آيا فراموش كرده‌ايد؟

در پي انتخابات امريكا شاهد يك سلسله اقدامات تحريف‌گرايانه و موهن از سوي حاميان جريان انحرافي در انتخابات 88 بوده‌ايم. از جمله نشريه متعلق به سازمان تبليغات اسلامي  اقدام به انتشار تصويري موهن از آقاي مهندس ميرحسين موسوي، نخست‌وزير حضرت امام (ره) و دولت دوران پرافتخار دفاع مقدس كرد كه بيشتر اقداماتي انفعالي و براي فرار از فشار افكار عمومي در قبال انحراف آن روزهاست. اينكه شما منتقد يا مخالف مهندس موسوي هستيد، باشيد؛ ايرادي هم ندارد. انتقاد موهبت است و مخالفت مبتني بر مباني نعمت. ميليون‌ها نفر از ملت هم مخالف بسياري از بي قانوني‌ها وتحريف‌ها و رفتارهاي اين‌چنيني شما هستند. بارها عرض شده است كه پيشرفت جوامع در چندصدايي و پذيرش نقد مخالفان نهفته است، نه سيلاب دروغ!  رفتارهاي اخير، ابراز مخالفت با يك مخالف نيست كه همان سيلاب دروغ و مغاير با معيارهاي پذيرفته شده مذهبي، حقوقي، اخلاقي و انساني است. رويكردي آكنده از توهين و افترا و ظلم، آن هم به شخصيتي است كه در حصر به سر مي‌برد و امكان دفاع از خود را ندارد و در حال حاضر نيز دوران ابتلا به بيماري كرونا را مي‌گذراند. همچنين، اين‌ گونه اقدامات از نظر تعلقات ملي محكوم است، زيرا يك نشريه انگليسي‌زبان ايراني، در برابر مخاطب خارجي خود، شخصيت هموطن خود با سوابق طولاني در انقلاب و شديدا علاقه‌مند به سرنوشت مردم و كشور را كنار يكي از منفي‌ترين شخصيت‌هاي امريكايي قرار داده كه نوعي مردم‌فروشي است. به علاوه، اين‌گونه اقدامات از منظر موازين حرفه‌اي و روزنامه‌نگاري، انحراف و غلطي فاحش و زرد، سوءاستفاده از رسانه‌ها براي يك فريبكاري آشكار است، زيرا كمترين معيارهاي اطلاع‌رساني واقع‌گرا را نداشته و خالي از حقيقت، آميختن حق و ناحق و تحميل ديدگاه كاملا حزبي به محتوا، با هدف دامن زدن به تنشي غيرمسوولانه است. اين همان مكتب و شيوه پروپاگانداي سياه است كه نتيجه‌اي جز انحراف افكار عمومي براي جلب رضايت قدرتمندان ندارد. مي‌دانم كه همكاران شريفي در آن نشريه مشغولند. معدود مديراني كه آشنايي لازم با قداست قلم و شرافت خبرنگاري و حرمت كار رسانه‌اي ندارند، در مجال محدود حضور سفارشي و تحميلي خود چنين كرده و اين نشريه را با «ترامپ تايمز» و ارگان حزب ترامپ در ايران اشتباه گرفته‌اند. جورناليزم تعريف دارد و نبايد به وادي زوال حقيقت بيفتد. نشريه براي رسانه بودن انصاف و وجدان هم نياز دارد. ‌اي كاش امثال اين نشريات به فلسفه خود بازگشته و صداي آزادي و انسانيت در جهان مي‌شدند. كيست كه نداند، داستان انتخابات 88 ايران با امريكاي 2020 متفاوت است؟ انتخابات امريكا الگوي ما نيست و نيز اشكالات خاص خود را دارد، اما نه آن اشكالات حل شده در اغلب انتخابات جهان كه متاسفانه ما به آن مبتلاييم. اگر چنين جفايي نمي‌كرديد و اخلاقا مجبور نبودم، هيچ علاقه‌اي به بيان نداشتم چرا كه در شرايط دشوار فعلي كشور بازگشت به مسائل حل نشده را ضروري نمي‌دانم و علاوه بيم دارم تنزيه بيگانه شود كه البته مخاطبان هوشمند، درك مي‌كنند و مراقبت دارند. كساني كه چنين مقايسه‌هايي مي‌كنند اگر ذره‌اي انصاف داشتند حتما متوجه بودند در امريكا بالاترين مقام كشور نسبت به نتيجه انتخابات شديدا معترض است، اما نهاد انتخابات به گونه‌اي طراحي شده است كه كمتر مقام قضايي يا امنيتي مي‌تواند در جلب رضايت او (يعني بالاترين مقام امريكا) قدمي معني‌دار بردارد. حتما آنها ديده‌اند كه رييس‌جمهور معترض انتخابات، نامه به قضات كه حتي برخي منصوب او هستند، مي‌نويسد و صريح مي‌شنود كه اعتراضش وارد نيست و لذا او هنوز دست و پا مي‌زند تا شايد به نتيجه‌اي برسد، اما يك به يك ايالت‌ها ادعاهايش را رد مي‌كنند. اما شايد مهم‌تر از استقلال قضا كه دست رد به تمناهاي يك رييس جمهور متوهم مي‌زند، اين است كه در دوران اعتراضات انتخاباتي كسي معترض ستادهاي معترضان نشده است و كسي، كسي را به سركوب و ضرب و جرح و زندان تهديد نكرده است. در اين حال رقيب او - يعني رقيب عالي‌ترين مقام امريكا - با تاكيد و تصريح همان شب انتخابات مي‌گويد به پيروزي خود اطمينان دارد و پيش از تاييد نهايي انتخابات، جلسات مديريت كشور براي دو ماه بعد را برگزار و از سران كشورها تلفن تبريك دريافت مي‌كند. اين هاضمه سيستم و جريانات سياسي كشوري است كه به‌ شدت با سياست‌هاي جهاني آن مخالفيم اما دليلي ندارد كه در اين موارد نياموزيم. اما در سال 88 داستان چگونه است؟ شايد به خاطر نمي‌آوريد! يادتان هست كه قبل از انتخابات بسياري از مقامات عالي و ستاد انتخابات و بسياري از نهادهاي نظارتي و امنيتي و نظامي، علني و يك كاسه پشت سر نامزدي بودند كه رييس‌جمهور وقت بود و پيروزي طرف مقابل را خط قرمز نظام مي‌دانستند؟ يادتان مي‌آيد كه حين و پس از انتخابات، به دليل آنكه مداخلات و تخلفات فراواني در فرآيند كلي انتخابات گزارش شده بود، به روند راي‌گيري و شمارش آرا از سوي هر سه كانديداي ديگر انتخابات - و نه يك نامزد - به روند انتخابات اعتراض شد؟ شايد البته يادتان نباشد كه در همان شب انتخابات و حتي قبل از اعلام نتايج انتخابات، موبايل و اينترنت قطع شد و همان شب نتيجه انتخابات به نفع رييس‌جمهور وقت اعلام، و فرداي همان روز تاييد شد؟ يادتان مي‌آيد كه همزمان براي تثبيت رييس ‌جمهوري وقت، در سايه شديدترين تهاجم تبليغاتي و فضاسازي سياسي از سوي تلويزيون و رسانه‌ها و تريبون‌هاي وابسته به قدرت و همان رييس‌جمهور با دخالت قواي نظامي و قضايي چندين ستاد معترضان حتي پيش از پايان راي‌گيري تخريب، صدها نفر يك شبه دستگير و ضرب و جرح‌هاي خياباني و محاكمات آن‌چناني برپا شد؟ آيا احكام طويل‌المدتي كه صادر شد را فراموش كرده‌ايد؟ يادتان مي‌آيد كه بسياري از كساني كه طرفدار معترضان بودند، خس و خاشاك ناميده شدند؟ و بسياري از آنها تا همين حالا از حقوق اجتماعي و سياسي محروم شده‌اند؟ يادتان مي‌آيد اكثر اعضاي شوراي نگهبان حامي علني رييس‌جمهور وقت بودند و قرار بود رسيدگي به اعتراضات انتخاباتي و بازشماري آرا را همان‌ها عهده‌دار شوند؟ آيا فراموش كرده‌ايد نامزدهاي يك انتخابات كه معترض به نتايج آن بودند پس از 10 سال هنوز بدون هيچ حكم قضايي در حصر هستند و روزي نيست كه هتك و وهني نسبت به آنان جاري نشود؟ آيا به ذهن كسي خطور كرده است كه آيا واقعا يكي از اين نامزدهاي محصور مي‌تواند به يك قاضي در اين مملكت رجوع كند و عليه اين حصر ناجوانمردانه شكايت كند و رسيدگي عادلانه‌اي انجام و نتيجه‌اي هم بگيرد؟ آيا به راستي تفاوت فاحش و بنيادي اين دو ماجرا عبرت آموز و قابل فهم نيست؟ شايد به دليل همين نديدن‌ها است كه بايد يك دهه بگذرد و اينك به چشم خود ببينند كه چگونه بسياري از پيش‌بيني‌ها درست بود و جريان مقابل كه براي آن آبروي انقلاب هزينه شد را عار بدانند و انحرافي بنامند. آيا وقت عذرخواهي نرسيده است؟  از اين روست كه اين‌ گونه شبيه‌سازي‌ها و جعل تاريخي از سوي وجدان‌هاي بيدار، ولو مخالف آقاي مهندس موسوي، پذيرفته نخواهد بود. اما افسوس دارد كه جرياني در ايران خود را با سازمان ترامپيست‌هاي وطني اشتباه بگيرد و آن قدر كينه 88 را در دل داشته باشد كه به تقديس ترامپ بپردازد. مردم به خوبي واقفند كه چه كساني در چهار سال گذشته با ترامپ و نتانياهو براي تشديد تحريم‌هاي ايران همنوا بوده‌اند. روزي آقاي ظريف بايد خاطرات تلخ خود را بيان كند. مردم مي‌دانند كه چه كساني تا همين حالا نيز صبح تا شام از تريبون‌هاي رسمي براي بازخواني توييت‌ها و اثبات ديدگاه‌هاي ترامپ مي‌كوشند و از شكست ترامپ نگران هستند. از جمله مردم، همين روزها به عينه ديده‌اند كه چگونه اين روزها برخي عناصر همان دولت 88 مطلوب آقايان، براي پيروزي ترامپ دست به دعا برداشته و در رسانه‌هاي خارجي و داخلي خبر از پيروزي او مي‌دهند. والا از نظر ما امريكا، امريكا است و دولت اين كشور را به چشم دوست نمي‌نگريم اما، فعلا امريكاي ترامپ قاتل سردار سليماني را شرورتر و خطرناك‌تر مي‌دانيم. حساب ملت‌ها و نهادهاي مدني را جدا مي‌دانيم و معتقد به حفظ منافع ملت ايران و استفاده از فرصت‌ها و ازجمله روش‌هاي دورانديشانه و ديپلماتيك در برابر اين تهديد هستيم. اما اجازه دهيد باور داشته باشيم برخي از شما از قضا مخالف امريكا نيستيد، بلكه شيفته دشمني امريكا با ملت شريف ايران هستيد و منافع خود را در امثال ترامپ مي‌بينيد و گويا از فشار بر ملت مظلوم ايران لذت مي‌بريد والا براي رفع ستم از اين ملت مظلوم كاري مي‌كرديد يا حداقل خود را در تنگناهاي ملت شريك مي‌كرديد.  از برخي جريانات انتظار انصاف و عدالت و انتخابات منطبق با معيارهاي پذيرفته‌شده قانون اساسي نمي‌رود، اما ‌اي كاش اين جريانات كه بر بسياري از اركان قدرت در ايران سيطره دارند به فلسفه خود بازگشته تا اندكي در رفع كژي‌ها سهيم شده و صداي فرياد خود را علي وار بر سر كساني بلند مي‌كردند كه با غارت بيت المال و مفاسد چند هزار ميلياردي و سياست‌هاي انحرافي در نظام اسلامي دامنه كژ رفتاري‌ها با مردم را به جايي نمي‌رساندندكه برج‌هاي نازپرورده‌هاي سياسي و منسوبان برخي مقامات و اهالي قدرت سر به فلك بكشد، اما آلونك آن زن مظلوم جنوبي را به ظلم بر سرش در روز روشن خراب كنند. از اين فقره‌هاي دردناك و خانه برانداز بسيار و بسيار است؛ بگذاريم و بگذريم!