جنگ روانی و ادراکی دشمن برای مدیریت محاسبات ایران

با شکست ترامپ در انتخابات امریکا و پیش‌بینی اقدام جدی ایران در گرفتن انتقام خون سردار سلیمانی در آستانه سالگرد این شهید بزرگوار، دشمنان مشترک نظام اسلامی با توجه به شکست سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران در چهار سال گذشته وناکامی در تسلیم مردم ایران، جنگ روانی وادراکی گسترده‌ای را علیه مردم ومسئولان ایران برای جلوگیری از خنثی شدن نتیجه فشار‌های حداکثری سال‌های اخیر به اجرا در آورده‌اند که شامل مجموعه‌ای از تهدیدها، تحریم‌ها، وبه خط کردن عوامل داخلی با این جنگ روانی وادراکی برای تضعیف روحیه مردم وبرهم زدن نظام محاسباتی مسئولان ایران است، که یکی از پیامد‌های آن را می‌توان غفلت اطلاعاتی وامنیتی و ترور دانشمند برجسته هسته‌ای و دفاعی کشورمان دانست که البته این ضایعه می‌تواند لطمه پایانی نباشد ودر صورتی که دشمنان در این فرآیند خود را موفق دیده وپاسخی در خور نبینند، چه بسا از این فرصت استفاده‌های بیشتری ببرند.
نقطه آغاز این مرحله از جنگ روانی- ادراکی به آشکار شدن نشانه‌های شکست ترامپ باز می‌گردد، زمانی که گردانندگان کنونی کاخ سفید به همراه متحدان عبری وعربی خود از ادامه عمر دولت کنونی امریکا برای تکمیل راهبرد فشار حداکثری وتسلیم مردم ایران نا امید شدند، با اعلام برنامه امریکا برای تشدید تحریم‌ها و طرح احتمال وقوع حمله نظامی امریکا علیه ایران در مدت زمان باقی مانده از دولت ترامپ، تلاش کردند بستر این جنگ را فراهم وآن را باور پذیر کنند. به همین دلیل صهیونیست‌ها وارتجاع عرب ورسانه‌های وابسته با محوریت پمپئو وزیر خارجه افراطی ترامپ در این میان نقش اول را بازی کردند. شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی پس از قطعی شدن پیروزی بایدن، مدعی می‌شود که دولت دونالد ترامپ در ۱۰ هفته مانده تا روز ادای سوگند ریاست‌جمهوری جو بایدن، رئیس‌جمهوری منتخب امریکا، «سیلابی» از تحریم‌های جدید را علیه ایران وضع می‌کند و تلویزیون الجزیره نیز در زیرنویسی فوری به نقل از روزنامه نیویورک تایمز از احتمال عملیات نظامی ترامپ علیه ایران در روز‌های باقی مانده عمر دولت ترامپ خبر می‌دهد. مرحله دوم این طرح، باور پذیر و معتبر ساختن وقوع حمله بود که با تحرکات نظامی و انتقال تجهیزات تهاجمی امریکا به منطقه نظیر اقدامات زیر همراه بود:
- برکناری ژنرال مارک اسپر وزیر دفاع امریکا (که بعد از انهدام پهپاد گلوبال هاوک به علت تجربه نظامی و اشراف بر توان پاسخگویی ایران، مانع از اجرای دستور ترامپ شد) و جایگزینی فردی به نام کریستوفر سی میلر که آمر و مسئول اصلی ترور سردار سلیمانی بوده وگوش به فرمان ترامپ است
- بزرگنمایی اطلاعیه «سنتکام» درباره اعزام بمب‌افکن‌های «B۵۲» به منطقه به همراه جنگنده‌ها و هواپیما‌های جاسوسی و جنگ الکترونیک به منطقه.


-اعلام اعزام مجدد ناو هواپیمابر نیمیتز و ناو‌های همراه آن به منطقه خلیج فارس.
- مانور ویژه سفر منطقه‌ای پمپئو و دیدارش با نتانیاهو و بن سلمان در‌عربستان.
-هشدار وزارت خارجه آلمان به ایرانی‌های مقیم آلمان برای نرفتن به ایران در روز‌های آینده.
در مرحله سوم از این جنگ روانی وشناختی دشمنان باید با توجه به پیروزی بایدن، سیگنال استقبال از مذاکره را از داخل ایران دریافت می‌کردند که متأسفانه حجم معتنا بهی از مطالب رسانه‌های مرتبط به جریان اصلاحات ومواضع فعالان سیاسی این طیف وحتی برخی دولتمردان به آن اختصاص یافت. محسن امین‌زاده، عضو مرکزی حزب منحله مشارکت ومعاون سابق وزیر امور خارجه در دوران خاتمی در جلسه‌ای با عنوان «ضرورت تنش زدایی در روابط جمهوری اسلامی و امریکا» می‌گوید: هیچ‌کس جز ایران از تحریم ایران متضرر نشد. با چنین شرایطی آیا ایران می‌تواند دوام بیاورد و مسیر توسعه خود را دنبال کند؟ تجربه نشان می‌دهد که با تحریم‌های امریکا امکان‌پذیر نیست. این وضعیت به شکلی است که هر روز ایران در وضعیت بدتری به لحاظ اقتصادی قرار می‌گیرد. وی در ادامه با ادعای اینکه چاره‌ای جز برقراری رابطه با امریکا نداریم می‌افزاید که امروز ایران در موقعیت اقتصاد فروپاشیده‌ای قرار دارد و اقتصاد ایران هر روز می‌تواند فروپاشیده ترشود.
در مرحله چهارم طرح، ایران باید تا استقرار دولت بعدی امریکا در کاخ سفید به سمت بی‌عملی سوق داده می‌شد. از این رو تحمیل هزینه به ایران با ترور دانشمند هسته‌ای و دفاعی کشورمان شهید محسن فخری‌زاده در دستور کار قرار گرفت. بعد از این ترور در کنار جنگ روانی رسانه‌های دشمن در القای ناتوانی ایران در حفظ امنیت کشور، مسئولیت جنگ ادراکی را باز همان سرپل‌های داخلی دشمن برعهده گرفتند که مهم‌ترین توصیه آن‌ها عدم واکنش به این اقدام جنایتکارانه دشمن است. بی بی سی در این زمینه گزارش می‌دهد که جمع بزرگی از مقام‌های سیاسی فعلی و سابق ایران در کنار ده‌ها فعال اجتماعی و سیاسی از طیف‌های مختلف این کشور، طی بیانیه‌ای به ترور محسن فخری‌زاده، چهره ارشد برنامه هسته‌ای این کشور، واکنش نشان داده‌اند و خواستار تقویت نهاد‌های اطلاعاتی و حفاظتی شده‌اند و همزمان از دولت خواسته‌اند که در آنچه «دام اسرائیل» در چند هفته باقی مانده از دولت دونالد ترامپ خوانده شده، نیفتد. در این بیانیه که بامداد سه‌شنبه، اول دسامبر، (۱۱ بهمن) در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است آمده: «این ترور در آخرین هفته‌های دولت ترامپ و بعد از شکست راهبرد فشار حداکثری، با هدف منتفی یا مشکل ساختن رفع تحریم‌ها و بازگشت امریکا به برجام و شعله‌ور کردن آتش جنگ و تضعیف ایران انجام شده است». در میان امضاءکنندگان این بیانیه نام‌های آشنایی، چون محسن آرمین، علی اکبر صالحی، مرتضی الویری، اشرف بروجردی، شهربانو امانی، الهه کولایی، مصطفی تاج‌زاده، حبیب‌الله بیطرف، خسرو منصوریان و فیض‌الله عرب‌سرخی دیده می‌شود. نویسندگان این بیانیه از حکومت ایران خواسته‌اند با عملکرد خود «جنگ‌افروزان و تروریست‌ها را در رسیدن به اهداف خود ناکام کند».
محور‌های این مرحله از جنگ ادراکی توصیه به عدم پاسخ و بی‌عملی است نظیر؛ پاسخ دادن، یعنی افتادن در دام؛ سیاست تهاجمی، عامل تنش‌ها و ممانعت از ادامه اقدامات متقابل و... در ادامه این سناریو، کشور‌های اروپایی هم به میدان آمده و ایران را به خویشنداری، دعوت می‌کنند. سیاستگذاران و کارگزاران این طرح در فاز پایانی به این امید هستند که ایران با بی‌عملی و دست خالی به میز مذاکره بازگردد و به‌ناچار مزیت‌های راهبردی جدیدی را در قبال بازگشت امریکا به برجام واگذار کند.
تردیدی در این نیست که اقدامات و برنامه‌های آینده دشمن مبتنی بر تحلیل و ادراک از چگونگی واکنش ایران به این ترور وجنگ ادراکی ناظر بر آن است. این امر بدین معنی است که بی‌تحرکی و عدم کنشگری لازم در این خصوص موجب ترغیب دشمن در اقدامات دیگر خواهد شد. همانطور که رونن برگمن روزنامه‌نگار اسرائیلی گفته است «ترور‌های بیشتری در راه خواهد بود.»
در این راستا وبا توجه به رو شدن دست دشمنان، در کنار اقداماتی که باید در پاسخ به این ترور صورت گیرد، اقدام روز چهار شنبه مجلس شورای اسلامی درتصویب وابلاغ طرح دوفوریتی «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» را باید گام جدی وبلند مجلس و به عنوان بخشی از راهبرد مقاومت فعال کشور دانست که در شرایطی که دشمن با ترور دانشمند هسته‌ای ایران شهید فخری‌زاده، تلاش داشته و دارد که در قالب یک جنگ ادراکی نظام محاسباتی ما را مدیریت کند، اراده نظام جمهوری اسلامی ایران در پیگیری منافع امنیت ملی و مبتنی بر اصول وآرمان‌های انقلاب را به دشمنان نظام وگردانندگان نظام سلطه اثبات کند.
در این میان آنچه را که متأسفانه در مواضع رئیس جمهور و دیگر دولتمردان در مخالفت با این قانون اعلام شد می‌توان غفلت راهبردی دولت از فرصتی دانست که مجلس برایش فراهم کرده است، چرا که دولت با نشان دادن اراده خود در عمل به این قانون در ماه‌های پایانی دولت دوازدهم و پیدا کردن دست برتر در تعاملات آتی می‌تواند ضمن ترمیم ضعف‌های گذشته، خاطره خوبی در اذهان به دلیل گشودن قفل‌هایی را که خود با برجام بر فعالیت‌های هسته‌ای زد، برجای گذارد.