صدایی از سیاه‌چادرهای بختیاری

گروه فرهنگی - دوازده آبان، سالمرگ یکی از مشهورترین خنیاگران موسیقی اقوام ایرانی است؛ «بهمن علاءالدین». او در سال 1319 در مسجدسلیمان چشم به جهان گشود و پس از اتمام تحصیل، خلعت آموزگاری پوشید و به معلمی خویش در روستا و شهر عشق می‌ورزید. از سال 1350 صدای «علاءالدین» از رادیوتلویزیون اهواز و رادیو نفت ملی آبادان شنیده شد و نخستین اثر او به نام «لَچَک ریالی» اعتباری به نام او بخشید. احیای فرهنگ ایلیاتی، توجه به موسیقی فاخر بختیاری، جان‌بخشی به واژگان فراموش شده محلی، تأکید بر تاریخ بختیاری و عشق‌های ناب از مهمترین ویژگی‌های آثار او به حساب می‌آید که هر مخاطب آشنا و ناآشنایی به زبان بختیاری را مجذوب خویش می‌کرد. در سال 1365 نخستین آلبوم بهمن علاالدین به نام «مال‌کنون» با تنظیم بی‌نظیر استاد فقید «عطاء جنگوک» منتشر شد که از آن سال تاکنون به عنوان اتفاقی مهم در حوزه موسیقی اقوام نام برده می‌شود و لذت این اثر چنان به کام مخاطبان خوش نشسته بود که چشم‌انتظاری آنان را از پس استقبال از دیگر آثار او هم چون «هی جار»، «کوک تاراز»، «برافتو»، «آستاره» و «بَهیگ»  می‌شد
 احساس کرد.
«علاءالدین» شناسنامه شنیداری بختیاری بود که سنگ به سنگ، حال و احوال مردمان زاگرس را به آوا و آواز در می‌نوشت. خنیاگری شاعر که اندوه و شادمانی ایل را کلمه کلمه زیسته بود و در گرمسیری صدایش، هیچ دلی بلاتکلیف باقی نمی‌ماند. اگر چه آبان به آبان، غیبت «بهمن علاءالدین» یادآوری می‌شود اما بختیاری، گرم از گفت‌و‌گوی او با کوه و چشمه و کوچ است که هیچ چیز نمی‌تواند دره‌های عمیق دلتنگی را جز سنگریزه‌های صدای نجیب او پر کند. روزگار ما نه روزگاری است که سیاه چادرت را بهار به بهار و پاییز به پاییز برچینی و به راه بیفتی و گوشه دنجی؛ چنان باقی نمانده است که به سایه‌اش پناه ببری. انسان سرگشته‌ای که در خویش خلاصه شده است و جز در تنهایی و به تنهایی، ییلاق و قشلاق ندارد، حتماً مفتون ایلیاتی‌خوانی خواهد شد که از «دَنگ» روزگار می‌نالد و به حسرت از زمانه‌ای یاد می‌کند که سر به سایه یکدیگر داشتیم و چشم و گوش هم بودیم.
بهمن علاءالدین با گَردگیری از میراث موسیقایی ایل بختیاری، احیاگر خردمندانه آواها و آوازهایی شد که در خاطره جمعی مردم نفس می‌کشیدند. روایات آوازی متمایز علاالدین از کهن‌آوازهای «برزیگری»، «صیادی» و «گاگریو» و حماسه چنان با جام و جان مخاطب ممزوج می‌شود که این دست کار نه فقط موجب لذت شنیداری بلکه احیا و ابقای فرهنگ مردمان کوچ‌نشین بختیاری را رقم می‌زند.


بهمن علاءالدین درست در روزگاری در شناسنامه بختیاری ثبت می‌شود که به قول دیگر نام و نشان هم قبیله‌اش اردشیر صالح‌پور: «بختیاری در بی‌هویت‌ترین شرایط اجتماعی خویش به سر می‌برد و هیچ الگویی نداشت. حماسه‌ها به حضیض خاک افتاده بودند و سیاستمدارانِ ناشی، قربانی صداقت لری‌شان شده بودند و بختیاری در محاق کامل بود و ناگاه ستاره‌ای سر برآورد و با تلألو درخشان صدایش نوری از امید زندگی را در دل‌ها نوید بخشید و چندی در این ظلام درخشید و جست و
رفت.»
مال کنون قصه غصه همه بختیاری‌هایی است که خانه‌هایشان را در کوچ پشت سر می‌گذارند و غم‌هایشان جز به ساز و آواز بختیاری ترجمه نمی‌شود. راز فرهیختگی و سِرّ فرزانگی بهمن علاء‌الدین همین هم‌جهان شدن با مردمانی است که هر کدام به امیدی، مال کنون کرده‌اند و خانه و خانواده و خاطره و سنگ مزاری پشت سر گذاشته‌اند و به گلایه از کوهساران فاصله، از یکدیگر دریغ شده‌اند.
آن حنجره ارجمند اگر چه سالیانی است که سکوت کرده است اما آبان به آبان، در دل و جان دوستدارانش متولد می‌شود. دوازدهم آبان مجال مبارکی است که همه مردمان ایران‌زمین به همراه بختیاری‌ها، به ساز و سخن، میهمان «کوک تارازی» باشند که برای هیچ کس «تیه به ره مَندن» را آرزو نکرد و به «تهنایی»و به «خین دل»، نغمه‌خوان دردها و درودهای روزگار خویش شد. بماناد نام و نشانش...