جایگاه مقاومت حداکثری در مکتب سلیمانی

منطقه غرب آسیا، حداقل در یک قرن اخیر همواره محل منازعه و درگیری بین استعمارگران با آزادی‌خواهان و مبارزان مسلمان بوده است. به‌دنبال فروپاشی دولت عثمانی در صد سال پیش، جغرافیای کشور‌های منطقه غرب آسیا با دخالت مستقیم و مدیریت انگلستان دستخوش تغییرات گسترده شد و با مرزبندی‌های جدید جغرافیایی و ظهور برخی کشور‌ها و اسکان یهودیان در فلسطین، در سال ۱۹۴۸ میلادی برخلاف «کتاب سفید» (در سال ۱۹۳۹ که انگلیسی‌ها متعهد شده بودند یهودی‌ها حق تشکیل کشور را در سرزمین فلسطین ندارند) طبق اعلامیه بالفور سرزمین فلسطین به صورت رسمی و در قالب کشور اسرائیل! به صهیونیست‌ها واگذار و به این ترتیب نطفه غده سرطانی رژیم صهیونیستی منعقد شد. از زمان تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، الگوی مقاومت نیز در منطقه متولد شده و تا امروز همواره منطقه غرب آسیا محل برخورد بین محور مقاومت با صهیونیست‌ها و حامیان منطقه‌ای آنان بوده است.
در این میان کشور ایران به دلیل موقعیت ویژه «ژئوپلتیکی»، «ژئواستراتژیکی» و دارا بودن ذخائر و ظرفیت‌های عظیم معدنی و نیروی انسانی ارزشمند و توانمند و... بیش از دیگر کشور‌ها در معرض طمع‌ورزی و دخالت‌های دول استعمارگر و بیگانه بوده و از بزرگ‌ترین قربانیان سلطه جویی قدرت‌های غربی بوده و همین امر (مقابله به اجانب سلطه‌گر و رژیم طاغوت پهلوی به عنوان دست نشانده داخلی آنان) علت اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و برافراشته شدن پرچم «استقلال‌طلبی» و «مقاومت» در برابر سلطه‌جویی غرب شد و اکنون پس از چهار دهه، جمهوری اسلامی ایران در چارچوب مکتب امام خمینی به عنوان الگوی موفق «مقاومت» در جهان اسلام شناخته شده و مقاومت حداکثری با نام امام خمینی عجین شده است.
امریکایی‌ها با تدوین راهبرد ۱۰۰ ساله خود تحت عنوان «استراتژی امنیت ملی امریکا در قرن ۲۱» در چارچوب نظم نوین جهانی! در سال ۲۰۰۰ برنامه حمله به کشور‌های منطقه غرب آسیا با هدف تکرار اقدام ۱۰۰ سال پیش انگلیسی‌ها و تجزیه کشور‌های منطقه و تشکیل خاورمیانه جدید را آغاز کرده و بنا بود با اشغال افغانستان، عراق، سوریه برنامه حمله به ایران را عملیاتی کرده و ضمن تجزیه سرزمین ایران به هفت کشور مستقل و همچنین تجزیه سایر کشور‌های منطقه، حداکثر تا سال ۲۰۱۰ خاورمیانه جدید را شکل داده و با سرکوب قطعی مقاومت و نابودی انقلاب اسلامی برای حداقل ۱۰۰ سال دیگر هژمون خود را بر منطقه غرب آسیا مسلط و منافع استعماری خود را در این منطقه و سایر مناطق مورد علاقه تضمین کنند، اما با فرماندهی بی بدیل سردار سلیمانی همه نقشه‌های غرب خنثی و به کابوس وحشتناک برای آنان مبدل گشت.
ظهور سردار سلیمانی در جغرافیای مقاومت، از یکسو موجب انسجام، اقتدار و تحرک مضاعف محور مقاومت شده و از سوی دیگر سبب شکست‌های پی در پی غرب و تبدیل منطقه به گورستان آرزو‌های خام امریکایی‌ها برای تجزیه منطقه شد. پیامد ظهور و حضور سردار سلیمانی در جغرافیای مقاومت، او را به مکتب مقاومت تبدیل کرده و جهان اسلامی مقاومت را در ترازوی سردار سلیمانی عیارسنجی می‌کنند.


نگارنده مردادماه سال گذشته در مقاله‌ای با عنوان «اصول و شاخصه‌های مقاومت فعال»، ۲۰ شاخص را برای مقاومت فعال و حداکثری مطرح کرده بود، اما پس از شهادت سردار دل‌ها در دی‌ماه ۹۸ وقتی مجدداً به آن مقاله رجوع کردم تمام آن شاخصه‌ها را در قامت آن شهید عزیز یافتم. امروز نسبت مکتب شهید سلیمانی با مکتب امام خمینی و مکتب مقاومت عموم و خصوص مطلق است. در سه دهه اخیر که روح و روان مردم از پلشتی و بداخلاقی‌های احزاب سیاسی در پشت کردن به مبانی و اهداف انقلاب اسلامی و روآوردن به اشرافی‌گری، رانت‌خواری، غربزدگی و سوءمدیریت به شدت آزرده شده بود، ظهور سردار سلیمانی هدیه و لطف ویژه خداوند به مردم ایران بوده و سبب اتحاد ملی و انسجام اسلامی و بازگشت روحیه نشاط و امید به آینده روشن شد. امروز مردم سلحشور و مقاوم ایران اسلامی نه به وعده‌های پوچ و نسیه غرب و امریکا دلبستگی و امید دارند و نه به گلابی‌های گندیده و خیالی برجام دل خوش هستند بلکه رؤیا‌ها و آرزو‌های انقلابی خود را در مکتب سلیمانی جست‌وجو می‌کنند.
برای مردم ایران شهید سلیمانی الگوی «مقاومت حداکثری»، «ما می‌توانیم»، «عزت ملی»، «اتحاد حول محور ولایت» و... است و برای مستکبران و جنگ‌افروزان سلطه‌گر غربی نام سلیمانی شهید (به مراتب بیشتر از سلیمانی زنده) معادل شکست، تحقیر، ذلت‌پذیری و فرار از منطقه است. اینک شهید سلیمانی عزم خود را جزم نموده تا در کنار مدافعان حرم منطقه غرب آسیا را از لوث وجود پلید و کثیف محور اشرار غربی پاک و فلسطین عزیز را از لوث غده سرطانی صهیونیزم پاکسازی کند.
برای محور مقاومت و خیل عظیم مبارزان و مدافعان اسلام و مردم ایران، شهید سلیمانی مظهر «روحیه سلحشوری و جنگندگی»، «ولایت مداری و ایمان و باور قلبی به ولایت فقیه و سربازی محض در مکتب ولایت»، «مؤمن به هدف»، «اخلاص در عمل»، «روحیه شهادت طلبی»، «ارادت مخلصانه و تمسک به حبل‌المتین اهل‌بیت علیهم‌السلام»، «شب زنده داری، تعبد و معنویت و رابطه با خداوند»، «نگاه استراتژیک و فرامنطقه ای»، «سخت‌کوشی و خستگی ناپذیری»، «از خودگذشتگی و ایثار»، «شجاعت»، «سرعت در عمل»، «نظم و انضباط»، «مردمی و کاریزماتیک»، «دشمن شناسی و دشمن ستیزی»، «بیان مؤثر و دل‌نشین»، «روحیه انقلابی و جهادی»، «معتدل و ضد افراط و تفریط»، «باهوش و دقیق»، «صفای باطنی همراه با سادگی ستودنی»، «معتقد به کار جمعی»، «مؤمن به استفاده از ظرفیت جوانان» و «آرامش» است.
شهید سلیمانی در چارچوب مقاومت حداکثری تنها یک الگو در عرصه نظامی و جنگاوری نیست بلکه برای همه کارگزاران و بخش‌های مختلف کشور و برای آحاد ملت عزیز ایران مخصوصاً جوانان برومند این سرزمین یک الگوی جامع اخلاقی، فکری، معرفتی، معنوی و نمونه‌ای برجسته از ایستادگی، مقاومت حداکثری و مدیریت جهادی است. مقاومت حداکثری مردم ایران در مکتب شهید سلیمانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده تجلی عینی یافته و ضمن استیضاح خط سازش با غرب، گام دوم انقلاب را با انتخاب دولت جوان حزب‌اللهی محکم بر خواهند داشت.