کامبوزیا پرتوی به ابدیت پیوست

آفتاب یزد – گروه فرهنگی: انگار کرونا قرار نیست دست از سر مردم بردارد و از آنجا که هنرمندان نیز بخشی از
همین مردم را تشکیل می دهند،
این بیماری در این
اواخر سراغ آنها هم رفته و عجب سلیقه ای دارد لاکردار که بهترین ها را گلچین می کند و با خود می برد، هنوز در اندوه مصیبت بار درگذشت اسطوره عرصه دوبله چنگیز جلیلوند داشتیم مویه می کردیم که دو روز پیش خبر رسید که کامبوزیا پرتوی فیلمنامه نویس و کارگردان کهنه کار سینمای ایران هم گرفتار ویروس کرونا شده و راهی بیمارستان شده است. اما به قول ابوالحسن تهامی دوبلور شاخص و همکار شصت و چندساله چنگیز جلیلوند، «کرونا، این ویروس بی مروت» حتی فرصت نداد که ما مردم دست به دعا برداریم و از خداوند متعال بخواهیم که به کامبوزیا پرتوی کمک کند و توانایی مبارزه با بیماری «کووید 19» را به او بدهد تا این هنرمند پیشکسوت بتواند دوران بیماری را تاب بیاورد و بعد از گذراندن زمان لازم، حالش خوب شود و دوباره ما او را کنار خودمان داشته باشیم، نشان به آن نشان که تا آمدیم بگوییم خدایا... خبر رسید که کامبوزیا پرتوی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا دار فانی را وداع گفت و چه تلخند این روزها و هفته و ماه ها که همه دارند می روند و در میان این رفتنها عده ای هنوز عین خیالشان هم نیست که بابت برخی از رفتارهای خیلی از ماست که عده ای از هموطنانمان بی جرم و بیگناه گرفتار بیماری می شوند و از دنیا می روند، بابت


بی مبالاتی هایمان، بی توجهی هایمان، بی خیالی هایمان
و خیلی مسائل دیگر، بگذریم. کامبوزیا
پرتوی از آن خوبها بود، از آن کار بلدها، همانها که می دانند چگونه قلم به دست بگیرند، چگونه بیندیشند و چگونه به رشته تحریر درآورند. او نوشتن را خوب بلد بود و دغدغه نوشتن را همواره در ذهن و دل و روح و جانش به همراه داشت. دوربین را می شناخت، کارگردانی را می‌شناخت، بازیگری را می شناخت، زندگی را می شناخت و حتی مرگ را هم. چنانکه در گفتگویی درباره مرگ و رخ دادن آن نظر جالبی را بیان کرده بود: «مرگ هم فلسفه زندگی است و هیچ چیز ترسناکی پشتش نیست، می تواند یک تصادف باشد، می تواند سیل باشد، می تواند آتشفشان باشد، ولی خب هنوز خیلی کارها دارم انجام بدهم این ناراحتم می کند، چند فیلم و فیلمنامه دارم که دلم می خواهد آنها را به سرانجام برسانم بعد این اتفاق (مرگ) برایم رخ بدهد. حیف است، هزار بار در ذهنم ساختمشان، ولی آن فرصت لازم هنوز برایم پیش نیامده، شرایط
فیلمسازی هم الان خیلی بد شده، شرایط را خیلی
سخت سخت کرده اند، با کلی طرح نساخته و عملیاتی نکرده اگر آدم بمیرد خیلی حسرت بار است.» با اینکه به اعتقاد خودش کارهای زیادی را هنوز داشت که انجام دهد و بعد به این بیندیشد که هنگامه بدرودش با کره خاکی و خاکیان فرا رسیده، اما پرتوی کارنامه
پر و پیمانی در عرصه فیلمنامه نویسی و کارگردانی
داشت.
نگارش فیلمنامه فیلم سینمایی «محمد (ص)»
به کارگردانی مجید مجیدی از واپسین
یادگارهای کامبوزیا پرتوی در سینمای ایران بود، در کنار این فیلم‌هایی مانند «افسانه دو خواهر»، «گربه آوازه خوان»، «گلنار»، «کافه ترانزیت»، «کامیون» و … را کارگردانی کرده بود و تازه فیلمنامه های مختلفی مانند سریال «گل پامچال» و فیلم‌های «ایستگاه متروک»، «خیابان های آرام»، «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «فراری» و… را نیز به نگارش در آورده بود. جوایز زیادی را نیز در حوزه سینما دریافت کرده بود که از جمله آنها می توان به سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه برای فیلم‌های «من ترانه ۱۵ سال دارم»، «کافه ترانزیت»، «فراری» و «کامیون» از جشنواره فیلم فجر و همچنین جایزه جشنواره بین‌المللی فیلم «مار دل پلاتا» و جایزه «فیپرشی» جشنواره بین‌المللی فیلم داکا و همچنین تندیس زرین جشن خانه سینما برای کارگردانی فیلم سینمایی «کافه ترانزیت». تازه این همه افتخارات او برای این فیلم نبود، چرا که او در سال ۲۰۰۵ نامزد هوگو طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو و نامزد جایزه بالن طلایی و نامزد بهترین کارگردان جشنواره سه قاره شد.
پرتوی متولد 1334 در رشت بود. او تحصیلات خود را در دانشگاه هنرهای دراماتیک نیمه‌کاره رها کرد و نخستین آثارش را در قالب فیلم کوتاه در سینمای آزاد دماوند تولید کرد و پس از آن با کارگردانی فیلم داستانی «عینک» به شبکه دو سیما آمد. او سپس فیلم «ماهی» را ساخت که جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا، جایزه یونیسف از جشنواره فیلم برلین و جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم آدلاید استرالیا را برایش به ارمغان آورد. سال 1366 با داریوش مهرجویی «شیرک» و با منوچهر عسگری نسب «خانه در انتظار» را کار کرد. پس از آن «گلنار»، «گربه آوازخوان» و «بازی بزرگان» را کارگردانی کرد که جزو آثار به یادماندنی سینمای کودک و نوجوان هستند. پرتوی همچنین در فیلم هایی مانند «آدم»، «شبانه‌روز» و «پنج ستاره» مشاور کارگردان بود و در فیلم‌هایی مثل «شب یلدا»، «یک شب»، «سه زن» و «سوت پایان» مشاور فیلمنامه. در کنار این فعالیت ها، نویسندگی فیلمنامه فیلم‌های دیگری همچون «دایره»، «شب» و «خیابانهای آرام» را بر عهده داشت. او همچنین در ساخت فیلم سینمایی «خانه دوست کجاست» نیز با عباس کیارستمی همکاری داشت و فیلمنامه «ایستگاه متروک» نیز بر اساس طرحی از کامبوزیا پرتوی به رشته تحریر درآمد. پرتوی البته جدا از کارگردانی و فیلمنامه نویسی تجربه بازیگری هم داشت و در فیلم «پرده» که در
سال ۱۳۹۱ با کارگردانی مشترک خودش و جعفر پناهی ساخته شد، نقش اول را بازی کرد. پرتوی و پناهی به صورت مشترک برای این فیلم نامزد جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک، نامزد جایزه بهترین فیلم به انتخاب مخاطبان جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو، نامزد جایزه چشم‌انداز جدید جشنواره فیلم سیتخس و برنده جایزه خرس نقره ای جشنواره فیلم برلین ۲۰۱۳ شدند و جایزه ویژه بهترین بازخورد جامعه منتقدان فیلم آنلاین را از آن خود کردند.
حالا دیگر کامبوزیایی نیست که برایمان فیلم بسازد، برایمان قلمفرسایی کند و فیلمنامه بنویسد، آرام و ساکت بنشیند در گوشه ای روی یک صندلی و دیگران را با نگاه ریزبنیش از بالای عینک مخصوصش زیر نظر بگیرد و دنبال سوژه بگردد و در ذهنش کلید نگارش فیلمنامه جدید و شاید کارگردانی آن را بزند. او رفت و به یاران هنرمندش که پیش از او عالم خاکی را ترک کردند پیوست و با رفتن این پیر بادانش هنرهفتم ما تنهاتر از قبل شدیم. نکته اینجاست که او هم مانند برخی از هنرمندان در زمان حیاتش هیچ‌گاه قدر و قیمتش مشخص نشد و هیچکس ارزش کارهایش را نفهمید، نشان به آن نشان که چند سال از ساخت آخرین فیلمش «کامییون» می گذرد و او نتوانست در دوران حیاتش موفق به اکران «کامیون»ش بر پرده سینما شود و چه اتفاقی از این تلخ تر و غمبارتر که یک هنرمند نتواند هنرش را به تماشا بگذارد تا هم خودش از آنچه ساخته لذت ببرند و هم دیگران. و حالا دیگر دیر شده، خیلی دیر، چرا که این مرد نازنین سینما روز گذشته 4 آذر در 65 سالگی در حالیکه تازه
به بیمارستان منتقل شده بود تا مراحل درمان خود را پیگیری کند از دنیا رفت و بار غم سنگین دیگری را نصیب دوستداران سینما و هنر هفتم این سرزمین نمود. بازی که ما مردم ناچاریم آن را با هر جان کندنی شده به دوش بکشیم و دم برنیاوریم چرا که «همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم.» گفتنی است در پی درگذشت این هنرمند فرهیخته و کهنه کار سینمای ایران کسری پرتوی فرزند این کارگردان در گفتگوی کوتاهی بیان کرد: بر اساس هماهنگی های به عمل آمده با خانه سینما با توجه به شرایط موجود و دوران پیک کرونا، تدفین پیکر کامبوزیا پرتوی با حضور خانواده‌اش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا و بدون برگزاری مراسمی
انجام می شود.
درگذشت این هنرمند با ارزش سینما البته واکنش های مختلفی را به همراه داشت و پیام های تسلیتی از سوی برخی مسئولان در این باره منتشر شد که از آن جمله می توان به پیام تسلیت حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی و همینطور کانون فیلمنامه نویسان ایران اشاره کرد. ضمن آنکه پوران درخشنده که از همکاران قدیمی کامبوزیا پرتوی است در گفتگویی در اینباره اظهاراتی را بیان کرد. این فیلمساز در حالیکه از درگذشت کامبوزیا پرتوی بشدت اندوهگین بود، گفت: «باورم نمی‌شود او رفته باشد چراکه پر از عشق به زندگی بود. انگار همین چند روز پیش بود که او را در مراسم بزرگداشتش در جشنواره فیلم کودک و نوجوان دیدیم. هرچند به سختی راه می‌رفت ولی حالش خیلی بهتر شده بود، با چه عشقی از فیلمنامه تازه‌اش گفت که قصد ساختش را داشت و پیگیر اکران فیلم قبلی‌اش هم بود. او پر از انرژی و عشق به زندگی بود و هیچ باورم نمی‌شود که در فاصله بسیار کوتاهی از دنیا رفته باشد. در آن مراسم چقدر از دیدن دوستانش خوشحال بود. هرچند به دلیل کرونا دور هم جمع شدن، سخت بود ولی خیلی خوشحال بود که دوستانش در مراسم بزرگداشتش شرکت کرده‌اند. او عاشق زندگی بود و عاشق کارش و بچه‌ها. در المپیاد فیلمسازی جشنواره کودک و نوجوان در کنار هم بودیم. محبتی که بین و او و بچه‌ها جریان داشت، شگفت‌انگیز بود. در مدت کوتاهی توانسته بود همه بچه‌ها را جذب خود کند و با شور و شوق بسیار به آنان آموزش می‌داد.»