نقاب کرونا بر چهره‌ها

نقاب کرونا بر چهره‌ها ‌محمد باقرزاده: «و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست.../ گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد/ و همه می‌دانیم/ ریه‌های لذت پر اکسیژن مرگ است»؛ بخش‌های از این شعر «سهراب سپهری» و مصرع‌های مرگ‌اندیشی از چندین شاعر ایرانی، در ۹ ماه گذشته بارها سر از کوچه‌‌پس‌کوچه‌های شهر و روستاهای ایران در‌آورده و بر اعلامیه‌های مرگ نقش بسته است. ویروس کرونا حالا و تا همین ظهر دیروز، فصل آخر ۴۵‌هزار‌و ۷۳۸ زندگی در ایران شده و این تازه آمار محتاطانه وزارت بهداشت است؛ مردم و حتی مسئولان به‌خوبی می‌‌دانند که همه‌گیری دو سال آخر قرن چهاردهم هجر شمسی، انسان‌های بیشتری را آغشته در آهک، به خاک سرد گورستان‌ها سپرده است. ویروس عالم‌گیری که از ووهان چین سر برآورد و تمام مرزهایی جغرافیایی را درنوردید، در انتخاب بدن‌های میزبان هم گزینشی عمل نکرد و بی‌تفاوت به شغل و آوازه انسان‌ها، جان‌های عزیز فراوانی را به کام مرگ کشاند. در ایران افراد بی‌نام‌ونشان، هنرمندان، بازاریان، زن، مرد، پیر، جوان، سیاست‌مدارن و در حالت کلی همه اقشار و گروه‌ها از گزند کووید ۱۹ در امان نمانند و همچنان در امان نیستند. در این ‌بین البته اخباری حتی به نقل از منابع رسمی، مدعی‌ شدند حتی در این همه‌گیری، سیاست‌مدارن و صاحب‌منصبان ایرانی تلاش کردند با دسترسی به داروهای اثرگذار ولی کم‌پیدا، جان خود و «آقازاده‌»هایشان را از این کاروان مرگ خط بزنند که به نظر می‌آید این اخبار چندان هم بیراه نیست. با همه این اوصاف و با تأکید بر اینکه جان انسان‌ها فارغ از نام، شغل و آوازه اهمیت دارد، گزارش پیش‌رو روایتی از مرگ چهره‌های شناخته‌شده‌ای است که در ۹ ماه گذشته بر اثر ابتلا به کرونا راهی دیار ابدی شدند. در این بین البته کرونا مانند هر پدیده دیگری، افرادی را به چهره‌هایی نام‌آشنا تبدیل کرده که «نرجس خانعلی‌زاده» یکی از این انسان‌هاست.
‌‌مرگ   دراماتیک   اولین   کادر   درمان
اگرچه اولین قربانی ویروس کرونا در ایران نبود، اما بی‌شک قصه زندگی‌اش، دراماتیک‌ترین روایت از مرگ بر اثر کرونا در ایران است؛ «نرجس خانعلی‌زاده»، پرستار ۲۴‌ساله‌ای بود که چهارم اسفند ۱۳۹۸ با عوارض مشابه ابتلا به ویروس کرونا و در حین رسیدگی به بیماران، در محل کار خود از حال رفت و به زمین افتاد. داستان آوازه نرجس همان اوایل اسفند و پس از بستری‌شدن در بیمارستان، با انتشار تصویری از او آغاز شد. این تصویر که در فضای مجازی به صورت گسترده‌ منتشر شد، او را در زمان بستری در آی‌سی‌یو نشان می‌دهد. یکی از همکاران این پرستار، همان ‌روزها با انتشار این تصویر در اینستاگرام نوشت: «وقتی داشتیم می‌بردیمش آی‌سی‌یو استرس داشت. این عکس را گرفتم و بهش گفتم می‌گیرم که وقتی خوب شدی به این روزها بخندیم. نشد بخندیم...». نرجس اما هیچ‌گاه به این‌ روزهایش نخندید و از بیمارستان راهی گورستان روستای محل تولدش شد. آخرین نوشته خانعلی‌زاده در صفحه اینستاگرامش که به‌سرعت در فضای مجازی دست‌به‌دست شد، نوشته‌ای در پایان دوران کارآموزی‌اش در بیمارستان امام خمینی تهران است: «اورژانس بیمارستان امام خمینی، جایی که از کسی که تحمل دیدن دررفتگی رو نداشت، آدمی ساخت که بهترین بیمار براش بیماری بود که دررفتگی داشت. از کسی که با دیدن خون‌ریزی زیاد احساس افت فشار می‌کرد، آدمی رو ساخت که اولین نفر دستمو گذاشتم روی آئوریسم آئورت شکمی تا برسیم به CPR جایی که دیگر دیدن SOREهای بیمار حالمو بد نمی‌کرد. جایی که دیگه نمی‌ترسیدم با مریض HIV و سل و هپاتیت سرو‌کار داشته باشم. شاید باورتون نشه، ولی دیگه از مرده و مردن هم نمی‌ترسم». آنچه زندگی این پرستار را به قصه‌ای پرکشش تبدیل کرد، به همین چند روز بستری تا مرگ و اخبار روزهای پس از آن برمی‌گردد. او در همان روزهای بستری، نامه‌ای کوتاه و صمیمی به همسرش نوشت که در بخشی از این نامه که بعدها با دست‌خط خودش منتشر شد، آمده است: «عزیز دلم، خیلی اصرار کردم که بذارن بیای داخل، اما می‌گن اینجا عفونیه و حق دارن. تو رو خدا برای (من) یه کاری بکن. یه چیزایی شنیدم که اگه تنگی‌نفس من ادامه پیدا کنه، منو اینتوبه می‌کنن و این‌قدر گریه کردم که حد نداشت. تو رو خدا منو نجات بده. من می‌ترسم. اگه منو اینتوبه کنن من می‌میرم. فردا تمام مدارک پرونده‌مو کپی بگیر و به یه متخصص ریه نشون بده. تا خیالم راحت شه. ممنون که اومدی. برو خونه صدرا تنهاست. دوستت دارم. نرجس. بعد نامه دستت رو بشور». این نامه کوتاه روزها پس از مرگ اولین کادر درمان در نبردی نفس‌گیر با کرونا، به یکی از دراماتیک‌ترین قصه‌های مرگ در این همه‌گیری تبدیل شد و فداکاری یک مبارز برای نجات جان انسان‌ها و هم‌زمان ترس عادی یک جوان از پایان زندگی، از نرجس خانعلی‌زاده قهرمانی باورپذیر ساخت که روز‌به‌روز بر شهرتش می‌افزود. نام نرجس حالا اسم چندین بیمارستان، خیابان و میدان است، اما جسمش در جوانی ساکن آرامستان روستای چایخانسر در گیلان شد. خانعلی‌زاده اگرچه اولین جان‌باخته کادر درمان در مقابله با ویروس کرونا بود، اما ایثار این قشر از جامعه همچنان ادامه دارد و در این ماه‌ها بیش از ۱۵۰ نفر از کادر درمان جان خود را از دست داده‌اند.
مشت‌هایی  که  کرونا  را   از   رینگ  خارج  نکرد


بدرود با زندگی بر اثر هجوم ویروسی سمج، تنها به کادر درمان و تلاش‌گران سلامت مردم محدود نمی‌شود و در این ماه‌های سپری‌شده با قرنطینه و همه‌گیری، ورزشکارانی هم راهی سرای باقی شدند. ورزشکاران جان‌باخته هم مردان و زنانی به سنین مختلف و از رشته‌های گوناگون بودند؛ از «الهام شیخی»، بازیکن ۲۳‌ساله فوتسال ایران تا «احمد آهنگی» بازیکن و مربی فوتبال. در این بین البته مرگ ورزشکاری با پیشینه قهرمانی در بوکس آسیا نیز تصویر دیگری از مبارزه‌گری این ویروس ساخت. «مسعود حاج‌رسولی» متولد ۱۳۲۹ در سنندج بود که در ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ در تهران با زندگی وداع گفت. او ملی‌پوش و قهرمان پیشین بوکس بود، اما در مسابقه با کووید ۱۹ هرچه مبارزه کرد این ویروس سمج از رینگ‌ خارج نشد و در نهایت این قهرمان مشت‌زنی در آرامش ابدی فرورفت. حاجی‌رسولی در سال ۱۳۵۰ مدرک لیسانس علوم نظامی خود را از دانشگاه افسری امام علی دریافت کرد، در سال ۱۳۷۷ در مقطع کارشناسی ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی از دانشگاه رازی کرمانشاه فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۳۸۱ مدرک دکترای فیزیولوژی ورزشی خود را از دانشگاه آزاد دریافت کرد. او در دهه ۱۳۵۰ عضو تیم ملی بوکس ایران بود و مدال طلای قهرمانی آسیا را هم به ‌دست ‌آورد. حاجی‌رسولی در ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ به دلیل ابتلا به ویروس کرونا، در ۷۰‌سالگی در بیمارستان درگذشت. مرگ او هم می‌تواند نمادی از جان‌باختگان ویروس کرونا در ایران باشد؛ چراکه بسیاری از جان‌باختگان این ویروس یا مبتلا به بیماری زمینه‌ای بودند یا اینکه سن بالایی داشتند که قهرمان پیشین بوکس آسیا یکی از این جان‌باختگان مسن است.
‌جدل درباره  کارنامه  «فقیه  نواندیش»
اگرچه پس از مرگ هر چهره نام‌آشنا بر اثر ویروس کرونا، چهره تاریک این ویروس و قدرتش در نابودی انسان‌ها، فارغ از سواد و شهرت، به میان می‌آمد و معمولا هم این مرگ‌ها با همدلی و پیام‌های تسلیت همراه است، اما ۲۱ آبان همین امسال ماجرا به شیوه‌ای دیگر پیش رفت. در این روز خبر رسید «داوود فیرحی»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و فقیه نواندیش، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در‌گذشت. سفر ابدی داوود فیرحی البته بلافاصله به موضوعی خبرساز تبدیل شد و با واکنش‌های فراوانی در جامعه ایران روبه‌رو شد. بلافاصله پس از انتشار این خبر، دانشجویان و فارغ‌التحصیلان پیشین این استاد دانشگاه تهران، در رثای چهره‌ای توانمند و اندیشمندی اهل مدارا نوشتند و مرگ او را ضایعه‌ای بزرگ برای علوم انسانی دانستند. در این ‌بین البته چهره‌های نام‌آشنای سیاست و اندیشه ایران نیز در پیام‌هایی جداگانه از میراث علمی این مدرس دانشگاه گفتند. تا این مرحله به نظر می‌آمد واکنش‌ها روندی عادی را طی می‌کند، هرچند افراد نا‌آشنا با اندیشه و آثار این مدرس دانشگاه، از این همه ستایش دانش یک فرد دچار حیرت شدند و از برنامه خود برای مطالعه این آثار هم نوشتند. آنچه مرگ یک فرد معمم و دانشگاهی را تا چندین روز در صدر اخبار حفظ کرد، اما واکنش‌هایی بود از سوی کاربران موسوم به «برانداز» و در تخریب چهره این نویسنده مطرح شد؛ آنها که در حالت کلی معتقد بودند فارغ از محتوای آثار این مدرس دانشگاه، می‌توان جمع‌بندی کرد که او در این دوره سخن مهمی برای گفتن نداشت. فیرحی نظریه‌پرداز و پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام بود که دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی تا سطح عالی بود. استاد‌تمام گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، مؤلف ۱۰ کتاب و همچنین دارای حدود ۶۰ مقاله منتشرشده در مجلات و کنفرانس‌های علمی در حیطه اندیشه سیاسی اسلام است. فارغ از همه بحث‌ها، داوود فیرحی هم یکی از جان‌باختگان ویروس کرونا در ایران بود که این بیماری فرصت ادامه مسیر مطالعاتی را از او و دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی در ایران گرفت. فیرحی البته تنها فردی روحانی و تنها مدرس دانشگاه و نویسنده ایرانی نبود که در مسیر مبارزه با این ویروس راهی دیار باقی شد، اما بدون ‌شک نام‌آشنا‌ترین چهره دانشگاهی قربانی این ویروس بود.
سکانس مرگ   در   داستان   زندگی   هنرمندان
ادبیات، سینما، موسیقی و در حالت کلی هنر ایران در ماه‌های گذشته چهر‌های نام‌آشنایی را از دست داد و ویروس کرونا در این حوزه هم چهره‌های بزرگی را به کام مرگ کشاند. همین دیروز خبر رسید که «کامبوزیا پرتوی» بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان نیز به قافله جان‌باختگان ویروس کرونا پیوست. او چهره‌ای نام‌آشنا در سینمای ایران بود و چهار بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین شده بود؛ سیمرغ بهترین فیلم‌نامه برای من ترانه ۱۵ سال دارم، کافه ترانزیت، فراری و کامیون. او متولد ۱۹ بهمن ۱۳۳۴ در رشت بود که دیروز هم زندگی‌اش پایان یافت. کامبوزیا پرتوی جوایزی از جشنواره‌های بین‌الملی نیز دریافت کرده بود؛ برای ساخت فیلم ماهی جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا و جایزه یونیسف از جشنواره فیلم برلین و جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم آدلاید استرالیا را به دست آورده ‌بود. پرتوی هم تنها چهره هنری از‌دست‌رفته ایران بر اثر ابتلا به ویروس کرونا نیست و در همین ۹ ماه جامعه هنری چهره‌های بزرگی را از دست داد؛ خسرو سینایی کارگردان، آهنگ‌ساز و شاعر، همایون‌رضا عطاردی آهنگ‌ساز و تهیه‌کننده سینما، اکبر عالمی فیلم‌ساز، مجری، منتقد و مدرس سینما، عیسی رستمی‌افین پیش‌کسوت موسیقی مقامی خراسان جنوبی و علیرضا راهب شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده و منتقد ادبی، تعدادی از این انسان‌های از‌دست‌رفته در دوران همه‌گیری یک ویروس هستند.