بودجه نویسی مصلحتی!


گروه اقتصادی کورش شرفشاهی: هنگامی که سخن از اقتصاد می شود، باید همه چیز با عدد و رقم روی کاغذ بیاید و به اندازه ای واقعی و منطقی باشد که امکان تحقق آن وجود داشته باشد. یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد در اداره کشور، بودجه است که همه ساله در قالب لایحه از سوی دولت به مجلس تقدیم می شود. لایحه بودجه در قالب دو بخش درآمد و هزینه نوشته می شود و همچون ترازویی دقیق باید هر آنچه در کفه هزینه نوشته می شود، در کفه درآمد معادل آن را تعیین کرد. اما در تمامی سالهای گذشته به اندازه ای این ترازو نامتعادل بوده که همه ساله با کسری بودجه رو به رو شدیم و کار بجایی رسیده که دولت متمم بودجه به مجلس ارایه کرده یا در قالب بازی با دلار و دیگر ابزارهای مالی، از جیب مردم جبران مافات شده است. امسال نیز لایحه بودجه اما و اگرهای بسیاری دارد که توجیهات غیر منطقی بر عجیب بودن آن افزوده است.

دلار١١٥٠٠ تومانی و نفت ٤٠ دلاری

اولین اظهارات عجیب از زبان رییس سازمان برنامه و بودجه درباره نرخ ارز و نفت در بودجه ۱۴۰۰ شنیده شده به نوعی که محمدباقر نوبخت گفت: نرخ ارز را در لایحه بودجه سال آینده حدود ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفتیم و برآوردهای اولیه برای نفت نیز برای هر بشکه ۴۰ دلار است.وی افزود: فروش نفت، دریافت مالیات و فروش اوراق مالی منبع درآمدی دولت برای سال آینده خواهد بود و سال آینده اوراق کمتری نسبت به امسال واگذار شده و طبق قانون برنامه ششم توسعه عمل میشود.نوبخت اضافه کرد: ظرفیت مالیاتی کشور نیز به گونهای است که به ما اجازه میدهد بجای اتکا به نفت، از محل مالیات درآمد کسب کنیم. درباره نفت هم بر اساس میزان صادرات امسال تا صادرات در شرایط مطلوب برنامهریزی کردهایم و هرچه درآمد مازاد بهدست بیاوریم صرف طرحهای بزرگ، دولت الکترونیک، شرکتهای دانش بنیان، طرحهای نیمهتمام و تقویت طرح تحول سلامت شده و صرف هزینههای جاری نمیشود.

تضاد بازار با لایحه دولت

تعجب از این بودجه نویسی در شرایطی رخ می دهد که صرافی های چهارراه استانبول دلار را بیش از ۲۶ هزار تومان می فروشند و بدتر اینکه صرافی های دولتی تنها ۳۰۰ تومان با بازار آزاد تفاوت قیمت دارند و بدتر اینکه در شرایط روند سقوط دلار در بازار آزاد، صرافی های دولتی ۲ هزار تومان دلار را گرانتر خریدند که همین امر باع گرانی دوباره دلار شد. نکته دیگر اعلام نرخ نفت ۴۰ دلاری در بودجه است. اگرچه با اعتراف نوبخت مبنی بر کاهش شدید فروش نفت که کمتر از ۶ درصد پیش بینی شد، اعلام ۴۰ دلار برای هر بشکه نفت ایران، یکی دیگر از انحرافات بودجه است. هنگامی که نفت جهانی قیمتی کمتر از ۴۵ دلار دارد و همواره تفاوت چشمگیری بین نفت ایران و جهان وجود داشته، چگونه دولت به خود اجازه می دهد نفت را بشکه ای ۴۰ دلار پیش بینی کند؟

تبعات روانی اعداد واقعی

در حالی که معلوم نیست چرا قیمت ها در بودجه بدین اندازه پایین دیده شده، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: بودجه باید به صورت واقعی بسته شود و قیمتهایی که برای نرخ ارز و هر بشکه نفت گفته میشود واقعی نمیآید.جعفر قادری در گفت و گو با ایلنا گفت: بودجه باید واقعی شود؛ تصور این که ما اگر بودجه را کم ببندیم تحرک و پویایی دولت برای وصول درآمدهای مالیاتی کم میشود قابل قبول نیست. عضو کمیسیون برنامه و بودجه گفت: هزینههای اضافی تعریف نمیشود زیرا هر چه ما سقف بودجه را بالاتر ببریم هزینههای اضافی بیشتر میشود. در صورتی که بودجه محقق نشود، عملاً دولت ناچار میشود که کسریهایش را از طریق استقراض از مردم و بانک مرکزی تامین کند یا اینکه اموال و دارایی هایش را واگذار کند که هر سه این روش غلط است.وی خاطر نشان کرد: ممکن است تبعات بعضی روشها نسبت به روشهای دیگر کمتر باشد ولی اینکه محل فروش داراییها، استقراض از مردم و بانک مرکزی را محل تامین هزینههای جاری قرار دهیم هیچ کدام توجیه ندارد.نماینده شیراز با اشاره به اینکه شاید روش هزینهها و تبعاتش کمتر باشد ولی همه اینها دارای تبعات منفی است که برای جامعه قابل قبول نیست، بیان کرد: عقل تدبیر و منطق ایجاب میکند که ما بودجه را تا جایی که امکان دارد واقعی ببندیم که اگر در طول سال قیمت نفت اضافه شد و امکان فروش بیشتری را به ما داد بتوانیم با ارائه متمم عملاً بودجه بیشتری را در اختیار دولت بگذاریم و بالتبع امکان کار بیشتری را هم فراهم کنیم البته اگر این اتفاق نیفتاد، ضرری هم نکردهایم.وی درباره اینکه آیا اعدادی که برای بودجه سال ۱۴۰۰ عنوان شده است واقعی هستند و میتوان بودجه را با این اعداد و ارقامها بست، گفت: فکر نمیکنم نرخ ارز واقعی باشد اما اگر نگاه کنید نرخ ارز در بودجه نمیآید بلکه درآمدهای ارزی دولت تبدیل به ریال میشود. عضو کمیسیون برنامه و بودجه گفت: اگر دولت به جای دلار ۱۱ هزار تومان بودجه را با دلار ۲۰ هزار تومان میبست این کار آثار و تبعات روانی خودش را داشت. از طرف دیگر عدهای میگویند باید قیمت هر بشکه نفت را پایین تر در نظر بگیریم اما مشکلی که پیش میآید این است که ممکن است با قیمتهای بسیار پایین امکان بستن بودجه وجود نداشته باشد و تعادل و توازن بین درآمدها با هزینهها برقرار نشود.

بودجه ابزار رضایتمندی نیست

اگر تمامی دست اندرکاران بپذیرند بودجه ابزار تنظیم دخل و خرج دولت است و برای رضایتمندی ظاهری جامعه نیست، بهتر می توان این سند را تنظیم کرد. در شرایطی که دلار ۱۱۵۰۰ تومانی در شرایط کنونی به شوخی شبیه است، چه دلیل وجود دارد که دولت بودجه را بر مبنای این عدد تنظیم کند؟ امروزه مردم صبح که از خواب بیدار می شوند اولین سوالی که بدنبال جواب آن هستند، قیمت دلار است که با گوش دادن به اخبار یا جستجو در اینترنت بسادگی می توانند به عدد روزانه برسند. بنابر این اعلام دلار ۲۶ هزار تومانی به ۱۱ هزار تومان آن هم در سند دولتی، توهین به شعور مردم است، مگر آنکه دولت برای رساندن دلار به ۱۱۵۰۰ تومان قبل از آنکه با پاستور خداحافظی کند، برنامه داشته باشد. نفت ۴۰ دلاری نیز مدیریت تیم اقتصادی دولت را زیر سوال می برد. در حالی که امروزه فروش نفت صورت نمی گیرد و اگر هم فروش داشته باشیم، بسیار کمتر از قیمت بازار جهانی است، اعلام قیمت ۴۰ دلار هیچ توجیهی ندارد، زیرا بودجه ای که نفت ۴۰ دلاری بسته شود، بی شک با کسری بودجه رو به رو خواهد شد.

منطق، شرط بودجه نویسی

از آنجا که هر خرجی برای یک سال آینده مشروط به مراجعه به سند بودجه است، می بایست منطقی ترین سند دولت باشد. اما اینکه بودجه را با اعداد غیر واقعی بنویسیم تا بازار داخلی را تحت تاثیر قرار دهیم یا در عرصه جهانی خودنمایی کنیم، کار درستی نیست. مردمی که با گرانی دست و پنجه نرم می کنند و شرمندگی را بین اعضای خانواده در سفرههایشان تقسیم می کنند، وقتی می بینند دولت دولت قیمت دلار را ۱۱۵۰۰ تومان اعلام می کند اما در صرافی های دولتی ۲۶ هزار تومان می فروشد اولین سوالش این است که ۱۵ هزار تومان بقیه کجا می رود؟ مردمی که برای تهیه ساده ترین کالاهای اساسی همچون روغن باید در صف بایستند، از خودشان سوال می کنند پول فروش نفت بشکه ای ۴۰ دلار کجا می رود؟ اگر بتوانیم به مردم این را تفهیم کنیم که هدف از بکار بردن این اعداد، تاثیر روانی بر بازار داخلی است، باید به این سوال پاسخ بدهیم که قیمت های کاذب دلار و نفت در بودجه سال گذشته تا چه اندازه توانست بازار را کنترل کند؟ رویاپروری در بودجه بزرگترین اشتباه اقتصادی است که باعث بی اعتمادی جامعه به دولت و مدیریت اقتصادی کشور می شود.