خطریک مغالطه دو قطبی ساز

با انتخاب بایدن به عنوان رئیس‌جمهور آینده آمریکا احتمالاتی درباره بازگشت این کشور به برجام مطرح شده است که البته اگر اتفاق بیفتد، طبق اصل پایبندی متقابل می‌تواند به بازگشت کامل ایران به تعهدات هسته‌ای منتهی شود. اما آن چه در مقطع فعلی - که هنوز دو ماه تا تحلیف بایدن باقی مانده- مهم است، این که پالس‌های ایران به طرف آمریکایی به درستی انتقال یابد. موضوعی که با سخنان مقامات کشور از رئیس‌جمهور تا معاون ‌برنامه و بودجه وی عملا مورد غفلت قرار گرفته است. شاید بهتر باشد که بگوییم شعف زایدالوصف این مسئولان و بیان مشکلات اقتصادی کشور و ارتباط دادن آن صرفا به تحریم، عملا برعکس قواعد اولیه  دیپلماتیک است چراکه همه کارت‌های تعیین کننده را به سمت طرف مقابل انتقال می‌دهد. این موضوع علاوه بر این که رعایت نکردن اصول دیپلماتیک برای مذاکره است، مشکل دیگری نیز در آن وجود دارد. امیدبخشی واهی به کشور، دوباره با اسم مذاکره و معطل گذاشتن مجدد اصلاح وضعیت اقتصاد داخلی، اشتباهی راهبردی است که قبلا تجربه شده و وضع کنونی کشور نتیجه همان راهبرد است، اما از همه این موارد خطرناک‌تر، اظهارات دیروز رئیس جمهور در هیئت دولت درباره مذاکرات است. وی که مجدد از راهبرد دوقطبی کردن وضعیت کشور آن هم با دوگانه مذاکره - عدم مذاکره استفاده می‌کرد، بیان کرده است: «می‌گویند نگذارید این ملت قهرمان شود تا دولت بعدی قهرمان شود، اصلا دولت قهرمان نمی‌شود، تنها قهرمان واقعی در تحریم‌ها ملت ایران است. خواهش می‌کنم در این ماه‌ها به دنبال تسویه حساب سیاسی نباشید، تسویه حساب را بگذارید برای سال ۱۴۰۰ و آن موقع هرچه خواستید، بکنید.» این در حالی است که هیچ کدام از طرف های داخلی حرف از مذاکره نکردن یا نقض برجام در صورت برگشت آمریکا نزده‌اند. در واقع جناب روحانی از مغالطه پهلوان‌پنبه استفاده می‌کند تا موضوعی ملی را به مسئله سیاست داخلی تبدیل کند. مغالطه پهلوان‌پنبه یعنی حرف و استدلالی سست را به طرف مقابلت نسبت دهی و آن را نظر او بنمایانی و سپس به آن حمله و سستی‌اش را نشانه بی‌مایگی طرف مقابل معرفی کنی. جناب رئیس جمهور احتمالا می‌داند که این راهبرد، کشور را وارد یک چرخه معیوب از دوگانگی‌های غیرواقعی می‌کند و مسائل واقعی و داخلی اقتصادی را دوباره به حالت تعلیق می‌برد، اما استفاده از آن برای دولت وی مفید است چراکه ضعف عملکردی و ناکارآمدی هشت ساله در موضوع اقتصاد را تاحدی از اذهان مردم دور می‌سازد. به صورت کلی باید همه طرف‌ها اصول ثابت کشور در قبال آمریکا را تذکر دهند و براساس همان قدم بردارند. این اصل درباره برجام این است که «اگر آمریکا به تعهداتش بازگشت، ایران هم به تعهداتش برمی گردد. مذاکره درباره موضوع جدید هم صورت نخواهد گرفت». بدون شک بایدن – همان طور که اوباما بود - به دنبال امتیازگیری بیشتر از ایران به ویژه در موضوعات موشکی و منطقه‌ای خواهد بود، بنابراین نشان دادن شعف بیشتر در سطح بین الملل و امیدوار کردن مردم در داخل به معنای بالا بردن ظرفیت فشار بیشتر وی بر کشور و ملت در آینده است. از طرف دیگر بی توجهی به مسائل داخلی اقتصاد و تصحیح نکردن ساختارهای معیوب اقتصادی به امید فروش نفت و برگشت پول و خرید کالا از خارج، قطعا خیانتی بزرگ به کشور است. آن چه مهم‌تر از تحریم و فشار خارجی است، تدبیر واقعی در امور داخلی و استفاده از ظرفیت های متعدد داخلی و پیرامونی در اقتصاد است که در این هشت سال به امید لبخند دیپلماتیک چشم آبی‌ها تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفته است.