همنوازی زوج ها در آهنگ‌زندگی

 سپیده و حامد در دانشگاه هنر به هم علاقه مند می‌شوند. ارتباط‌شان چند سالی دوام می‌آورد و بعد با رفتن حامد به خارج از کشور برای ادامه دادن رشته موسیقی، قطع می‌شود. حالا بعد از گذشتن چهار سال از آخرین دیدار آن‌ها با هم، حامد با همسرش، مینو، به ایران برگشته است. سپیده هم با مردی به اسم مسعود ازدواج کرده است. فیلم «دوئت»، ماجرای دیدار مجدد حامد و سپیده است که به اصرار مینو رخ می‌دهد. «دوئت» را که به تازگی وارد شبکه‌نمایش خانگی شده، «نوید دانش» نوشته و کارگردانی کرده است؛ «علی مصفا»، «هدیه تهرانی» و «نگار جواهریان» هم هنرپیشه‌های سرشناس اش هستند. در ادامه با نگاهی به این فیلم، بایدونبایدهای یک زندگی‌مشترک و ارتباط سالم را مرور می‌کنیم.
   روابط انسانی را رها نکنیم، تمام کنیم!
در یکی از بخش‌های این فیلم، خانه حامد و مینو را می‌بینیم که درحال بازسازی است. این نما، تصادفی و بی‌دلیل انتخاب نشده است. خانه محلی است که به پیوند بین ساکنانش معنی می‌دهد و نیاز به بازسازی خانه حامد، نشانه‌ای است که ذهن ما را برای قصه آماده می‌کند. «مینو»، شخصیتی که بار عقلانیت و منطق قصه را به دوش می‌کشد، به درستی تشخیص داده است قطع ارتباط به معنای تمام شدنش نیست و اصرارش به حامد برای مواجهه با سپیده به همین دلیل است. دو طرف هر رابطه مهرآمیزی برای شکل گیری آن ارتباط، سرمایه روانی صرف می‌کنند. با هم وقت می‌گذرانند، به آرزوهای‌شان فکر می‌کنند و آینده خودشان را درکنار دیگری تصور می‌کنند. نمی‌شود توقع داشت این تجربه دو نفره، به راحتی و به سرعت تمام شود. ممکن است این دو نفر   هرگز یکدیگر را نبینند اما ارتباطی که شروع می‌شود، باید به طور کامل تمام شود. زمان، به تنهایی از پس این قضیه برنمی‌آید همان‌طور که در باره سپیده و حامد، از عهده برنیامده است. گرچه چهار سال از آخرین برخورد حامد و سپیده گذشته ولی دیدار مجدد آن‌ها در کتاب فروشی دوست مشترک‌شان، همه چیز را دوباره زنده می‌کند؛ احساسات‌شان از عمقی که با آن سرکوب شده بودند، به سطح می‌آیند و اگر منعی برای ابرازش دارند، بابت تأهل‌شان است.
   اما چطور یک رابطه عاطفی  را تمام کنیم؟
مسئولیت پذیر باشید| هر ارتباطی ممکن است روزی به بن بست برسد. شما مسئول این ارتباط هستید و فرار کردن، سکوت کردن و جواب ندادن به سوالات طرف مقابل، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است. برای تمام کردن رابطه، لازم است راجع به احساسات و دلایل‌تان، قاطع ولی محترمانه برای طرف مقابل توضیح بدهید. اگر احتمال می‌دهید که توضیحات‌تان با سیلی از توجیه و خواهش و تمنا مواجه خواهد شد، از یک نفر سوم، ترجیحا یک مشاور کمک بگیرید. خیلی‌ها وقت قطع ارتباط، ترجیح می‌دهند گم وگور شوند و به تماس‌های طرف مقابل جواب ندهند به امید آن که آزردگیِ حاصل از این رفتار به کمک زمان، موضوع را حل کند اما در این روش، چیزی تمام نمی‌شود فقط زیر تلی از خاکستر پنهان می‌ماند و بعدها با هر محرکی(مثل قفسه فیلم در کتاب فروشی که حامد و سپیده را به یاد علاقه مشترک‌شان به فیلم دیدن می‌اندازد) سر برمی آورد البته همراه با هیجاناتی منفی مثل کینه و خشم.


وقت شناس باشید| صحبت‌های‌تان درباره خاتمه دادن به رابطه را در زمان و مکان مناسب مطرح کنید؛ یعنی زمانی که هر دو نفرتان از لحاظ روانی، آمادگی دارید و در مکانی که برای‌تان تداعی کننده خاطره خاصی نیست. ویژگی‌های مثبت ارتباط تان را ندیده نگیرید و طرف مقابل را محکوم نکنید. اگر طرف مقابل شما به زمان بیشتری نیاز دارد، سر مدت زمان مشخصی با هم به توافق برسید اما به خودتان و او یادآور شوید که این زمان، فرصتی است برای انجام فرایند پایان دادن به ارتباط و نه بهانه‌ای برای ادامه دادن آن.
   اقتضائات زندگی مشترک را بپذیریم
دوئت در موسیقی به قطعه‌ای گفته می‌شود که دو نوازنده(یا خواننده) با هم آن را اجرا می‌کنند. این اسم در ظاهر بر اساس آلبوم موسیقی حامد(که دونوازی ویولن و پیانوست) برای فیلم انتخاب شده است اما در لایه‌ای عمیق تر، اشاره دارد به ضرورت همراهی و همنوازی زوج ها در زندگی‌مشترک. سپیده، دیدارش با حامد را از مسعود مخفی می‌کند. مسعود وقتی نشانه های تغییر رفتار سپیده را می‌بیند، شروع می‌کند به کارآگاه بازی. رفتار او، رفتارِ شوهری نگران حال همسرش نیست بلکه واکنش پلیسی است که با دنبال کردن سرنخ‌ها می‌خواهد ته وتوی ماجرایی را دربیاورد. دروغ گفتن‌ها و مخفی کاری‌های سپیده و مسعود، دال بر احساس ناامنی آن‌ها در رابطه است. مسعود و سپیده با پیمان ازدواج شان، خود را موظف به اجرای دوئت کرده اند اما آن را بلد نیستند؛ دو نوازنده ناشی و ناهماهنگ اند که هرکدام ساز خودشان را می‌زنند.
   اما چطور با شریک زندگی مان هماهنگ شویم؟
سکوت نکنیم| سکوت کردن موقع ناراحتی و عصبانیت، طرف مقابل را بی دفاع می‌کند، او دلیل تغییر حالت شما را نمی‌داند پس شروع می‌کند به حدس و گمان. ما خیلی وقت‌ها درلحظه ناراحتی ترجیح می‌دهیم چیزی نگوییم چون احتمال می‌دهیم شرایط بدتر می‌شود یا نمی‌توانیم ذهن‌مان را جمع کنیم یا به هردلیل قابل درک دیگری. در این شرایط به جای جواب سر بالا دادن و وانمود کردن، لازم است بگوییم: «الان نمی‌تونم راجع بهش حرف بزنم. بهم فرصت بده». این، کاری است که سپیده انجام نداد و اوضاع پیچیده شد.
امن باشیم| یک رابطه ایمن براساس اعتماد شکل می‌گیرد. مسعود وقتی ناراحتی سپیده را می‌بیند، یکی دوبار حالش را می‌پرسد و وقتی جواب درستی نمی‌گیرد، برای حل معما بی‌صبرانه شروع می‌کند به کندوکاو در امور خصوصی همسرش. وقتی طرف مقابل‌مان خشمگین یا ناراحت است، فشار عجولانه ما برای حرف زدن، او را از ما دورتر می‌کند. درعوض اصرار و کنجکاوی می‌توانیم فضای امنی برایش ایجاد کنیم، مثلا با گفتن: «هروقت لازم دونستی حرف بزنی، من آماده ام که بشنوم» یا «من نگرانتم ولی اگه الان رو زمان مناسبی برای حرف زدن نمی‌دونی، صبر می‌کنم».