تهران - قاهره ؛ به زودی یا شاید وقتی دیگر!؟


آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: این روزها، نخست وزیر مصر در دو قدمی ایران ـ در بغداد ـ به سر می‌برد آن گونه که خبرگزاری‌ها گزارش کرده اند: نخست وزیر مصر، «مصطفی مدبولی» در راس هیئتی وارد بغداد پایتخت عراق شده است. به گزارش شفقنا، وزارت امور خارجه عراق اعلام کرد که سفر این هیئت مصری در ادامه رایزنی‌های عمیق انجام شده توسط «فواد حسین» وزیر خارجه این کشور در قاهره صورت گرفته است که وی در آن با مقامات مصری از جمله رئیس جمهوری و نخست وزیر این کشور دیدار و گفتگو کرده بود.
«احمد الصحاف» سخنگوی وزارت امور خارجه عراق با اشاره به این موضوع گفته است: دو طرف چندین یادداشت ـ تفاهم نامه امضا خواهند کرد که به تقویت روابط دوجانبه میان بغداد و قاهره و تقویت اقدام دیپلماتیک سه جانبه مشترک بین بغداد، قاهره و امان منجر خواهد شد. وی با اشاره به اینکه جلساتی بین کمیته مشترک عراق و مصر برگزار خواهد شد، افزود: عراق میزبان تعدادی از وزرای مصری در بخش‌های مختلف از جمله صنعت، کشاورزی، مسکن، بهداشت، آموزش و پرورش و فرهنگ خواهد بود.
> چرا تهران و قاهره دوست نمی‌شوند؟
سرزمین مصر از دیرباز با ایران ارتباط داشته که سابقه تاریخی آن به دوره هخامنشی برمی گردد. آشنایی با پیشینه روابط دو کشور می‌تواند ما را در درک موقعیت‌ها و ضرورت های کنونی کمک کند. مسائل ایران و مصر عمدتاً به دلایل سیاسی، بین‌المللی و تاریخی، فرهنگی و نیز قومی، جغرافیایی به یکدیگر مرتبط است. دو کشور کم‌وبیش از نظر ظرفیت همسان اند. چه از لحاظ جمعیت و وسعت،


چه قدمت و اصالت تاریخی و تمدنی و چه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و داشتن تحولات بزرگ و اثرگذار سیاسی و دینی. اگرچه هر یک از این دو کشور عموماً با یکدیگر مرتبط بوده اند، اما هموزن و همسطح بودن نسبی آن‌ها در حال حاضر به طور طبیعی نوعی رقابت را ایجاد می‌کند. روابط دو کشور با پیروزی انقلاب اسلامی در 1979 رو به سردی و تنش بیشتر گرایید و درنهایت با امضای پیمان کمپ‌دیوید، از دهم اردیبهشت 1358 قطع شد.
در این میان برخی معتقدند:« هیچ علت موجهی برای ادامه قطع روابط مصر و ایران وجود ندارد.» و بعضی می‌گویند: « بازبینی در روابط بین‌المللی مصر ضرورتی حتمی است که شرایط متغیر منطقه و همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و نقش‌های متبادل کشورها آن را تحمیل می‌کند. با هیچ منطقی قابل قبول نیست که کشوری به بزرگی مصر پشت کشورهای نفتی خلیج فارس بایستد یا سیاست خارجی خود را بر اساس مواضع این کشورها تعیین کند یا به درخواست آنها خود را کنار بکشد. مثلاً امارات روابط گسترده اقتصادی و بازرگانی با ایران دارد و هزاران شهروند ایرانی در امارات مشغول فعالیت اقتصادی‌اند بی‌آنکه کسی خواستار توقف این همکاری‌ها باشد. شاید بتوان موضع مصر در محاصره اقتصادی قطر و تحریم این کشور را در چارچوب حمایت قطر از حکومت «محمد مرسی» رئیس جمهور برکنار شده مصر و مخالفتش با کودتای نظامی به فرماندهی «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور فعلی این کشور قرار داد اما همچنان قطع روابط قاهره با ایران هیچ توجیه معقولی ندارد.
اندکی بیشتر از یک سال قبل، روزنامه فرامنطقه‌ای رای الیوم در یادداشتی به قلم احمد القاعود، نویسنده و تحلیلگر مصری تحت عنوان«پیام‌های میان قاهره و تهران؛ تلاشی برای فهمیدن» نوشت: «روابط میان ایران و مصر در بیشتر اوقات عجیب و غیرقابل فهم به‌نظر می‌رسد اما هر چند وقت یک بار پیام‌هایی بین این دو کشور رد و بدل می‌شود که قابل بررسی است. روابط دو کشور طی سه دهه اخیر شاهد هیچگونه تحرکات علنی نبود جز دوبار؛ اولی در انقلاب
۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ مصر زمانی که رهبر ایران به زبان عربی سخنرانی و از حقوق ملت مصر علیه حسنی مبارک دفاع کردند و دیگری سفر محمد مرسی به تهران و شرکت در یک نشست بین‌المللی در زمان ریاست جمهوری‌اش و همچنین استقبال وی از محمود احمدی‌نژاد در قاهره. جز این دو موضع هیچگونه ارتباط مستقیمی میان سیاستمردان مصری و ایرانی وجود نداشت.»
> ایران و مصر دو کشور باستانی که از هم دور افتاده‌اند
عباس پرورده در گفتگو با آفتاب یزد درباره رابطه ایران و مصر به نکات مهمی اشاره می‌کند که در چند بخش، ارائه می‌شود؛ نخست مصر، اهمیت مصر و جایگاه سیاسی ـ بین‌المللی قاره:
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا می‌گوید: اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که رتبه اهمیت مصر در نظام بین‌الملل چقدر است مجبوریم این مسئله را به چند حوزه تقسیم کنیم:
ـ ابتدا اهمیت مصر در دنیای عرب را باید بررسی کنیم چون مصر روزگاری رهبر جهان عرب بود یعنی به خاطر وضعیت ژئوپولتیکی، جمعیت آن، نیروی نظامی و تاریخش به عنوان یک منطقه راهبردی بود. مصر به خصوص در جنگ اعراب و اسرائیل در دهه 1960رهبری جهان عرب را به عهده داشت. اما به مرور بروز چند اتفاق سبب از اهمیت افتادن مصر در دنیای عرب شد:
ـ اتفاق اول صلح کمپ دیوید بود و اعراب، مصر را متهم به سازش کردند
ـ بعد از آن اقتصاد مصر به تدریج در سال‌های 1980تا1990 افول کرد که به دلیل افزایش جمعیت این کشور مشکلات اجتماعی زیاد شد و پاسخگوی توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورش نبود و ضعف اقتصادی-اجتماعی پیدا کرد.
> عربستان و ترکیه علیه مصر
ـ اما آخرین ضربه‌ای که مصر خورد تا کلاً اعتبار و اهمیتش را در دنیای عرب از دست دهد انقلاب یا بهار عربی در سال 2011 بود که با شورش در مصر و سرنگونی مبارک مرحله جدیدی در زندگی سیاسی مصریان آغاز شد که در این مرحله مصر دیگر اهمیتی در دنیای عرب نداشت و هنوز هم ندارد. اما آن چیزی که به عنوان کاتالیزور عمل کرد تا مصر اهمیتش را از دست دهد ظهور مدعیان جدید رهبری عربی در منطقه از سوی کشورهای عربی بود که عمده‌ترین آن عربستان(مدعی رهبری عربی) و ترکیه (مدعی رهبری اسلامی) بودند. چون ترکیه خود را میراث دار تاریخ عثمانی جدید می‌دانست. این دو کشور کاتالیزوری شدند تا مصر را از رهبری جهان عرب
ساقط کنند.
عباس پرورده ادامه می‌دهد: اما به لحاظ اهمیت آن در نظام بین‌الملل مصر جزء تمدن‌های قدیمی بود و به همراه ایران جزء اولین کشورهایی بود که عضو سازمان ملل متحد شد. کلا چند کشور اسلامی در خاورمیانه در سال 1945عضو اولیه سازمان ملل متحد بودند و چون سابقه تمدنی دیرپایی داشتند در جهان سیاست اهمیت نیز داشتند اما به تدریج با همین اتفاقاتی که افتاد و مصر وارد منازعات و مناقشات منطقه‌ای شد از مسیر توسعه اقتصادی و انسانی در کشورش عقب افتاد و نیز به دلیل ظهور و بروز فساد حکومتی در کشور، اهمیتش را در نظام بین‌الملل هم از دست داد. امروزه مصر کشوری است که نه اعراب به آن توجه دارند و نه در نظام بین‌الملل جایگاهی دارد و به صورت کلی می‌توان گفت که مصر یک کشور معمولی است.
> اعرابی تن به سازش داده‌اند که غرق در فساد اند
پرورده معتقد است، اینکه امروز اعراب به سمت سازش با اسرائیل می‌روند باید دلایلش را در جاهای دیگر پیدا کرد. یکی از این موارد ضعف‌های ساختاری و فسادی است که در این کشورها وجود دارد. دوم وابستگی این کشورها به قدرت‌های فرا منطقه‌ای به خصوص آمریکا که بازیگر مهمی است و این کشورها مجبورند برای دریافت حمایت‌های لازم از دوستان ایالت متحده هم حمایت کنند. اسرائیل هم مهم‌ترین دوست آمریکا است. سومین مورد متاسفانه رقابت‌های بی‌منطق منطقه‌ای بین مسلمانان است که باعث می‌شود بعضی به دلیل موازنه‌سازی به سمت سازش با اسرائیل بروند. یعنی اگر کشورهای اسلامی و اعراب رقابت‌های بی‌منطق با یکدیگر نداشتند امروز به دلیل دشمنی با هم به سمت سازش نمی‌رفتند.
> سفر مقامات مصری به عراق مسئله مهمی است؟
عباس پرورده در پاسخ به این پرسش که آیا سفر مقامات مصری به عراق مسئله مهمی است؟ می‌گوید: برای مصر خیر. مصر کشور حساسیت برانگیزی در این زمینه نیست. قدم‌هایی که مصر برمی دارد به دلیل دگرگون شدن ساختار اجتماعی که بعد از سال 2011 اتفاق افتاد و مشکلات فراوان اقتصادی و اجتماعی و مسائل سیاسی دیگری که در کشورش دارد اهمیتی نداشته و هم چنین چندان تمرکزی روی مناقشات منطقه‌ای و پیوستن به ائتلاف‌های منطقه‌ای ندارد.
> با یک مصر درون گرا مواجه هستیم نه یک مصر برون گرا
وی می‌افزاید: یکی از مسائلی که این روزها می‌توان به دقت در این حوزه بررسی کرد این است که امروزه با یک مصر درون گرا مواجه هستیم نه یک مصر برون گرا مثل سال‌هایی که جمال عبدالناصر در مصر حاکمیت داشت. به همین دلیل امروز، اقداماتی که در مصر به خصوص در حوزه سیاست خارجی انجام می‌شود عموما رویکرد داخلی دارند و معطوف به اصلاح و مواجهه با مشکلات داخلی مصر است. تقریبا غیر قابل تصور و غیر قابل باور نیست که سیاست مداران مصری برای حل مشکلات اقتصادی شان سراغ کشورهای همسایه و کشورهای عرب به خصوص عراق و اردن که دو کشور میانه رو در مناقشات منطقه‌ای هستند می‌روند. نخست وزیر مصر که الان از عراق بازدید می‌کند و چنین اهدافی را برای سفرش مطرح کرده ـ صنعت، کشاورزی، مسکن، بهداشت، آموزش، آموزش و پرورش و فرهنگ ـ به نظر بنده صادقانه گفته است و به نظر هدف اصلی همین بوده و قابل باور است. باید توجه داشت که اردن کشوری است که یک بار ازجانب اسرائیل گزیده شده است و چندان اعتمادی به اسرائیل ندارد و برخلاف کشورهای دیگر که هیجانی دنبال صلح با اسرائیل هستند اردن بسیار میانه رو و حساب شده در رابطه با اسرائیل قدم برمی دارد. عراق هم کشوری است که اصلا چنین فکری را به خود راه نمی‌دهد که بخواهد روزگاری با اسرائیل وارد مذاکره یا روابط شود چون اصلا فضای سیاسی و افکار عمومی عراق چنین آمادگی را به هیچ وجه حداقل تا ده سال آینده ندارد.
> آیا می‌توان به رابطه مجدد تهران ـ قاهره فکر کرد؟
تحلیلگر مسائل بین‌المللی در پایان و در پاسخ به این پرسش که: «آیا می‌توان به رابطه مجدد تهران ـ قاهره فکر کرد؟» می‌گوید بله! و ادامه می‌دهد:
مصر بین کشورهای عربی با شناختی که از تاریخ دو کشور و فضای سیاسی و افکار عمومی‌اش و سیاست مدارانش داریم می‌توان گفت مصر نزدیک‌ترین کشور به ایران محسوب می‌شود. هم چنین از نظر قدمت تاریخی و نگرش مثبتی که بین دو ملت ایران و مصر است تقریبا یک اتفاق بی‌نظیر است. ایران و مصر سابقه خشونت و جنگ ندارند. مصر اگر چه چهار دهه است که با ایران رابطه‌ای ندارد اما در همین دوران هم اقدامات رادیکال علیه یکدیگر انجام نداده اند. لزومی ندارد که ایران اگر بخواهد به رابطه فکر کند به کانال عراق یا هر کشور عربی دیگر فکر کند این کار کار منطقی‌ای نیست. اگر روزی در ایران بحث روابط با کشورها از منظر دیگری نگاه شود مذاکره مستقیم با مصر و برقراری روابط با مصر نه تنها به ضرر ما نیست بلکه هم در جهان عرب و هم در نظام بین‌الملل می‌تواند برای منافع ملی موثر باشد.
> برخی تابوها باید شکسته شود
عباس پرورده خاطرنشان می‌کند: در مرحله عمل ما در سیاست خارجی یک سری «تابو»هایی درست کردیم که باید حل شود. این تابو‌ها کمکی به منافع ملی ما نمی‌کند. مهم‌ترین اصلی که می‌تواند این تابوها را از بین ببرد پذیرش این اصل است که ما نباید به اقداماتی که کشورها انجام می‌دهند صفر یا صدی نگاه کنیم. متاسفانه ایران کشوری است که سیاست مداران آن عادت دارند همیشه نگاه صفر و صدی داشته باشند. همه کشورها بسته به مسائل داخل کشورشان در حوزه سیاست تصمیماتی می‌گیرند و پیمان‌هایی با کشورهای دیگر می‌بندند. ضرورتی ندارد که چون فلان کشور مثلا با بهمان کشور رابطه دارد با او وارد رابطه نشویم. مسئله دوم در از بین بردن تابوها این است که نگاه شعاری در سیاست خارجی را برداریم و تنها به منافع ملی فکر کنیم. بهبود روابط با مصر نیازمند کاستن از شعار‌ها و نگاه‌های صفر و صدی است.