الان وقت استفاده از فرصت گفت وگوست

صحبت‌هاي شاهزاده سعودي در نشست امنيتي بحرين را ريشه در چه مواردي مي‌دانيد؟
اين يک واقعيت است که عدم مشروعيت رژيم صهيونيستي فقط در دل مردم نيست و بسياري از سران و مسئولان کشورهاي عرب و خاورميانه نيز اين رژيم را به رسميت نشناخته‌اند. شايد در اين ميان حرف مردم کشورهاي عربي با مسئولانشان در خصوص رژيم اشغالگر قدس متفاوت باشد اما در باطن اين امر صحبت هايشان به يکديگر نزديک است زيرا اين رژيم ويژگي‌هايي دارد که هيچکس نمي‌تواند بر آنها چشم پوشي کند و آنها را بپذيرد. در سايه اجبار، ضعف شخصي و حاکميتي کشورهاي عربي، آنها به گونه‌اي ديگر در خصوص فلسطين اعتقاد دارند. به نظر من ترکي الفيصل حرف دل خودش را زد. زماني که اين صحبت‌ها شکافته و بررسي شود، اين حرف‌ها از درون دل است. احتمالا در جلسه يک مطلبي بيان شده و طرف‌هاي صهيونيستي حرف‌هايي زده‌اند که منجر شده احساسات و ضمير ترکي الفيصل جريحه‌دار شود و ناگهان اين حرف‌ها را زده است. صحبت‌هاي ترکي الفيصل بسيار مهم و حياتي است و واقعيت رژيم صهيونيستي را برملا مي‌کند. حرف‌هايي که ترکي الفيصل زد، حرف دل بسياري از مسئولان جهان عرب است و صرفا از روي ترس، ناچاري و ذلت رفتار ديگري در ميدان عمل از خود نشان مي‌دهند و مجبور مي‌شوند تا با سياست‌هاي عليه فلسطين همراهي کنند.
ايــن صحبـت‌ها در کنار پالس‌هاي مذاکره‌گونه کشورهاي عربي را مي‌توان به گونه‌اي تغيير سياست در اين کشورها قلمداد کرد؟
ما به علت اينکه همواره سياست‌هاي صلح‌طلبانه را در پيش مي‌گيريم، اميدوار هستيم هرچه زودتر اختلافات ايران با کشورهاي عربي حل شود. منطقه امروز نياز دارد تا به سمت آرامش حرکت کند و از رفتارهاي تنش آميز بايد پرهيز شود. کشورهاي عربي نيز در اين راستا نياز است تا در سياست‌هاي خود تجديدنظر کنند و اميدوارم در مسيري حرکت کنند که به نفع منطقه باشد. آنها بايد از اين درخواست‌هايي که تحت عنوان مشارکت در برجام است اجتناب کنند زيرا جنبه فرافکني دارد. آنها مي‌توانند با روش ديگري به دنبال صلح منطقه و مذاکره با ايران باشند و مي‌توانند با ادبيات ديگري اين موارد را مطرح کنند. اين صحبت‌ها بوي تفاهم ندارد. اينکه مي‌گويند ما هم بايد در برجام باشيم و ما هم بايد نظر بدهيم به اين معنا است که مي خواهند عليه ايران اجماع سازي کنند و بايد از اين فضا فاصله گيرند. طبيعتا اعتمادسازي يکي از راه‌هاي اساسي ايجاد ارتباط است و بايد به اين سمت حرکت کنند تا بتوانند با ايران وارد گفت و گو شوند. ايران طرح هرمز را مطرح کرده و بارها گفته است آماده مذاکره هستيم و وزيرخارجه ما نيز به تازگي گفته که آماده مذاکره مستقيم هستيم و بايد در اين مسير حرکت کرد تا خاورميانه از اين آشفته بازاري که پيش آمده است نجات يابد.


نقش ايالات متحده آمريکا در تحولات خاورميانه چه خواهد بود؟
نقش آمريکا نيز حائز اهميت است و روندي که اين کشور در حال طي کردن است خودشان نيز مي‌دانند که يک روند غيرقابل مطمئن است. آمريکا مشخصا در حال افول است و تمامي کارشناسان نيز در اين خصوص اتفاق نظر دارند. به وضوح قابل مشاهده است که ايالات متحده در دو دهه گذشته، قدرت تصميم‌گيري‌هاي استراتژيک را نداشته است. بعضا رفتارهاي انتحاري انجام داده است تا قدرت خود را نشان دهد اما وقتي مشاهده مي‌کنيم که براي مقابله با ايران دست به ترور کور سپهبد سليماني مي‌زند يعني اينکه ديگر توانايي برخورد استراتژيک را ندارد. در سوريه، در مقابله با چين و در خصوص خاورميانه به خوبي در سال‌هاي اخير نشان داده که ديگر نمي‌تواند تصميم‌هاي بزرگي اتخاذ کند. قدرت بزرگ اگر نتواند تصميم بزرگ بگيرد قطعا لطمه بزرگ خواهد زد. زماني که به تصميمات ايالات متحده در 10 سال گذشته در خصوص سوريه نگاه مي کنيم، دستاورد آنها فقط اين بوده که برخي نيروها را در شرق سوريه مسلح کند که به تازگي نيز مشخص شده که با همگي آنها نيز نتوانسته است به خوبي ارتباط برقرار کند و عملا نتوانست هيچ کاري در سوريه انجام دهد. ايالات متحده عملا در فلسطين نيز شکست خورده است. هرچه فشار وارد کرد حتي محمود عباس نيز حاضر به مذاکره و توافق با ترامپ نشد. محمود عباسي که از نوع توافق و مذاکره است. اينها اتفاقات مهمي است که نشان مي‌دهد ديگر آمريکا برش سابق را ندارد. اين اتفاقات است که باور کشورهاي عربي را متزلزل کرده و به اين باور رسيده‌اند که يک خلأ در هژموني و سلطه آمريکا به‌وجود آمده است.
اين خلأ بزرگ چه تاثيراتي بر منطقه گذاشته است؟
نزديکي کشورهاي عربي به رژيم صهيونيستي و عادي سازي روابط آن رژيم با امارات و بحرين و با ديگر کشورها را در چارچوب اين تعريف مي‌کنند که کنار هم بودن و ايجاد يک شوراي همکاري نظامي امنيتي و اقتصادي همچون شوراي همکاري خليج فارس را در دستور کار قرار داده‌اند. با اين ذهنيت که ايالات متحده ديگر نمي‌تواند مشکل آنها را حل کند. امروز به خوبي مشاهده مي‌شود که عادي سازي ديگر کاري به فلسطين ندارد. تا زماني که ترامپ بر سر قدرت بود، ضعف او تا حدودي اين خلأ را از روي آمريکا بر طرف مي‌کرد. انتخابات آمريکا اين موضوع را شتاب داد. تا چند ماه پيش درگيري‌هاي لفظي شديدي ميان عربستان و ترکيه وجود داشت. به شدت ميان مقامات ترکيه و عربستان حرف‌هاي تندي رد و بدل مي‌شد. بلافاصله بعد از اعلام نتايج انتخابات در آمريکا، مقامات ترکيه و عربستان با يکديگر گفت و گو کردند. بلافاصله خبر اين آمد که بزودي مشکل قطر و اختلافاتش با ساير کشورهاي عربي حل خواهد شد. اينها علائمي است که نشان مي‌دهد آمريکا دچار مشکل جدي شده و کشورهاي عربي ديگر نمي‌توانند به حاکميت آمريکا که به شدت دو قطبي شده است، اتکا کنند. عملا اعتبار بين‌المللي آمريکا به شدت در چند سال اخير خدشه‌دار شد. جالب است ترامپ همچنان صحبت‌هاي خود را ادامه مي‌دهد و در همين روزهاي اخير انتخابات را تقلبي‌ترين انتخابات ناميد. اينها نشان مي‌دهد که آنها در داخل با مشکلات زيادي رو به رو هستند و اين مشکلات نيز تداوم دارد.
ايران در مقابل تمامي اين فراز و نشيب‌ها بايد چگونه عمل کند و از چه ابزارهايي استفاده کند؟
سياست يک خط نيست و مي‌توانيم ابزارها را در شرايط مختلف به کار گرفته و از امکاناتي که در اختيارمان است در شرايط مختلف استفاده کنيم. هر چيزي در اين ميان مي‌تواند قابل مذاکره باشد. کشور مي‌تواند در مورد مواردي که مطرح است معامله کند که يکي از آنها همين پروتکل الحاقي است. همه اين موارد مي‌تواند قابل گفت و گو باشد و مي‌تواند به ابزاري بدل شود که ايران بتواند به‌واسطه آنها در مذاکرات با طرف مقابل امتيازگيري کند. مشخصا در سياست همواره بايد جواب‌هايي متناسب وجود داشته باشد تا توازن بر هم نخورد. هر اتفاقي يک آستانه‌اي دارد و شاهد بوديم که عملا در دوره ترامپ تمامي اين خطوط و آستانه‌ها به نهايت رسيد و فقط جنگ نظامي مستقيم رخ نداد و آن نيز به اين علت بود که نمي‌توانستند جنگ جديدي به راه بياندازند. ايران بايد در مقابل اين عمل‌ها با استفاده از ابزاري که در اختيار دارد، براي خود فرصت ايجاد کند. هر تصميمي تبعات خاص خودش را دارد. عملا شاهد بوديم که ايران ذيل تمامي تحريم‌ها در سه سال اخير قرار گرفت و تمامي فشارهاي ممکن بر ايران تحميل شد و دولت در سخت‌ترين شرايط قرار گرفت و ديگر هيچ اقدامي جز جنگ نمي‌توانستند عليه ايران انجام دهند زيرا گزينه‌اي براي آنها نمانده بود. بايد با يک فرايند از اين شرايط استفاده کرد. قطعا نبايد گام‌هاي احساسي برداشت اما بايد از اين شرايط براي خود فرصت‌هايي ايجاد کنيم و براي خود ابزارهايي ايجاد کنيم تا دستمان در گفت و گوها خالي نباشد. براي هر گفت و گويي کشور نياز به ابزارهايي دارد تا بتواند از طرف مقابل امتيازگيري کند.