دموکراسی توده‌ای دیجیتال و جنبش زرد

دموکراسی توده‌ای دیجیتال و جنبش زرد کیومرث اشتریان . استاد دانشگاه تهران عصر دیجیتال می‌تواند پیام‌آور نوعی جنبش توده‌ای دیجیتال یا «دموکراسی توده‌ای زرد» باشد. زرد به معنای کم‌ارزش، ناشناس، بی‌هویت، افسارگسیخته و بدون هنجارها و ارزش‌های مشخص. با گسترش رسانه‌های اجتماعی و دسترسی همگانی به تولید یا ارسال اطلاعات سطحی و پالایش‌نشده، قضاوت‌های توده‌ای رواج می‌یابد. انبوهی از اطلاعات غلط که خوشایندتر است، تولید و ترویج می‌شود؛ نتیجه آن، دامن‌زدن به تمایلات انبوه توده‌های متفرق و تکرار و بازتولید آن در گستره‌ای وسیع است.‌ دموکراسی‌های توده‌ای در تاریخ سیاسی جهان مبتنی بر ایدئولوژی‌هایی همچون سوسیالیسم، فاشیسم، نازیسم و ملی‌گرایی‌های افراطی بوده‌اند. مشخصه این دموکراسی‌های توده‌ای، وجود یک ایدئولوژی روشن و تصریح‌شده به‌مثابه بنیان‌های نظری آنها بوده است؛ اما دموکراسی توده‌ای زرد، مبتنی بر هیچ ایدئولوژی روشنی نیست؛ سیال است و به دست امواج دیجیتال سپرده می‌شود. زمینه برای نوع جدیدی از دموکراسی، بدون بنیان‌های نظری روشن و منقح‌نشده فراهم شده است. دموکراسی توده‌ای سیال بوده و از دموکراسی‌های توده‌ای پیشین خطرناک‌تر است. دموکراسی‌های پیشین، خشونت خود را به هر حال، بر یک مبنای روشن استوار می‌کردند. دموکراسی توده‌ای زرد دیجیتال اما می‌تواند به هر دلیلی خشونت‌ها را ترویج کند. 
خشونت‌های بی‌رحم لحظه‌ای. خشونت می‌تواند به هر اشاره مبهمی یا با هر قضاوت پوشالی دامن زده شود؛ بماند که در این میان، گروه‌های سایبری از هر فرقه و نحله‌ای می‌توانند جریان‌سازی و کینه‌پراکنی کنند.‌ در شبکه‌های اجتماعی، انبوهی از داده‌ها، اطلاعات و «دانش»‌ها ترویج می‌شود که از فرایند گفت‌وگوی کارشناسی حاصل نشده است. «گفت‌وگوی کارشناسی» که اساس دانش اجتماعی برای اداره نظامات اجتماعی است، از میدان خارج می‌شود و به جای آن جریان‌هایی که در یک فرایند مبتنی بر حب‌و‌بغض از امواج دیجیتال برآمده‌اند، قرار می‌گیرد. بدین‌سان، این خطر وجود دارد که نظامات اجتماعی از گفت‌وگوهای مدنی برنیایند، بلکه بر پایه «لایک» شکل بگیرند. هر «چیزی» که لایک بیشتری داشته باشد، سرآمد می‌شود؛ بدون اینکه در فرایند تعاملی انتقادیِ اجتماعیِ روشنی قرار گرفته باشد. در این جنبش توده‌ای زرد، نوعی گفت‌وگو‌زدایی از کنش سیاسی رخ داده است. منطق‌های گفت‌وگویی نقش تمرکزگرایی انسانی را در جوامع ایفا می‌کنند؛ این منطق‌ها در این جنبش زرد از میان می‌روند. تمرکزگریزی از منطق انسانی سکه رایج می‌شود. این فرایند اساسا افراط‌گراست و جذابیت‌های افراط‌گرایی اساس «تصمیم‌گیری» را در آن تشکیل می‌دهد. هدایت جنبش زرد دیجیتال نیز ویژگی خاص خود را دارد؛ از مدیریت آن تمرکززدایی شده است و به یک فرایند گنگ و مبهم سپرده می‌شود. در سال‌های اخیر، در سراسر جهان، دیدیم که جنبش‌های مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای تمرکززدایی‌شده تظاهرات خود را ساماندهی می‌کردند؛ مثلا در فضای مجازی هرکسی اعلام می‌کند که فردا تظاهرات خواهیم داشت؛ یکی ساعت 14، دیگری 15، دیگری 16، دیگری 17 و... را پیشنهاد می‌دهد؛ نه بحثی در‌می‌گیرد، نه رأی‌گیری می‌شود و نه هیچ فرایند دیگری رخ می‌دهد. اما به‌ صورت طبیعی شمار بیشتری، مثلا در ساعت 16 گردهم می‌آیند. نوعی «انتخاب دوفاکتو» به جای انتخابات صورت می‌گیرد و فرایندهای رسمی از انتخابات زدوده می‌شوند. انتخابات بدون رأی‌گیری انجام و فعلی محقق می‌شود. عصر دیجیتال همین است؛ کنشی انجام می‌شود، بدون طی‌شدن فرایندی انتقادی، عقلانی یا هنجاری. بنابراین کنش سیاسی دیجیتال رها از هر‌گونه قید‌و‌بندی است. همه تلاش بشر در بنای علم و جدا‌سازی علم از شبه‌علم شاید در استقرار فرایندهای گفت‌وگویی و نهادهای ارزیابی و رویکردهای انتقادی بوده است تا بتوان بنای کم‌و‌بیش مستحکم (یا لااقل قابل بررسی و ابطال‌پذیری) از شناخت فراهم کرد. اما اینک یکباره کنش سیاسی در یک انتخاب طبیعی و بدون فرایند گرفتار می‌شود و راه تصادف و هرج‌ومرج را در پیش می‌گیرد. دیگر این خرد جمعی نیست که تصمیم می‌گیرد، بلکه تمایلاتی افسارگسیخته و لحظه‌ای است که عنان بر کف می‌گیرد. هیچ‌کس مسئول هیچ چیز نیست. بی‌مسئولیتی اجتماعی موج می‌زند. پلتفرمی باز و بدون استاندارد در سیاست پدید می‌آید. جابه‌جایی قدرت از عرصه عمومیِ فرایندمدار به فضای سیال و بی‌هویت شکل می‌گیرد. این است جنبش دموکراتیک توده‌ای زردِ دیجیتال با قهرمانانی به‌غایت زرد و پوشالی. آیا گسستی اساسی با عصر خردگرایی انسانی در اجتماعات پدیدار می‌شود؟