سیگنال «بایدن» به اوپک‌پلاس

سیگنال «بایدن» به اوپک‌پلاس شکوفه حبیب‌زاده: انتخابات آمریکا و انتخاب جو بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، چه اثری روی بازار نفت خواهد داشت؟ آیا اثر آن ماندگار است یا تنها اثری مانند شوک لحظه‌ای بر بازار خواهد گذاشت؟ اثر آن روی آینده صادرات نفت ایران چیست؟ این سؤال‌ها را با ایمان ناصری، مدیر کل امور خاورمیانه مؤسسه مشاوران بازار نفت و گاز FGE، در میان گذاشتیم. او چهار عدم قطعیت بزرگ را پیش‌روی بازار نفت می‌بیند که انتخابات آمریکا فقط یکی از آنها بود. بااین‌حال او بر این باور است که عدم‌قطعیت‌های کوچک‌تری هم وجود دارند که کماکان بازار نفت را حداقل تا ماه نوامبر 2020، در سردرگمی و گیجی نگه دارند. ناصری از اثر انتخاب بایدن بر احتمال بازگشت صادرات نفت به ایران به مجوز صادرات یک‌میلیون بشکه در روز، مانند دوران مذاکراتی که با اوباما انجام شد و شاید معافیت‌های صادراتی برای میعانات گازی و فراورده‌های نفتی البته با فاصله یک‌ساله می‌گوید. او اولین واکنش بازار به انتخاب بایدن را در یک تغییر نگاه برآورد می‌کند: «اولین سیگنالی که بایدن به بازار نفت می‌دهد، سیگنال به اوپک است که ایران احتمالا به بازار برگردد؛ بنابراین روی تصمیم‌گیری‌های اوپک اثرگذار خواهد بود و احتمال آنکه اوپک‌پلاس هم افزایش تولید را تا ماه‌های مارس و آوریل سال آینده (و نه نوامبر در امسال) به تعویق بیندازد، بالاتر می‌رود».
  از زمانی که بازار در آستانه انتخابات آمریکا قرار گرفت، به نظر می‌رسید که چندان تکلیفش روشن نیست. نگاه بازار به کدام سو است؟
این هفته و ماه نوامبر بدترین دوران بازار است، زیرا کل بازار گیج است که چه می‌شود و به چه سمتی باید حرکت کند. عدم قطعیت‌های متعدد و بزرگ که هرکدام به‌تنهایی می‌تواند بازار را جابه‌جا کند، پیش‌روی بازار نفت است. اینکه برآیند اینها چه خواهد شد، خودش یک سؤال است. هرکدام از اینها به‌تنهایی می‌تواند قیمت‌ها را بالا و پایین ببرد. چهار عدم قطعیت بزرگ وجود دارد که می‌تواند بازار را بالا و پایین ببرد. در واقع همراه‌شدن این چهار عامل می‌تواند قیمت را خیلی بالا یا خیلی پایین ببرد و برآیندش می‌تواند قیمت را روی 40 تا 50 دلار در چند ماه آینده و 50 تا 60 دلار در نیمه دوم سال آینده تثبیت کند که فعلا برآیند این نیروها را به‌نوعی خنثی در نظر می‌گیریم و قیمت نفت برای ژانویه را 50 دلار پیش‌بینی می‌کنیم. البته به‌خاطر نتایج آمریکا و یک‌سری اطلاعات دیگر که در این هفته می‌آید، ممکن است این پیش‌بینی‌ها به‌روزرسانی شود.
  این چهار عدم قطعیت چیست؟
عدم قطعیت اول، انتخابات آمریکا بود که دیگر از بین رفت. اگر ترامپ برنده می‌شد، در بازار نفت اتفاق خاصی نمی‌افتاد، اما با انتخاب بایدن، اولین سیگنال این است که حمایت از روی بخش نفت آمریکا برداشته می‌شود، مقررات زیست‌محیطی درباره خودروها،‌ آلاینده‌ها و گازهای گلخانه‌ای به زمان اوباما برمی‌گردد و رشد تولید نفت شیل از سال آینده با کاهش روبه‌رو خواهد شد. در واقع ترمزی روی رشد نفت شیل قرار داده و کم‌کم موجب روند کاهشی تولید آن در پی کاهش سرمایه‌گذاری خواهد شد.


عدم قطعیت دوم، تولید نفت است که مستقل از نتایج انتخابات است. گزارش سه‌ماهه سوم شرکت‌های تولیدکننده نفت شیل آمریکا که در ماه نوامبر 2020 منتشر می‌شود، همواره در کنار خود گزارش برنامه سرمایه‌گذاری برای سال آینده (2021) را نیز مشخص می‌کند که چه میزان حفاری در بازه زمانی شش‌ماهه تا یک‌ساله آینده انجام خواهد شد. این گزارش به ما می‌گوید تولید نفت آمریکا چقدر بالاتر یا پایین‌تر خواهد بود. براساس این گزارش، تولید نفت آمریکا تا پیش از شیوع ویروس کرونا به حدود 13 میلیون بشکه در روز رسیده بود و اکنون به حدود 11.3 میلیون بشکه در روز کاهش یافته و براساس پیش‌بینی اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) این رقم تا پایان سال 2021 به 11 میلیون بشکه در روز خواهد رسید و آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) نیز تولید کمتر از 11 میلیون بشکه در روز را برآورد کرده، اما پیش‌بینی ما آن است که تولید نفت آمریکا تا پایان سال 2021، به حدود 12 میلیون بشکه در روز می‌رسد اما به 13 میلیون بشکه در روز نخواهد رسید. شرکت نفتی اکسان‌موبیل، روند تولید را روی 15 میلیون بشکه در روز تا پایان سال آینده در نظر گرفته است؛ اما شرکت شورون، تولید نفت آمریکا را روی 10 میلیون بشکه در روز برآورد کرده است؛ بنابراین محدوده بین 10 تا 15میلیون بشکه‌ در روز برای تولید نفت آمریکا در سال 2021 برآورد می‌شود که پنج میلیون بشکه در روز می‌تواند تغییر کند و قطعیتش در ماه نوامبر مشخص‌‌تر می‌شود.
عدم قطعیت سوم، مربوط به تعطیلاتی است که به‌واسطه شیوع ویروس کرونا ایجاد شده‌اند که اکنون چهار کشور اروپایی در تعطیلات کرونایی به سر می‌برند. پیش‌بینی ما آن است که در ماه نوامبر 1.5 میلیون بشکه در روز از تقاضای نفت اروپا و جهان کم خواهد شد که سرعت بازگشت تقاضا را به قبل از کووید 19 کند می‌کند. علاوه بر آنکه پیش‌بینی برای توزیع واکسن در صورت توزیع آن، حدودا یک سال در نظر گرفته شده است که این عدم قطعیت، اگر فقط مانند اکنون در اروپا باشد، یک میلیون بشکه تقاضا را کاهش می‌دهد اما اگر کشورهای دیگر هم اضافه شوند، کاهش تقاضای بیشتری را شاهد خواهیم بود.
عدم قطعیت چهارم، متعاقب بحث انتخابات آمریکا و تأثیر آن بر تولید و مصرف آمریکا و همچنین تحریم‌ها به‌‌ویژه ایران و ونزوئلا است. اگر ترامپ می‌آمد که فرقی نمی‌کرد و کسی انتظار نداشت نفتی از ایران و ونزوئلا حداقل برای دو، سه سال آینده به فروش برسد اما با انتخاب بایدن ممکن است بسته به هم‌صدایی سیاسی در کابینه و مجلس سنا،‌ سه تا شش‌ ماه پس از روی‌کارآمدن، اجازه دهد نفت ایران برگردد که اگر تحریم‌ها برداشته شود، در مجموع صادرات ایران و ونزوئلا حدود 3.5 تا چهار میلیون بشکه در روز به بازار وارد می‌شود. اگر جمع جبری این عدم قطعیت‌ها روی عرضه و تقاضا را با یکدیگر در نظر بگیرید، ممکن است یک‌باره قیمت نفت را خیلی بالا برده یا خیلی کاهش دهد.
  این اتفاق قطعا می‌افتد و صرفا نظر شما درباره زمان‌بندی وقوع آن است؟
بله. به نظرم چهار تا شش ماه بعد از آوریل و می‌(بهار سال آینده) این اتفاق می‌افتد. بعضی‌ها فکر می‌‌کنند تا پایان سال آینده ممکن است طول بکشد. به نظرم هر زمان که بایدن بخواهد مذاکراتش را با ایران شروع کند، باید این کار را انجام دهد، زیرا ایران سر میز مذاکره زیر فشار حداکثری نمی‌آید. بایدن باید مانند اوباما اجازه صادرات نفت تا یک‌میلیون بشکه در روز را بدهد تا ایران را سر میز مذاکره ببرد. حالا این مذاکره ممکن است یک سال زمان ببرد؛ بنابراین محتمل است نفت ایران از سه‌ماهه دوم سال آینده میلادی وارد بازار شود. درحال‌حاضر ایران حدود 200 تا 300 هزار بشکه نفت صادر می‌کند و ممکن است حدود 700 هزار بشکه دیگر به آن اضافه شود. تصور بر این است که علاوه بر آزادکردن نیمی از صادرات نفت، احتمالا صادرات میعانات گازی و فراورده‌های نفتی نیز به‌طورکل معاف از تحریم‌ها شود. درحال‌حاضر ایران 500 تا 600 هزار بشکه در روز صادرات انواع فراورده‌های نفتی دارد. فرضا درباره مازوت پیش‌بینی‌ها آن بود که در نیروگاه‌ها سوزانده شود که به‌ تبع آن شاهد آلودگی‌های بالایی بودیم. اکنون نیز این اتفاق می‌افتد، اما درصد آن پایین‌تر است، زیرا صادرات آن افزایش یافته است. این ارقام با برداشته‌شدن تحریم، قابل افزایش است، به‌ویژه درباره میعانات گازی. اگر چنین شود، فشار زیادی از روی دوش ایران برداشته می‌شود و ایران می‌تواند تولید گاز را نیز افزایش دهد، درحالی‌که از سال 2018 تولید گاز ثابت نگه داشته شده است. درحال‌حاضر ایران نزدیک به 50 میلیون بشکه میعانات گازی در بازار روی آب دارد. با این وصف ایران می‌تواند میعانات گازی را برای چند ماه آینده بفروشد. با رفع تحریم و برخی معافیت‌ها، ایران می‌تواند مجموع صادرات میعانات گازی و فراورده‌های نفتی را تا یک میلیون بشکه در روز افزایش دهد که البته باید دید این اتفاق در وهله نخست آغاز مذاکرات، رخ می‌دهد یا آنکه تا این اندازه معافیت در نظر گرفته نمی‌شود.
  برخی می‌گویند تا ورود بایدن به کاخ سفید، ترامپ تلاش می‌کند تحریم‌ها را بیشتر کند که بازگشت آنها برای بایدن، سخت باشد...
تحریم‌های ترامپ تمام شده است. ترامپ کل صادرات نفت و فراورده‌های پتروشیمی را تحریم کرده است. ایران با دورزدن تحریم توانسته صادرات فراورده‌ داشته باشد، زیرا شرایط بازار فراورده، نوع خریدار، اندازه و... موجب می‌شود ایران بتواند فروش فراورده در بازارهای خاکستری را ادامه دهد؛ اما فروش نفت خام در بازار بسیار سخت‌تر است؛ بنابراین ترامپ نمی‌تواند کاری کند و در نهایت افراد بیشتری را تحریم‌ می‌کند، همین. بسیاری درباره صادرات ال‌پی‌جی می‌پرسند که چطور ایران می‌تواند تا این میزان قابل توجه، در شرایط تحریم آن را صادر کند. ترامپ نمی‌تواند کاری کند وگرنه تمایل به این کار داشت.
  چرا نمی‌تواند؟
چون نمی‌تواند آن محموله‌ها را ردیابی کند. فراورده‌ای مانند بنزین ایران را چطور می‌خواهند تشخیص دهند که بنزین ایران است؟‌ آنها فراورده را جای دیگر  می‌برند و در مخازن خالی می‌کنند و از آنجا با اسناد مربوط به همان کشور، صادر می‌کنند؛ بنابراین قابلیت ردیابی و تحریم ندارد. نفت خام شرایط متفاوتی دارد، نفت شناسنامه و ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد. علاوه بر اینکه اگر بخواهند با نفت هم چنین کنند، آمار صادرات نفت کشور مقابل افزایش می‌یابد و شناسایی می‌شود؛ بنابراین ریسک بالایی دارد.
  آیا عوامل تأثیرگذار دیگری جز عدم قطعیت‌های مورد اشاره نیز وجود دارد که عرضه و تقاضا و به تبع آن، قیمت را تحت تأثیر قرار دهد؟
چین دو نوع تقاضا دارد؛ یک تقاضای واقعی و یک تقاضای مجازی. این کشور در چند ماه گذشته، خیلی بیش از نیاز خود، نفت خریداری کرده است که آنها را یا در انبارهای استراتژیک یا تجاری خود قرار می‌دهد. این روند را چین در چند ماه گذشته ادامه داده است. چین توانسته وضعیت صادرات فراورده خود را در سطح مطلوبی نگه دارد و اگر چنین ادامه دهد، میزان تقاضای نفت خام این کشور بیش از نیاز واقعی افزایش می‌یابد، زیرا از آن فراورده تولید کرده و صادر می‌کند که خود می‌تواند روی قیمت‌ها اثر بگذارد. از سویی به نظر می‌رسد بایدن فشار روی چین را در مناسبات تجاری ادامه دهد، اما چون اصولا نگاه او به سمت انرژی سبز است، اصرار بر خرید نفت و گاز از آمریکا را کاهش می‌دهد. از طرفی در سه‌ماهه دوم امسال، حدود 300 میلیون بشکه در روز نفت و فراورده روی آب ذخیره‌شده داریم که اکنون در حال کاهش است اما هنوز حدود 250 میلیون بشکه نفت در مخازن داریم که باید کاهش یابد؛ اما سرعت کاهش آن کند شده است. در دو ماه نوامبر و دسامبر، روند کاهش ذخایر تا چه میزان ادامه یابد، خود می‌تواند عاملی اثرگذار روی بازار باشد؛ بنابراین بازار گیج است، زیرا پنج، شش‌ عامل اثرگذار وجود دارد که حتی نمی‌دانیم هرکدام به بازار کمک می‌کند یا قرار است ضرر بزند. در اوپک نیز عبدالعزیز، وزیر نفت عربستان، اعلام می‌کند که حرفی نمی‌زند تا تجار نفتی از بازار بهره‌ نبرند. عربستان یک برگ خود را مخفی نگه داشته، هرچند برنامه کلی خود را اعلام کرده اما گفته ممکن است آن را تغییر دهد؛ بنابراین آنها هم اجازه نمی‌دهند که بازار با قطعیت بتواند برنامه‌ریزی کند.
  با انتخاب بایدن، اولین واکنش بازار چیست؟
اولین سیگنالی که بایدن به بازار نفت می‌دهد، سیگنال به اوپک است که ایران احتمالا به بازار برگردد؛ بنابراین روی تصمیم‌گیری‌های اوپک اثرگذار خواهد بود و احتمال آنکه اوپک‌پلاس هم افزایش تولید را تا ماه‌های مارس و آوریل سال آینده (و نه نوامبر در امسال) به تعویق بیندازد، بالاتر می‌رود؛ صرفا همین. بخش‌های دیگر تقریبا برنامه‌های مشخص تا شش‌ ماه آینده دارند و تلاش کرده‌اند مستقل از انتخابات آمریکا برنامه‌ریزی کنند؛ ازاین‌رو انتخابات آمریکا در کوتاه‌مدت اثر چندانی بر بازار ندارد و آثار خود را در میان‌مدت و بلندمدت می‌گذارد. به‌هرحال احتمالا در وهله اول، انتخاب بایدن، اثر منفی و کاهشی دو، سه دلاری روی قیمت نفت بگذارد که البته هیجانی است و دوباره بازمی‌گردد.