صنعت تحریم آمریکا چگونه در قبال صنعت پتروشیمی ایران زانو زد؟

ایسنا: دستپاچگی مرد بلوند آمریکایی در قبال دور زدن تحریم‌هایش هنوز ادامه دارد. او هر بار که دستور تحریمی را صادر می‌کند، دست‌خطِ درشت اختصاصی‌اش را مقابل اندک دوربین‌های حضار، از چپ به راست و سپس از راست به چپ می‌چرخاند تا اینگونه اقتدار از دست رفته‌اش را نعره بزند. اما چهره‌ی در هم تنیده‌ی او از واقعیتی دیگر سخن می‌گوید؛ مَردِ بُرُنزه‌ کرده‌ی کاخ سفید، از سیستم دور زدن تحریم‌ها توسط «مردان طلایی ایران» عاصی شده است. او پیشتر به کرات از قفل زدن بر صنعت نفت ایران سخن گفته بود. تا اینکه در همین اواخر رسانه‌های مورد تایید خودشان از فروش حداقلی 800 هزار بشکه‌ای نفت توسط ایران خبررسانی کردند. آمریکایی‌ها چندروز پیش هم برای بسته شدن درب وزارت نفت ایران، وزیر نفت را تحریم کردند؛ اما در اولین واکنش به این تصمیم، زنگنه و تیم همراه او به زودی در جلسات بین‌المللی مربوط به صنعت نفت حاضر خواهند شد تا معنای واهی بودن تحریم‌های دونالد ترامپ علیه صنعت نفت کشور را در عمل صرف کرده باشند.
وزارت خزانه‌داری آمریکا پنجم آبانماه دوشنبه‌ی هفته گذشته، شرکت‌های تابعه‌ی وزارت نفت ایران، شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران، شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران، شرکت خطوط لوله و ارتباطات نفتی ایران، شرکت ملی مهندسی و ساخت نفت ایران، شرکت پالایش نفت آبادان، شرکت پالایش نفت امام خمینی شازند و همچنین شرکت ملی صنایع پتروشیمی را در کانون تحریم‌های خود قرار داد. تفاوت این سری از تحریم‌ها نسبت به تحریم‌های پیشینِ بدنه‌ی صنعت نفت و شرکت‌های تابعه، در فردمحور بودن آن است. به همین جهت برای اولین بار چهره‌ی بهزاد محمدی، مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی در لیست تحریم‌های تازه‌ی ایالات متحده آمریکا به چشم می‌آید. اما چرا باید مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی هدف تحریم‌ قرار بگیرد؟ هدف از چنین ترفندی چیست؟ ترفندی که بیشتر هم‌سنخ با رویکردی نمایشی، آنهم در اوج تبلیغات انتخابات آمریکا است. مردان نفتی - پتروشیمی ایران آنقدر سنگین وزن هستند که ترامپ و اتاق انتخاباتی‌اش برای بالا کشیدن آراء از آنها بهره بگیرند. آیا ستون‌نویسان و منتقدان قلم به دست داخلی هم معنای این
سنگین وزنی را می‌دانند؟
> هنر نزد ایرانیان است


بیژن زنگنه در اولین واکنش خود به تحریم شدنش از سوی آمریکا به طعنه گفته بود: «دستگاه اطلاعاتی آمریکا پس از هفت سال کشف کرد که بیژن زنگنه، وزیر نفت، به‌دلیل ارتباط با وزارت نفت باید تحریم شود. این مسئله بسیار سّری بود و به این دلیل من را تحریم کردند!» بدون تردید این موضوع در خصوص بهزاد محمدی مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی هم صدق می‌کند. احتمالا مشاوران دونالد ترامپ ضمن بررسی‌های سری دریافته‌اند که علت فروش بالای نفت و همچنین تولیدات صنعت پتروشیمی ایران، مدیران مربوطه است. به همین دلیل آنها را در معرض تحریم قرار دادند. این ادعا طنزی صرف نیست؛ از کسی که از دانشمندان می‌خواهد تا مواد شوینده را جهت مقابله با ویروس کرونا و برای تزریق به بدن انسان، شسته و رفته کنند همین انتظار می‌رود! ترامپ و تیم مشاورانش در گردابی به نام «دور زدن تحریم‌ها» گیر افتاده‌اند. آنها واقعا نمی‌دانند برای از کار انداختن «صنعت دور زدن تحریم» باید چکار کنند. این رویکرد به نوبه‌ی خود به نوعی هنر است. به قول معروف «هنر نزد ایرانیان است و بس!»
دولت آمریکا بعد از ناکامی در ممانعت از فروش نفت ایران، صرفا به خاطر حفظ پرستیژ و اقتدار از دست رفته‌اش اقدام به تحریم مسئولان حوزه نفت و بخصوص پتروشیمی کرد. این واکنش بدون تردید بی‌ارتباط با اخبار فروش بالای نفت ایران و همچنین جبران کسری فروش نفت توسط صنعت پتروشیمی نیست. آنهم درست بعد از تحریم‌های به اصطلاح کمرشکن. هدف دولت آمریکا از تحریم صنعت نفت و سایر صنایع وابسته «از جمله صنعت پتروشیمی» ایجاد ممانعت در ارزآوری و تزریق به اقتصاد ایران بود. ترامپ برای موفقیت خود در این ماموریتِ از قبل شکست خورده، بارها به ارزش برابری دلار و ریال اشاره داشت. به ظن رئیس جمهور آمریکا عدم پمپاژ دلار به اقتصاد ایران که شاه‌لوله‌‌اش از مسیر صنعت نفت و سایر صنایع وابسته به نفت می‌گذرد، علت اصلی کاهش ارزش ریال در مقابل دلار است. هر چند که این رخداد زیاد هم بی‌تاثیر نبوده است. با این وصف وقتی ترامپ و مشاورانش با تمسک به اخبار رسانه‌های خودی،
از دور زدن تحریم‌ها و به دست آوردن ارزِ لازم از سوی ایران با خبر شدند، در اقدامی عجولانه تصمیم به تحریم روسای صنایع نفت و پتروشیمی کشور گرفتند.
طبق آمار موجود، وقتی توان صنعت پتروشیمی کشور را بررسی می‌کنیم، صادرات این صنعت بیش از پیش ضمن مدیریت و تعیین نقشه‌ی راه و در قالب تدوین برنامه‌هایی جهشی که زیر نظر مستقیم شرکت ملی صنایع پتروشیمی صورت می‌گرفت، جهشی باور نکردنی داشته است. اصولا یکی از دلایل انتقادات داخلی به این صنعت، همین رشد خارج از تصور تولیدات و صادرات صنعت پتروشیمی کشور است! امیدواریم امروز و بعد از تحریم مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی، همگان به این آمار و ارقام ایمان آورده باشند. بدون تردید اگر صنعت پتروشیمی کشور صنعتی فرسوده و بی‌خاصیت محسوب می‌شد مسئولان کاخ سفید تصمیم به تحریم مستقیم مسئولان آن نمی‌گرفتند. سند و مدرک از این بالاتر که مدیریت عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی به جهت تصمیمات معقولانه در قبال روند رو به رشدِ صنعت پتروشیمی باید به تحریم محکوم شود؟!
ارزش تولیدات پتروشیمی ایران در سال 99 به رقم بی‌سابقه‌ی 20 میلیارد دلار رسیده است. این میزان در سال 92 رقمی در حدود 11 میلیارد دلار گزارش شد. طبق برنامه‌های از پیش تعیین شده میزان درآمد صنعت پتروشیمی در سال آینده به 25میلیارد دلار خواهد رسید. این در حالی است که این صنعت از همان ابتدا به صورت مستقیم و غیرمستقیم، در تنگنای فروش
محصولات و تولیدات قرار داشته است. در این هیاهو وضعیت صنعت پتروشیمی را وقتی به رهبر انقلاب گزارش می‌کنند، ایشان در بیاناتی ضمن اشاره به میزان تولیدات صنعت پتروشیمی و ابراز رضایت خاطر، وضعیت صنعت پتروشیمی را مورد تقدیر قرار می‌دهند: «... این چیز خوبی است، بخصوص در شرایط کنونی کشور و نیازی که به ارز وجود دارد، قطعا چیز باارزشی خواهد بود.» با این اوصاف ضمن این بیانات که دال بر تایید هویت کاری صنعت پتروشیمی و مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی است، بازهم کسانی زبان‌شان برای انتقادِ بی‌محتوا از کارهای صورت گرفته در این صنعت گشوده شد. اما شیطان بزرگ هویت کاری سربازان گمنام صنعت پتروشیمی را تایید کرد: «بهزاد محمدی همراه با زیرمجموعه‌ی کاری صنعت پتروشیمی ایران و بازیگران بزرگ صنعت نفت تحریم شد.»
از خارجی‌ها که اینگونه بی‌رحمانه در اتاق‌های ساکت خود تصمیم بر فلج کردن اقتصاد وطن را دارند ایرادی نیست. آنها طبع‌شان همین گزیدن‌هاست؛ چراکه دشمن هستند. اما از داخلی‌ها انتظار نیست که جاده‌صاف‌کن دژخیمان شوند. اکنون دیگر واقعیتها آشکارتر از هر زمان دیگری است...