ما و فردای انتخابات آمریکا

چهل و ششمین رئیس جمهوری منتخب مردم آمریکا پس از یک انتخابات پر حاشیه و جدل آمیز و به شدت هیجانی، برگزیده و تا ۷۰ روز دیگر زمام امور ایالات متحده را در دست خواهد گرفت. فارغ از اینکه ما با آمریکا در همه این سال‌های گذشته چه
فراز و نشیب‌ها و چه منازعاتی داشتیم و داریم،
این اتفاقی است که محقق خواهد شد و حقیقتی است که پیش روی ما پرونده آن گشوده است، همانگونه که برای عربستانی که میلیاردها دلار به جیب ترامپ سرازیر کرد و همین رئیس جمهوری منتخب فعلی در جریان رقابت درونی دموکرات‌ها او را قاتل خاشقجی نامید، یا حاکمان مرتجع منطقه که با عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی قماری بزرگ کرده و حیثیت شان بر باد رفت نیز این پرونده گشوده شده است.
حال سوال اینست که تکلیف ما با این تغییر و تحول رخ داده چیست؟ خوی ابر قدرتی و رویکرد هژمونیک آمریکا با تغییر رئیس جمهوری البته که دچار تغییر و دگرگونی اساسی نمی‌شود و یک شبه پرونده مخاصمه و منازعه چند دهه‌ای نیز به بایگانی سپرده نخواهد شد. جو بایدن هم همانند همه روسای جمهوری قبلی و حتی بهتر بگوییم مانند همه روسای ممالک جهان به دنبال اخذ بیش‌ترین منافع برای کشور متبوع خود خواهد بود و به زبان عامیانه عاشق چشم و ابروی ما نیز نیست که آنگونه که ما تمایل داریم به سمت و سوی ایران آغوش گشوده و همه اهرم‌های موثر بر معادلات ناهمسو با ما را که اتفاقا سمبه


پر زوری هم بر هیئت حاکمه آمریکا دارند به کنار نهاده و تغییری بیکباره در روابط فی مابینی ایجاد کند.
پس با عنایت به این موارد باید ما انفعال گزیده و صحنه را برای ترکتازی رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی خالی کنیم؟ باید همانند دوران دونالد ترامپ زمین بازی را به تمامی به لابی گران صهیونیست تندرو و قدرتمندان متصل به مرتجعین منطقه‌ای و ایران ستیزان جهانی و ویرانی طلبان منتقد جمهوری اسلامی واگذار کرده و با این عبارت که سگ زرد برادر شغال است، خیال خودمان را راحت کرده و هیچ اقدام موثر و دیپلماسی هوشمندانه و رویکرد رسانه‌ای سازنده‌ای اتخاذ نکنیم.
در جهان واقعیت و نه شعاری، هیچ انسانی را نمی‌توان به تمامی همانند و شبیه خواند چه رسد به دو رئیس جمهوری که در بسترهای متفاوت رشد و نمو یافته و در طول چند دهه تجربه‌ها و عملکردهای متفاوتی داشته‌اند به خصوص که یک تغییر کوچک تاکتیکی و رفتاری در مرد نشسته بر راس هرم قدرت ایالات متحده می‌تواند در ما به ازای بیرونی باعث تحولات و تغییرات در گستره‌ای فراگیر باشد.
پادشاه عربستان و ولیعهد آن که صدها میلیارد دلار به جیب ترامپ ریختند و بایدن، محمد بن سلمان را با صراحت قاتل نامیده به رئیس جمهوری منتخب پیام تبریک می‌فرستند یا حتی نیکلاس مادرو که ترامپ از هیچ اقدامی برای کودتا در کشورش دریغ نکرد، نیز به بایدن پیام تبریک فرستادند چون هر دو می‌خواهند و می‌دانند که تغییر، هر چند کوچک در راس هیئت حاکمه آمریکا می‌تواند منجر به اثر‌گذاری در منافع ملی آنان شود، هر چند نگارنده معتقد است بایدن نسبت به ترامپ حتی یک تغییر بزرگ است چه رسد به یک جا به جایی معمولی.
طی این چند روز شاهد آن بوده‌ایم که ایران ستیزان جهانی پس از شوک روانی سقوط ترامپ دست به کار شده و مشغول تحرک شده اند، خبر از رایزنی برای اعمال تحریم‌های جدید و هفته به هفته تا پایان دولت ترامپ یکی از این اقدامات است، هر چند نه دیگر جایی برای تحریم مانده و نه در عمل تغییری در معادلات ایجاد خواهد شد اما همین که آنان بیکار ننشسته و می‌خواهند بازگشت احتمالی بایدن به برجام را سخت‌تر کنند، نشان از آن است که آمدن بایدن زمینه ساز تغییرات خواهد بود و انتظار آن وجود داشته و آنان احساس خطر کرده اند.
در دیگر سو لابی‌های ضد ایرانی که در دوران فشار حداکثری از هیچ کوششی علیه ایران کوتاهی نکردند نیز به محاق نخواهند رفت، وضعیت اپوزیسیون خارج نشین که بدتر هم هست و حتی آنان با برکناری وزیر دفاع دولت ترامپ که امری عادی در این شرایط تلقی شده و هیچ ارتباطی هم با ایران در این وانفسا قابل طرح و ارائه نیست،جنگ روانی به راه انداخته و این تغییر را در راستای ایجاد تنش نظامی با ایران در فضای مجازی جا می‌زنند!
هر چه هست عربستان و اسرائیل که میلیاردها میلیارد در چند سال دولت ترامپ خرج مخاصمه جویی با ایران کرده‌اند و دیگر دشمنان وامانده بیکار نخواهند نشست، ما هم البته قرار نیست از اصول اولیه و اصیل خود پا پس بکشیم اما اگر بخواهیم با انفعال به استقبال این تغییر و تحولات رفته و میدان را برای رقبا و دشمنان همیشگی باز بگذاریم، اتفاقا خیانت به آرمان‌ها و مجاهدت همه این سالهایی خواهد بود که با چنگ و دندان بر سر اصول ایستاده و با مقاومت درخشان نقشه دشمنان را نقش بر آب کردیم.
در داخل بی‌گمان عده‌ای به دنبال رویکردهای طیفی و جناحی خواهند رفت به خصوص که سخن از انتخابات ۱۴۰۰ نیز در میان است اما مواجهه معقول ما با آمریکای پس از ترامپ نیازمند نگرشی فراتر از سیاست زدگی در قالب یک پروژه ملی است. به خصوص که دشمنان گوش به زنگ بوده و منتظر ارسال پالس‌های نامطلوب و تخریبی از داخل برای تیم تازه
هیئت حاکمه آمریکا هستند تا مبادا شاهد کاهش تنش و عبور از قله فشار حداکثری باشند که برای آن هزینه فراوان داده اند.
ما در این چند سال با هوشمندی فراوان از گردنه صعب و سخت فشار حداکثری و حواشی پر مخاطره و یاوه گویی‌ها و جنایت‌های صعب و سنگین رخ داده توسط ترامپ نگذاشته‌ایم که در این بزنگاه مهم منفعلانه نقش نظاره گر را داشته باشیم یا با اظهارت کلیشه‌ای و رویکردهای جناحی و سیاسی فرصت پیش آمده را که می‌توانیم مقتدرانه تغییر وضعیت تازه‌ای در معادلات به نفع منافع ملی ایجاد کنیم به ثمن بخس از کف بدهیم.