر قرار بود اروپایی‌ها در شورای امنیت، با بی‌منطقی علنی آمریکا همراهی کنند، فقط موجب می‌شدند آقای روحانی نتواند به اجرای یکطرفه تعهدات برجامی ادامه دهد. با این همه، ‌اروپایی‌ها در سه سال اخیر، کاملاً در زمینه تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا، نه در کنار ما بلکه کنار آمریکا ایستاده‌اند. و چند قراردادی را هم که منعقد کرده بودند،‌یکطرفه لغو کردند. آنها 2 سال و نیم گذشته را هم با پشت هم‌اندازی و سر دواندن - و البته کوتاهی سرزنش‌آمیز آقای روحانی و ظریف- برگزار کرده‌اند، تا آمریکا بتواند اعمال فشار حداکثری را ضمن معطل نگه داشتن ایران در برجام ادامه دهد! این کار آنها عین خیانت است و قبول این خیانت و فاکتور کردن آن برای مردم، عین ساده‌اندیشی و توهین به درک افکار عمومی.
از سوی دیگر وقتی سال 94 طرف ایرانی بر قبول داوطلبانه تحریم‌های تسلیحاتی به مدت 5 سال پافشاری می‌کند، روسیه و چین با وجود مخالفت با این کار و تأکید بر لغو تحریم‌های تسلیحاتی در همان زمان، چه کاری می‌توانند بکنند؟
اما درباره بعد پایانی سخنان آقای روحانی، قطعاً ما با منطق الهی امام خمینی(ره) معتقدیم آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و پیروزی‌های چهل‌ساله انقلاب اسلامی گواه این مدعاست. اما چه کنیم که برخی دولتمردان با ادبیات ضعف و انفعال (خزانه خالی، و با شعارها نمی‌توان با ابرقدرت‌ها در افتاد، آمریکا با یک بمب می‌تواند تمام توان دفاعی ما را نابود کند و...)، هم دشمن را دچار توهم کردند و هم درباره سوءمدیریت‌های خود آدرس غلط دادند، و هم دشمن را جای شریک جا زدند و نسخه اعتماد به او و وعده‌ها و امضایش را تجویز کردند.مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟!
حامی دو آتشه برجام در مجلس دهم می‌گوید؛ علایم حیاتی در برجام دیده می‌شود.
حشمت‌اله فلاحت‌پیشه نوشت: «برداشته شدن تحریم‌های تسلیحاتی را باید در قالب «برجام» مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این موضوع نشان داد که علی‌رغم ضربات اساسی که بر پیکره برجام، آن هم از سوی آمریکا وارد شد؛ هنوز علایم حیاتی در این توافقنامه وجود دارد.
آمریکا تلاش کرد موجودیت سیاسی برجام را به طور کامل از بین ببرد و کشورهای اروپایی نیز با توافقنامه‌ای که انگار به کما رفته، با موضع انفعالی و بی‌تفاوتی برخورد کردند. در این میان ایران تنها برای اثبات استدلال‌های حقوقی خود تلاش کرد که برجام را حفظ کند.
پایان تحریم‌های تسلیحاتی ایران نشان داد که هنوز برجامی که به نوعی بیمار است، ‌می‌تواند کارایی داشته باشد و باید توجه داشت که این اتفاق در زمانی رخ داده که تنها کمتر از سه هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زمان باقی مانده و شاید؛ با روی کارآمدن «جو بایدن» دولت آمریکا به برجام بازگردد.
در صحنه داخلی اگر تحریم‌ها به کل جامعه تسری پیدا می‌کرد، تحمل آن برای مردم ساده‌تر بود، اما شاهد هستیم که در این فضای تحریمی، عده‌ای با استفاده رانت و کارتل‌های سیاسی سود نیز می‌کنند و عده‌ای نیز با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوند و در عمل فشار تحریم‌ها بیشتر بر روی مردم عادی تحمیل می‌شود.
در دوران دفاع مقدس با وجود تحریم‌ها و شرایط وخیم اقتصادی شاهد بودیم که هرگاه یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی رخ می‌داد مردم جشن می‌گرفتند. اما امروز به دلیل دور شدن بخشی از مسئولان از اصول اصلی انقلاب شاهد نوعی بی‌تفاوتی در میان مردم در قبال پایان تحریم تسلیحاتی هستیم.
من امیدوارم مسئولان حاکمیتی روزی بازنشسته شده و خود را در میان مردم قرار دهند تا متوجه شوند که چه دردها و مشکلاتی به جامعه تحمیل شده است.
جای تأسف است که مشکلات اقتصادی کار را به جایی رسانده که بخشی از مردم موضوع برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی را نیز به سخره می‌گیرند و در عمل نسبت به توفیقی که دولت از آن به عنوان یک دستاورد یاد می‌کند، توجهی نشان نمی‌دهند.
این نماینده سابق البته به این واقعیت تلخ اشاره نکرده که تحریم تسلیحاتی همان سال 94 باید لغو می‌شد اما طرف مذاکره کننده به خاطر هیجان توافق (برجام)، تحریم پنج ساله را به شکل داوطلبانه(!) پذیرفته است.
ثانیاً حیات و ممات برجام، لغو تحریم‌های تسلیحاتی خودخواسته نیست بلکه طبق وعده بزک کنندگان برجام، قرار بوده تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی را لغو کند و موجب گشایش اقتصادی شود. ضمن اینکه حیات یک توافق به تعهد طرفین آن است وقتی اگر طرف آمریکایی و اروپایی همه تعهدات خود را زیر پا گذاشته‌اند، عجیب است که آقای فلاحت‌پیشه هنوز آثار حیات در برجام می‌بیند!!
ثالثاً وی در حالی امید واهی برای روی کارآمدن بایدن درست می‌کند که همین دموکرات‌ها سر دوستان آقای فلاحت‌پیشه در تیم‌های برجام را کلاه گذاشته و بلافاصله هم تعهدات نیم‌بند را با تحریم‌های جدید زیرپا گذاشتند. آیا او مأموریتی در خدمت آمریکایی‌ها دارد؟!
رابعاً از رانت‌های دولت کسانی بهره می‌برند که با آن قوم و خویش سیاسی برقرار کرده‌اند. آقای فلاحت‌پیشه این افراد را در میان دوستان برجامی خود به خوبی می‌شناسد که از نمایندگی کنار نرفته، جذب مدیریت‌ها و دستگاه‌های دولتی شدند.
خامساً مردم حق دارند وعده‌های وارونه از آب درآمده برجام را ملامت کنند. اگر آقای فلاحت‌پیشه واقعاً غصه‌دار معیشت مردم بود، اکنون باید گریبان دولت را می‌گرفت نه این که مرده برجام را برای مردم فاکتور کند!
این نکته هم گفتنی است که فلاحت‌پیشه اخیراً در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفته بود دولت تنبل است و در مقابل گرانی‌ها و به هم‌ریختگی اقتصاد منفعل عمل می‌کند و گویی توجهی ندارد که چگونه گرانی‌ها سر مردم آوار شده است. او با چند سال تأخیر گفته بود این رفتار دولت مشکوک است(!)انتقاد عضو کارگزاران از جوگیری و دن‌کیشوت‌بازی اصلاح‌طلبان
عضو شورای مرکزی کارگزاران، رفتارهای رادیکال و دن‌کیشوت‌وار برخی احزاب اصلاح‌طلب را تخطئه کرد.
جهانبخش خانجانی که سخنگوی وزارت کشور در دولت موسوم به اصلاحات بود، به ایلنا گفته است: متأسفانه اشتباه بزرگی در دوران اصلاحات شکل گرفت که احزاب سیاسی در آن دوره تحت تاثیر و سیطره ژورنالیسم سیاسی قرار گرفتند، یعنی به جای اینکه گروه‌های سیاسی از خود کارکرد سیاسی نشان دهند، این روزنامه‌ها و ژورنال‌های سیاسی بودند که خط‌دهی و جهت‌دهی می‌کردند. طبیعی است که در این شرایط، آن‌ها با روش‌های ژورنالیستی و احساساتی، توقعات جامعه را بالا بردند و احزاب هم دنباله‌رو آن‌ها شدند، در حالی که معمولاً باید احزاب پیشرو باشند و رسانه‌ها و روزنامه‌ها با حزب همراه شوند، لذا توقعات جامعه چندان منطبق بر توانمندی‌های احزاب و دولت نبود.
وی افزود: وقتی شرایط به این سمت رفت و میزان هیجان در جامعه و فضای سیاسی به حد بسیار بالایی رسید، طبیعی بود که حاکمیت و بخشی از نهادهای نظارتی در قبال آن موضع‌گیری کنند و احساس کنند که این جریانات سیاسی در حال فعالیت و قیام برای هدم کل ارزش‌ها و بنیان‌های ارزشی است.
وی تاکید کرد: من به نوبه خودم تحصن مجلس ششم را برای فرآیند توسعه‌یافتگی و توسعه‌گرایی مفید نمی‌دانسته و نمی‌دانم، همچنین آن تحصن را زمینه حذف جریانات سیاسی در آینده‌ پس از آن قلمداد می‌کنم، در واقع منشأ بیشتر تقابل‌ها و رفتارهای بعدی همین مسئله تحصن بود.
اشتباه استراتژیک و مهم دیگری که در میان برخی تئوریسین‌های اصلاح‌طلب رخ داد این بود که آن‌ها اصلاح‌طلبی را یک پروژه می‌دانستند و این خطا به عقیده‌ من یک غفلت بزرگ سیاسی بود که همچنان هم ادامه دارد و در حال دامن زدن به آن هستند.
پروژه‌ای نگریستن به اصلاح‌طلبی و فعالیت سیاسی موجب شکل‌گیری تندروی، رادیکالیسم و تندخویی در جریان‌های سیاسی می‌شود، در مقابل آن حاکمیت هم فکر ‌می‌کند که آن‌ها قصد حذف ارکان حکومت را دارند و طبیعتا در چنین شرایطی هیچ نوع گفت‌وگوی سازنده‌ای میان احزاب و جریان‌های سیاسی با حاکمیت شکل نمی‌گیرد، این اشتباه استراتژیک سبب شد که از ۷۶ تا ۸۴ به جای آن که بنیان‌های سیاسی و حزبی تقویت شود، از پیروزی‌های به دست آمده غره شدند و تصور کردند که دیگر همراهی همیشگی جامعه و مردم را با خود دارند.
عضو شورای مرکزی کارگزاران در ادامه به دوران ریاست روحانی پرداخت و گفت: روحانی در دولت دوم بعد از رای‌آوری به کلی تغییر رویه داد و در انتخاب اعضای کابینه چندان منطبق بر وعده‌هایی که به مردم داده بود، عمل نکرد. همچنین انتقاد دیگر این است که اصلاح‌طلبان در مواجهه با دولت روحانی به جای آن که دولت را به صورت جدی و اثرگذار مورد انتقاد قرار دهند، به حمایت‌های بی‌پایه از دولت روی آوردند. نتیجه‌ این اتفاقات این شد که ما اصلاح‌طلبان تنها نقش کولبر را داشتیم، که من قبلا هم در مصاحبه‌ای گفتم که ما کولبر بودیم.
این فعال اصلاح‌طلب همچنین گفته است: اخیرا مصاحبه‌هایی را می‌بینم که برخی می‌گویند باید با پرچم اصلاح‌طلبی در انتخابات آتی حاضر شویم، خب بله ما اصلا نباید با پرچم غیراصلاح‌طلبی وارد شویم اما یک جریان سیاسی حزبی همیشه سعی می‌کند بیشترین منفعت را با کمترین ضرر به دست آورد، این مسئله یک تفکر پذیرفته‌شده است. اینکه ما صرفا با پرچم اصلاح‌طلبی حاضر شویم اما هیچ پیروزی‌ نصیب ما نشود یک کار «دُن‌کیشوت‌وار» است، کدام حزب سیاسی حاضر است که در رقابت سیاسی و انتخاباتی شرکت کند اما هیچ تاثیری در جامعه نداشته باشد.آقای استاندار! مخاطب باید شما دولت است
استاندار گلستان معتقد است نظام ارزی، صادرات و واردات کشور باید اصلاح شود.
هادی حق‌شناس در یادداشتی که در روزنامه آرمان و صرفاً با عنوان «اقتصاددان» منتشر کرده، می‌نویسد: قاچاق کالا، ارز، دارو، عتیقه‌جات یا هر نوع کالای دیگر زمانی شدت پیدا می‌کند که ما به هر دلیلی نمی‌توانیم معاملات و نظام تجاری معمول را اعمال کنیم. وقتی قیمت واقعی نیست یا نظام بازرگانی به گونه‌ای تنظیم نشده است کالا و خدمات در روال عادی وارد و صادر شود، پدیده قاچاق شکل می‌گیرد. ما در همه سال‌های گذشته به تناسب اینکه چقدر درآمد ارزی یا نفتی داشته‌ایم قاچاق کالا به تناسب درآمدهای ارزی نوسان داشته است، در سال‌هایی که بیشترین درآمد ارزی را داشتیم قاچاق کالا بیشتر و در سال‌هایی که کمترین درآمد ارزی را داشتیم قاچاق کمتر می‌شده است، پس مبنا درآمدها‌ یا سودهای افسانه‌ای است که در قاچاق کالا وجود دارد. به‌نظر می‌رسد اگر ما به‌جای ممنوعیت صادرات یا واردات نظام تعرفه‌ای منطقی‌ای را اعمال می‌کردیم شاید حجم قاچاق کمتر می‌شد و همچنین در کنار آن بحث نظام ارزی است یعنی وقتی نرخ ارز و تعرفه‌ها واقعی نیست و به هر دلیلی در داخل یا خارج کشور نیاز به کالا و خدمات وجود دارد،‌ طبیعی است که قاچاق شکل می‌گیرد. زمانی‌که قیمت بنزین یا فرآورده‌های نفتی در ایران ارزان است این فرآورده‌ها از داخل کشور به بیرون کشور حمل می‌شوند، زمانی‌که لوازم صوتی و تصویری در خارج از کشور ارزان‌تر باشد برعکس به داخل کشور قاچاق می‌شود. انگیزه این قاچاق جز سود و درآمد‌های افسانه‌ای چیز دیگری نیست که بخش عمده‌ای از این با اصلاح نظام تعرفه از یک سمت و واقعی شدن قیمت ارز از سوی بخشی از اینها قابل جلوگیری است. باید به‌دنبال راهکار اساسی برای به حداقل رساندن سود قاچاق باشیم که این اتفاق می‌تواند مانع بزرگی برای قاچاق باشد. یقینا ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز دستاوردهای مهمی داشته است و اگر این ستاد هم نبود قطعا ما شاهد اوضاع دیگری بودیم. با این حال باید سیستم را اصلاح کرد، از جمله سیستمی که باید اصلاح شود نظام ارزی، صادرات و واردات کشور است و تا زمانی که این نظام و سیستم‌ها اصلاح نشوند هر چقدر هم نیروهای انتظامی، امنیتی، دولتی و غیردولتی تلاش کنند تا محموله قاچاق کشف کنند تنها بخشی از قاچاق کشف خواهد و بخشی کشف نمی‌شود و اینها حتما به تولید ملی و بنگاه‌های اقتصادی آسیب می‌رسانند.
البته استاندار گلستان هم طبق معمول اظهار داشت مقامات دولتی، نگفته که مخاطب این بایدها درباره ضرورت اصلاح نظام ارزی و صادرات و واردات، حق دولت است.
یادآور می‌شود با حذف کارت سوخت و طرح شبنم و ایران کد- از این جهت که میراث دولت قبل است!- مجال گسترده‌ای را برای قاچاق فراهم کرد و تازه آقای روحانی بعد از 7 سال گفته که قرار است دولت 99/9/9، از سامانه جامع تجارت «رونمایی» کند!