دموكرات‌ها از «لغو تحريم های دارويی و غذايی» شروع می‌كنند

بـــا توجه به تــمامي موضع‌گيري‌هاي اخير از سوي مقامات مختلف دخــيل در برجام روزها و هفته‌هاي آينده را چگونه مي‌بينيد؟
بايد توجه داشت که هيچ‌چيزي در روابط ايران و ايالات متحده تغيير نکرده است. قطعا نحوه مقابله در هفته‌هاي آينده تغيير خواهد کرد. دموکرات‌ها برخوردهاي سختي که امروز در قالب تحريم‌ها همچنان از سوي دونالد ترامپ ادامه دارد را قطع خواهند کرد. بنابراين در درجه اول مساله تحريم مواد غذايي و دارويي از سوي دولت جديد ايالات متحده آمريکا عليه ايران لغو خواهد شد. هر چند که دولت ترامپ مدعي بود که اين موارد تحريم نيستند اما راه‌ها را از طريق بانک‌ها و موسسات مالي براي جا به جايي اين اقلام بسته بود. اين اقدام ايالات متحده که همواره دم از حقوق بشر مي‌زند، بايد سريع‌تر اين تحريم‌ها را لغو کند زيرا اين اقدام آنها هيچ ‌سنخيتي با حقوق بشر ندارد. احتمالا بايدن چنين اقداماتي را انجام خواهد داد.
موانع پيش‌رو در ماه‌هاي آينده چه خواهد بود؟
اختلاف اصلي ايران و آمريکا در مسائل منطقه است و اين يک تضاد به وجود آورده که کار را سخت کرده است. اين يک مانعي براي اقدامات بيشتر است. نمي‌توان در اين عرصه يک صلح را متصور بود زيرا خط قرمز هر دو کشور است. بايد منتظر ماند و مشاهده کرد که چه اتفاقاتي رقم مي‌خورد زيرا مشکل اصلي همين است و هيچ‌يک از طرفين نيز در خصوص آن کوتاه نمي‌آيند. عملا همه اختلافات در خاورميانه و حول محور فلسطين اشغالي جمع شده است. ايالات متحده به اين نتيجه رسيده است که بهترين راه قطع ارتباطات نيست. آنها به اين نتيجه رسيده‌اند که تحريم کردن ايران راه چاره نيست. به‌نظر مي‌رسد از اين پس مخالفت‌ها به‌صورت ميداني بروز کند اما ارتباطات برقرار باشد. اين ارتباطات اگر در اقتصاد آغاز شود و به مرحله سياسي نيز برسد ممکن است در آينده منجر به تعاملاتي شود.


در اين ميان کشورهاي عربي نيز رفتن ترامپ را پذيرفته‌اند و خواهان ورود به مذاکرات هستند، ارزيابي شما چيست؟
کشورهاي عربي مي‌خواهند عضو برجام شوند تا از امتيازات آن عليه ايران استفاده کنند. عربستان امروز به فکر ورود به برجام براي همکاري با ايران نيست. بلکه مي‌خواهد به خود جايگاه بخشد و عليه ايران از آن استفاده کند. کشورهاي عربي مايل هستند که اين روابط غيردوستانه ايران با غرب ادامه پيدا کند و صدور نفت و تجارت ايران مسدود بماند. آنها مي‌خواهند که بنادر ايران صرفا يک واسطه ميان بنادر عربي باشند تا خود بيشترين سود تجاري را بدست آورند. در نتيجه انحصار صادرات نفت و گاز منطقه به دست خودشان باشد. اگر ايران از ذيل تحريم‌ها خارج شود و بتواند تجارت خود را توسعه دهد، کشورهاي عربي يک رقيب به مراتب قدرتمندتر از خود در منطقه خواهند داشت و اين براي آنها خوشايند نخواهد بود. ايران ابزاري دارد که هيچ‌يک از کشورهاي عربي ندارد. از متخصصين و مراکز صنعتي گرفته تا نيروي انساني بهتر که سبب مي‌شود آنها متضرر شوند. در اين ميان برخي کشورهاي ديگر نيز به‌صورت پنهان خواستار حل تمامي مشکلات ايران و غرب نيستند، زيرا آنها نيز قدرتي در حوزه انرژي هستند و اين کار را سخت مي‌کند. کشورهاي عربي امروز هزينه‌هاي خود را در خصوص تسليحات به ايران نسبت مي‌دهند و عنوان مي‌کنند که در مقابل خطر ايران اين هزينه‌ها را انجام مي‌دهند اما در سياستي متناقض آنها به‌دنبال عدم بهبود روابط ايران با اروپا و ايالات متحده آمريکا هستند و همچنان نيز بر اين سياست تاکيد دارند.
چــه اتــفاقي افتاد که ترامپ از اوج به پايين پرتاب شد و عملا از صحنه سياست حذف شد؟
دونالد ترامپ با سياست‌هاي غيرمنطقي که در پيش گرفت خود را به اين مرحله رساند. اين سياست‌ها به نطق‌هاي او نيز سرايت کرد و تا همين امروز نيز ادامه دارد. چگونه ممکن است زير سايه قدرت او که فرمانده کل قواست، تقلب صورت گيرد؟ البته که چنين رفتارهايي از ترامپ چندان هم دور از انتظار نيست و پيش از اين هم ديديم که او در برابر هر کسي که با نظرش مخالف يا از حداقل استقلال رأي برخوردار باشد، چگونه رفتار مي‌‌کند. همين چند ‌روز پيش او وزير دفاعش را از کار برکنار کرد. چيزي که سابقه فراوان دارد و در واقع او هر کسي را که در برابر نظرش مخالفت کند، با چنين تصميمي به‌زعم خودش تنبيه مي‌‌کرد. در واقع او مخالفت با نظرش يا شکست را به‌ هيچ‌وجه دوست ندارد. آدم پرمدعايي است که توانسته به قدرت زيادي در آمريکا دست پيدا کند، تنها به مدد خودخواهي و غرور و نخوت خودش امروز به اين روزگار افتاده است. همين مساله هم اتفاقا در شکستش مؤثر بود. در واقع ترامپ با همين ويژگي‌‌هاي شخصيتي بارزش کمک کرد تا حزبي که بر سر کار نبوده، پيروز انتخابات شود. نکته جالب اينکه او به هيچ‌‌وجه زير بار شکست نمي‌‌رود و مي‌‌بينيم که اين تصميمش چندان مورد توجه هم‌‌حزبي‌هايش نيست. مشاهده مي‌کنيم که بعد از اعلام نتايج انتخابات و رفتارهاي عجيب ترامپ در رد کردن نتايج، کمترين حمايت از او وجود دارد و تنها کساني از او حمايت مي‌‌کنند که در خيابان‌‌ها عربده‌‌کشي مي‌‌کنند. آنها با سر و صداي فراوان فقط به کمک صداي بلند حقانيت خودشان را نشان دهند. راهپيمايي‌ها‌يي که احتمالا با توجه به تصاوير و فيلم‌هاي اين روزها با حمل سلاح نيز همراه است. اين در حالي است که يکي از فرماندهان نظامي آمريکا همين چند روز پيش گفته بود که ما براي هيچ‌کسي سوگند وفاداري به‌ منظور استقرار ديکتاتوري نخورده ‌ايم و تنها به قانون اساسي و کشور وفاداريم. از اين ‌رو اين دست اقدامات و تظاهرات‌‌ها احتمالا جز بي‌‌‌آبرو کردن حزب جمهوري‌ خواه نتيجه ديگري نخواهد داشت و ترامپ بايد به فکر ترک کاخ سفيد باشد.
دولت آينده بايدن با توجه به گزينه‌هاي احتمالي مطرح شده به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟
در خصوص کابينه جو بايدن، وزارت دفاع اهميت زيادي دارد. در اين ميان گزينه‌اي همچون ميشل فلورنوي نيز مطرح است که برخي در مورد آن از امروز شائبه‌هايي ايجاد کرده‌اند. شک نکنيد که اگر ميشل فلورنوي وارد پنتاگون شود، نمي‌‌تواند ساز مخالف با دولت و کابينه بايدن بزند. او در مقام وزير دفاع ايالات متحده بايد با دولت و سياست‌هاي آن هماهنگ باشد چرا‌که او در مواقع حساس بايد ژنرال‌‌هاي حاضر در ميدان را راهبري کند. بر اين اساس و برخلاف برخي اظهارنظرها، او نمي‌تواند خارج از چارچوب‌هاي دولت کار کند. بسياري از کارشناسان حوزه نظامي و امنيت ملي آمريکا او را يک فرد ميانه‌‌رو مي‌‌دانند و بخشي ديگر از آنها به‌دليل مواضع ميشل فلورنوي در دولت اوباما او را چندان ميانه‌‌رو نمي‌‌دانند. بسياري از منتقدان وي با اشاره به اظهارات او در گزارشي تحت عنوان گسترش قدرت ايالات متحده که در سال 2016 منتشر شد، معتقدند که وي چندان هم ميانه ‌رو نيست. بر اساس داده‌‌هاي موجود او در اين گزارش خواستار افزايش بودجه نظامي آمريکا، انتقال سلاح به اوکراين و آموزش نيروهاي اوکرايني براي مقابله با روسيه و تشديد دخالت نظامي آمريکا در عراق و سوريه شده بود ولي به هر ترتيب مساله اين است که اوضاع و احوال نظام بين‌الملل مانند چهار سال گذشته نيست، چراکه ما امروز ديگر اعتراضي در مورد اشغال و پيوستن جزيره کريمه به خاک روسيه نمي‌شنويم و بعيد مي‌دانم دموکرات‌ها هم بيش از پيش بخواهند مسکو را مورد هجمه قرار دهند. بايد توجه داشت که چه دموکرات‌‌ها در کاخ‌ سفيد باشند چه جمهوريخواهان، هر دو طرف صرفا به‌دنبال تثبيت، افزايش و ارتقاي قدرت نظامي ايالات‌متحده و ارتش اين کشور در جهان هستند. در اين ميان استراتژي آمريکا در قبال روسيه، دور نگه داشتن اين کشور از غرب و عصبي کردن آنها در حوزه بالتيک و بالکان با استفاده از اهرم ناتو است اما توجه کنيد که دشمن و رقيب اصلي واشنگتن را بايد چين دانست. ايالات متحده به‌دنبال بالا بردن هزينه نظامي خود در جهان نيست اما توجه کنيد که حتي اگر آنها بودجه نظامي‌ خود را کاهش دهند، بازهم ارتش اول جهان را دارند. سياست نظامي دموکرات‌ها در خاورميانه و خليج ‌فارس همانند ترامپ ادامه خواهد داشت و سعي مي‌‌کنند تا هزينه‌‌ها را بر دوش اعراب بيندازند. در مورد ايران هم اگر واشنگتن به اين جمع‌‌بندي برسد که رفتار تهران قرار نيست تغيير کند، احتمال دارد سياست‌هاي شيطنت‌‌آميز اما نرم را در پيش گيرند.