کافو: من درست وسط یک بازی به دنیا آمدم

پنج روز پیش بود که نشریه فرانس فوتبال نفرات تیم رویایی توپ طلا، تیمی متشکل از بهترین ستاره‌های تاریخ فوتبال را معرفی کرد و در آن کافو کاپیتان سابق تیم ملی برزیل در سمت راست خط دفاعی قرار گفت. پستی که او در آن بازی می‌کرد، زمانی به نظر جیمی کاراگر، مدافع سابق لیورپول که خودش هم مدتی بازی در آن را تجربه کرد، پستی چندان جذاب برای بازیکنان جوان نسل جدید نبود (نویل سال 2013 گفت دیگر خیلی از بازیکنان جوان انگلیسی رویای بازی به‌عنوان دفاع راست و تبدیل شدن به یکی مانند گری نویل را ندارند). 7 سال از آن زمان گذشته و فوتبال انگلیس در این بخش از میدان پر از بازیکنان بااستعداد است. اما اگر نویل‌ها نتوانسته‌ الگوهای الهام‌بخشی برای این نسل جدید از دفاع راست‌های انگلیسی باشند، چه کسی سبب شد بازیکنانی امثال ترنت الکساندر آرنلود، ریسه جیمز، کایران تریپیر، کایل واکر یا آرون وان بیساکا این پست را انتخاب کنند و در آن هم اوج بگیرند؟ شاید این مرد همان کسی باشد که نشریه دیلی‌میل سری به خانه‌اش زد تا در کنار ویترین شخصی افتخاراتش که قابل رقابت با موزه افتخارات یک باشگاه تراز اول است، گپی صمیمانه بزند؛ کافو. به او که می‌گویید هر دفاع راست آینده‌ای در انگلیس به کافوی بعدی ملقب می‌شود، دلیل متقاعد‌کننده‌ای برای آن می‌آورد و با فروتنی می‌گوید: «این مرا خوشحال می‌کند. من تنها بازیکن تاریخ هستم که در سه فینال متوالی جام‌جهانی بازی کرده‌ام ( و او دوبار از آن سه‌بار قهرمان شده است؛ 1994 و 2002). پس امیدوارم الگوی این بازیکنان جوان انگلیسی باشم. قبل از این هیچ بازیکنی دوست نداشت دفاع کناری باشد. به همین دلیل ما در پست خودمان زندانی بودیم.» در میان دفاع راست‌های برجسته حال حاضر فوتبال جهان اما یک بازیکن بیش از سایرین توجه کافو را جلب کرده است؛ الکساندر آرنولد. کافو تشابه سبک بازی دفاع راست لیورپول با خودش را با تکان دادن سر و یک لبخند تأیید می‌کند و می‌‌گوید: «من می‌توانم شباهت‌هایی میان سبک بازی او و خودم ببینم. او از شرکت در حملات ترسی ندارد اما در عین حال خوب هم دفاع می‌کند، پاسور خوبی است و ضربات کاشته را هم عالی می‌زند. او در جام‌ جهانی بعدی یک ستاره خواهد بود.» کافو اما برای آرنولد افتخارات بزرگتری مثل رقابت برای تصاحب توپ طلا به‌عنوان بهترین بازیکن فوتبال دنیا متصور است. او ادامه می‌دهد: «او می‌تواند نگاه همه به پست دفاع راست را تغییر دهد و بازی در این منطقه را به سطحی متفاوت ارتقا دهد. به نظر ما توانسته‌ایم تعریفی که از بازی به‌عنوان دفاع کنار می‌شود را تغییر دهیم و نگاه مردم نسبت به این پست عوض شده است. به نظرم فقط گلزنان مدعی کسب جوایز بهترین‌های فوتبال باشند. اینکه بعضی از بازیکنان بسیار بزرگ دنیا فقط به‌خاطر پست‌شان هرگز نتوانستند توپ طلا را ببرند، کاملاً اشتباه است. امروز مدافعان کناری باید به‌عنوان نقش‌آفرینان اصلی فوتبال به حساب آیند.» طبق گفته کافو، در برزیل همیشه نگاه خاص و تمجیدآمیز به پست دفاع کناری وجود داشته است. او با فهرست کردن تعدادی از ستاره‌های فوتبال این کشور که به‌عنوان مدافعان کناری بازی کرده‌اند مثل ژالما سانتوس قهرمان جام‌های جهانی 1958 و 1962 و کارلو آلبرتو کاپیتان تیم رویایی جام‌جهانی 1970، آنها را الگوهایی دانست که کودکان برزیلی هنگام فوتبال بازی کردن در خیابان‌ها و سواحل این کشور رویای تبدیل شدن به آنها را در سر می‌پرورانند. به نظر می‌رسد در سایر نقاط دنیا هم مردم با تأخیری چندین‌ساله به رویاپردازی درباره تبدیل شدن به یک ستاره در دو جناح خط دفاعی می‌پردازند. کافوی 50ساله می‌گوید: «این روزها دفاع راست‌ها باید بیشترین حقوق را در هر تیمی بگیرند! وظیفه مهاجمان فقط گلزنی است. هافبک‌ها فقط پاس می‌دهند. دروازه‌بان‌ها توپ می‌گیرند اما مدافعان کناری باید همزمان بازیکنان حریف را مهار کنند، مدافعان میانی و هافبک‌ها را پوشش دهند، در نقش بال پیشروی و توپ را سانتر کنند، شوت بزنند و کانالی ارتباطی با مهاجمان بسازند. پپ گواردیولا (سرمربی منچسترسیتی) به اهمیت این مسأله پی برده است. تیمی که دو مدافع کناری فوق‌‌العاده داشته باشد، خطرش برای حریف به‌مراتب بیشتر است. بدون چنین بازیکنانی شما نمی‌توانید انتظار چنین چیزی را داشته باشید.» تیم‌هایی که کافو در آنها بازی می‌کرد عملکرد بسیار خوبی داشتند. این دلیل خوبی بود که به او لقب «ریه‌های برزیل» و «قطار اکسپرس» داده بودند. اما آیا چیزی بود که او در دوران بازی‌اش حسرت آن را بخورد؟ او روی صندلی‌اش می‌چرخد، دست‌هایش را به سمت جام‌هایی که برده اشاره می‌کند و جوابش هم مشخص است؛ «نه.» کافو یا اسم کاملش را بگوییم، مارکوس اوانجلیستا دمورایس، روز هفتم ژوئن سال 1970 متولد شده است. آن روز به‌جز تولد او چه اتفاق دیگری افتاد؟ خودش می‌گوید: «برزیل در آن روز در جام‌جهانی مقابل انگلیس قرار گرفته بود! شاید برای هر انسانی تولد فرزندش مهم‌ترین اتفاق زندگی باشد اما برای یک برزیلی تماشای یک مسابقه فوتبال مخصوصاً اگر تیم ملی این کشور در میدان باشد، کم‌اهمیت‌تر نیست. چیزی که کافو می‌گوید کافی است تا درک بهتری از این موضوع داشته باشد. او می‌گوید: «پدرم روز تولد من به پرستاری که داشت مرا به دنیا می‌آورد گفت «دست بجنبان! زود باش! من می‌خواهم بازی تیم ملی (برزیل) را تماشا کنم. این پسر همین الان باید دنیا بیاید.» اما نه‌فقط پدرم که خود آن پرستار هم به همان اندازه می‌خواست آن مسابقه را تماشا کند!» و این اینگونه شد که پرستار با گفتن جمله «زود باش پله کوچک» ستاره سال‌های بعد تیم ملی برزیل را به دنیا آورد. کافو ادامه می‌دهد: «من درست وسط یک بازی به دنیا آمدم و برزیل با گل ژرزینیو یک بر صفر پیش افتاد! فکر کنم از همان لحظه سرنوشت من طوری نوشته شد که قهرمان جهان شوم. بچه که بودیم جوراب‌های‌مان را از روزنامه و کاغذ کتاب‌های مدرسه‌مان پر و آنها را شبیه توپ می‌کردیم. با همان توپ‌ها در خیابان فوتبال بازی کردیم، با پای برهنه روی زمین‌های سیمانی و گاهی اوقات بدون ناخن‌های انگشت شست‌مان به خانه برمی‌گشتیم چون به‌جای توپ زمین را شوت کرده بودیم. با این حال آن کار، لذتبخش‌ترین کار دنیا بود.»کافو هرگز نتوانست بازیکنی که لقبش را از او گرفت ملاقات کند چون «کافورینگا» سال 1991 در 42سالگی به‌خاطر عفونتی که ناشی از یک جراحت در زمان فوتبال بازی کردن بود، جان سپرد. او می‌گوید: «دوست داشتم می‌توانستم ملاقاتش کنم. او الهام‌بخش من بود. هر دو به یک سبک بازی می‌کردیم.»