فوتبال، فردوسی پور را فریاد می‌زند

حمیدرضا بوستانی‪-‬ شنبه هفته جاری دیدار نهایی فوتبال جام باشگاه‌های آسیا بین پرسپولیس و تیمی از کره جنوبی برگزار شد. پرسپولیس علی رغم همه شایستگی‌هایی که داشت شکست خورد. با وجودی که نتیجه بازی کام مردم و بخصوص هواداران این تیم را شیرین نکرد، اما اتفاقی که در کنار این مسابقه توجه بسیاری از فوتبال‌دوستان را به خود جلب کرد، بازگشت عادل فردوسی پور
به عرصه گزارشگری پس از چند سال در حاشیه ماندن بود.
پس از آنکه مشخص شد فردوسی‌پور قرار است این دیدار را از صفحه رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا گزارش کند، تعداد دنبال‌کنندگان این صفحه رکورد زد و از چندصد هزار نفر در مدت کمتر از دو روز به بیش از 5/2 میلیون نفر رسید. این اتفاق نشان می‌دهد که میلیونها نفر حاضرند عطای تماشای یک مسابقه فوتبال از سیمای رسمی کشور را به لقایش بخشیده و از طریق اینترنت، بازی را با گزارشگری شخص محبوب خویش ببینند. بگذریم از اینکه تماشای مسابقه از طریق اینترنت مستلزم پرداخت هزینه بسیار بیشتری در مقایسه با تلویزیون می‌باشد.
بی شک فراری دادن این میزان بیننده، هنری است که فقط از عهده مدیران سیمای ملی ما بر می‌آید. دنیای امروز بیش از


هر زمان دیگری به بیننده حق انتخاب می‌دهد. شهروندان، امروز دیگر مانند گذشته مجبور نیستند فقط از یک مجرای خاص اطلاعات را دریافت نموده یا تنها یک رسانه خاص را برای تماشا انتخاب نمایند. این شرایط می‌بایست باعث شود که مدیران رسانه، حداکثر تلاش خود را جهت جلب توجه و علائق شهروندان به کار گیرند.
نحوه برخورد با برنامه نود و مجری محبوب آن اما، نمادی از بی‌توجهی به اصل تلاش حداکثری برای جذب مخاطب توسط مدیران رسانه است. واقعیت این است که با وجود محبوبیت فردوسی‌پور نزد مردم، این چهره دوست داشتنی همچنان بی‌هیچ دلیل قابل اهمیتی، مغضوب صداوسیمای ملی است. گویا مدیران این نهاد تصور می‌کنند با پاک نمودن صورت مسئله، مشکل حل خواهد شد.
به نظر نمی‌رسد در طول این سال‌ها، شیرین‌بیانی پیدا شود که مدعی باشد از مسئولان رسانه ملی و بخصوص مدیر بزرگوار شبکه سوم سوالی در این خصوص پرسیده است. به‌راستی عادل به چه گناهی کنار گذاشته شد؟ به چه دلیل برنامه‌ای که هر نوبت میلیون‌ها پیامک برای آن ارسال می‌شد را تعطیل کردند؟ به چه گناهی جز محبوبیت، عادل را خانه‌نشین کردند؟ واقعیت این است که در طول همه این سال‌ها، تصمیم‌سازان نهاد عریض و طویل سیمای ملی نتوانسته‌اند پاسخی قانع‌کننده برای افکار عمومی و ورزش‌دوستان در خصوص چرایی حذف عادل از تلویزیون بیابند.
اما واقعاً چه شد که عادل رفت؟ به گمانم بعید است دلیل حذف عادل و تعطیلی برنامه وی چیزی جز محبوبیت او و استقبال بی‌نظیر مردم از آن برنامه بوده باشد. با وجود طرح ادعای استقبال فراوان مردم از برنامه‌های صداوسیما، به نظر نمی‌رسد برنامه‌ای در تاریخ حیات این سازمان یافت شود که محبوبیت و ثابت‌قدمی نود را داشته باشد.حقیقتاً عجیب و حتی بی‌رحمانه است که مردم ما همواره مجبورند برای خواستن و داشتن ابتدایی‌ترین و مشروع‌ترین علائق خود، انتظار نافرجام و بی‌پایان بکشند. روزگاری شاید برنامه نود تنها بهانه استفاده از تلویزیون توسط ورزش‌دوستان و جوانان فوتبال‌دوست بود. ولی با تعطیلی آن، این انگیزه نیز از دست رفت.
در جامعه ما، چیزی که امروز برای مردم خاطره‌ای خوب رقم می‌زند احتمالاً در سال‌های بعد رویایی دست نیافتنی است. این واقعیت هیچ معنایی ندارد جز اینکه مردم و خواست آنها اولویت اول یا حتی چندم اغلب تصمیمات نیستند. سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان باید به خاطر داشته باشند به درازا کشیدن انتظار مردم برای در اختیار داشتن چیزی که تصور می‌کنند حق مسلم آنان است، آفتی برای حیات اجتماعی و مقبولیت حاکمیت محسوب می‌شود. در کنار هوشمندی روزافزون شهروندان، دنیای امروز ما همواره این امکان را برای مردم فراهم می‌سازد که از مسیرهای بی‌شمار، نیازهای خود را برطرف نمایند. از طرفی، شاید برخی از این مسیرها، حیات و دوام یک نظام سیاسی را با چالش مواجه سازد.