اطلاعیه تاریخی آخوند خراسانی در روزنامه خراسان 111 سال قبل

جواد نوائیان رودسری – نقش علمای اعلام در استقرار مشروطیت، بی‌بدیل و غیرقابل‌انکار است. اگر نبود حمایت بزرگانی همچون آخوند خراسانی و شیخ عبدا... مازندرانی، هیچ‌کدام از نفوس ایران که مؤمن به دیانت مبین مصطفوی(ص) هستند، با مفهومی به نام مشروطیت همراهی نمی‌کردند. چه در ابتدای کار و تلاش برای گرفتن تأیید مظفرالدین‌شاه و چه پس از به‌توپ‌بستن مجلس شورای ملی و آغاز دوره استبداد صغیر، حمایت علمای نجف یکی از مهم‌ترین دلگرمی‌های مشروطه‌خواهان و ابزاری برای عمومی‌کردن خواسته‌هایشان بود. در این بین، شهر مشهد به دلیل ماهیت مذهبی آن، بیش از دیگر بلاد، به قلم و فتوای علمای‌اعلام نظر داشت و مردم این خطه، هر امری را با ترازوی فقاهت آن بزرگان می‌سنجیدند و در عمل به وظایف دینی، لحظه‌ای تردید روا نمی‌داشتند. روزنامه خراسان، چنان‌که پیشتر نیز در همین صفحه به آن پرداختیم، در شرایط هولناک ایام استبداد صغیر و با تدبیر تعدادی از مشروطه‌خواهان مشهدی، از جمله ملک‌الشعرا بهار، پا گرفت و به صورت زیرزمینی فعالیت خود را آغاز کرد و صدالبته، توجه به پیام‌ها و اطلاعیه‌های علمای نجف درباره مشروطیت، به‌شدت در حوزه توجه این روزنامه قرار داشت.
اتفاق مبارک فروردین 1288
در یکی از روزهای فروردین سال 1288 خورشیدی، هنگامی که مردم مشهد برای انجام مناسک روز جمعه، در مسجد گوهرشاد جمع شده و در حالی‌که طبق گزارش روزنامه خراسان در شماره پنج خود، بالغ بر چندهزار نفر در این مکان مقدس گردآمده بودند، میرزا مصطفی آقازاده، فرزند آخوند خراسانی و میرزامرتضی مجتهد، یکی از شاگردان برجسته آن فقیه نامدار، به قرائت اطلاعیه‌ای از طرف عالم بزرگوار و نیز، شیخ عبدا... مازندرانی پرداختند که حاصل خامه یکی از اطرافیان این دو مرجع تقلید حامی مشروطه، به نام شیخ اسماعیل مجتهد محلاتی بود؛ اطلاعیه‌ای که در تقویت مشروطیت، آن هم در هنگامه تسلط همه‌جانبه استبداد در سراسر ایران، نوشته شده‌بود؛ اطلاعیه‌ای با عنوان «برهان قاطع در وجوب تقویت اساس مشروطیت و حرمت مخالفت [با] این اساس». نکته جالب توجه این‌جاست که مکتوب قرائت‌شده در میان اجتماع مردم مشهد، به توصیه‌نامه‌ای ممهور به مهر آخوند خراسانی و شیخ عبدا... مازندرانی ضمیمه بود که اولاً، محتوای اطلاعیه را تأیید و ثانیاً، روزنامه خراسان را مکلف به انتشار مفاد آن، برای آگاهی عموم مؤمنان می‌کردند. خطاب قرارگرفتن مدیران و دست‌اندرکاران انتشار روزنامه خراسان، از سوی علمای‌اعلام، احتمالاً با میانجیگری فرزند آخوند خراسانی که در جرگه مشروطه‌خواهان به ادای وظیفه مشغول بود، انجام گرفت. در نامه آن دو عالم بزرگ به روزنامه، آمده بود: «انشاءا... عموم اسلامیان این مرقومه شریفه و لایحه صادره از جناب مستطاب شریعتمدار صفوه الفقها و المجتهدین المحققین ثقه‌الاسلام و المسلمین العالم الکامل الباذل آقای آقاشیخ اسماعیل مجتهد محلاتی نجفی دامت برکاته را برای فهمیدن تکالیفی که در حفظ اسلام در عهده دارند مغتنم شمارند و حقیقت احکام ماها را که مخالفت اساس مشروطیت را بمنزله محاربه امام زمان ارواحنا فداء دانستیم از بیانات واضحه ایشان استفاده نموده و متفق‌الکلمه برای حفظ دین و دنیای خود این اساس قویم را استوار نمایند و این مطلب را هم همه بدانند که فرصت کم و اعادی از اطراف در کمین و چیزی نمانده که ممالک اسلامیه را بوسیله همین استبداد دولتیان ببرند و حسرت رکب‌برکب بودن سودی نخواهد داشت. ولقد اعذر من انذر والسلام علی اخواننا المسلمین و رحمه‌ا... و برکاته/ من‌الاحقر عبدا... المازندرانی / من الاحقر الجانی محمدکاظم الخراسانی». روزنامه خراسان در تاریخ 18 فروردین سال 1288، ضمن انتشار کامل محتوای این نامه، با شوقی زایدالوصف در ادامه متن آن آورده‌است: «این دستخط مبارک با دستخطیکه در شماره سابق مندرج است بعین خط و مُهر حضرات آیت‌ا... در اداره [روزنامه] موجود می‌باشد» و سپس با جملاتی شورانگیز، جمیع خراسانیان را به دفاع از مشروطیت فرامی‌خواند. به نظر می‌رسد که این اقدام و ارسال نامه، با خواست دست‌اندرکاران جریده خراسان و نیز، دیگر علاقه‌مندان متدینِ مشروطیت صورت گرفته باشد.
مختصری از «برهان قاطع»
در بخشی از متنی که روزنامه خراسان شماره 5، مورخ 16 ربیع‌الاول 1327 (برابر با 18 فروردین 1288)، از این اطلاعیه منتشر کرده، آمده است: «بسم‌ا... الرحمن الرحیم/ بر کافه اهل دین و عموم اخوان مؤمنین مخفی و مستور نماند که ملخّص مفاد مشروطیتِ سلطنت و پادشاهی عبارت است از محدود شدن ادارات دولت و ارادات سلطنت بحدود و قیودی که عمل کردن بآنها بحال مملکت اسلامیه مفید باشد و باعث قوت و شوکت ملت و دولت گردد و بعبارت دیگر آنکه مصالح مُلکیه و سیاسات دولت اسلامیه بتمامها در تحت قانون مضبوط و میزانی محدود درآید که بصلاح‌دید امناء ملت و عقلای مملکت مقرر شده باشد.» پس از اشاره به این مضمون و نیز، شرح معنای استبداد، می‌افزاید: «بر هیچ عاقل باخبرت پوشیده و پنهان نیست که تنظیم مملکت اسلامیه و سیاسات مُلکیه ما در این ادوار اخیره بدست کسانی افتاده که نوع غالب آنها بجز خودخواهی و شهوت‌رانی مقصد و مقصودی ندارند و چیزیکه اصلاً منظور و ملحوظ آنها نیست، حفظ مملکت اسلامیه است از شر اشرار داخله و از تهاجم اجانب و اعادی خارجه ... اگر [وضع] بدین وتیره(شیوه) بماند عنقریب است که از دولت اسلامیه و لوای اسلام اثری نماند و دفع این مفسده بزرگ که سوءعاقبت آن ارکان اسلام را متزلزل خواهد ساخت بحسب مناسبت وقت و اقتضای این دوره بغیر از این نشود که جمهور ملت و اعضاء مملکت بهیئت وحدانیه اتحادیه «کید واحدة علی من سواهم» در مقام اسکات و جبران آن برآیند.»