پایان جست وجو 12 کوهنورد جان باختند

گروه حوادث/ ساعت 2 بعد از ظهر یکشنبه 7 دی رئیس امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی از پایان عملیات جست و جو برای یافتن قربانیان و مفقودان حادثه سقوط بهمن روز جمعه پنجم دی خبر داد. عملیات تیم‌های امدادی در ارتفاعات آهار، دارآباد و کلک چال با کشف 11 جسد و پیدا کردن 14 کوهنورد گمشده پایان یافت، هر چند که یکی از مصدومان  در بیمارستان جان باخت تا آمار قربانیان به 12 نفر برسد؛ عملیاتی سخت و نفسگیر در سرمای منفی 20 درجه و حجم برفی که پس از ریزش بهمن به حدود ۱۵ متر رسیده بود؛ از همه مهم‌تر اینکه با توجه به تابش آفتاب احتمال ریزش دوباره بهمن وجود داشت و باید به فکر امنیت جانی امدادگران نیز می‌بودند. هر چه بود پس از 3 روز عملیات پایان یافت اما در این حادثه غیر از جانباختگان ده‌ها نفر نیز با آسیب‌های شدید بدنی روبه‌رو بودند که برای درمان به مراکز پزشکی منتقل شدند؛ آسیب‌هایی که شاید تا آخر عمر با دیدن آن خاطره تلخ ظهر روز جمعه زمستانی را به یادشان بیاورد.

تمهیدات ویژه برای پیشگیری از حوادث مشابه
دکتر  حمید مساعدیان رئیس انجمن پزشکی فدراسیون کوهنوردی در گفت‌و‌گو با خبرنگار حوادث «ایران» درباره حادثه سقوط بهمن و مرگ 12 کوهنورد که چهارنفر  از آنها عضو فدراسیون کوهنوردی بودند گفت: من به محض وقوع این حادثه در ارتفاعات کلک چال و دارآباد حاضر شدم و از نزدیک شاهد تلاش تیم‌های امداد و نجات بودم. مهم‌ترین نکته‌ای که هنگام کشف اجساد توجه ما را جلب کرد این بود که اجساد در زیر آوار برف به حالت نشسته کشف شدند. این نشان می‌دهد که این افراد به علت شدت وزش باد و ریزش بهمن در شرایط افت فشار بدنی ناشی از خستگی قرار داشتند، البته به لحاظ کارشناسی باید بگویم که اغلب این افراد بدون در نظر گرفتن شرایط جوی و پیش‌بینی‌های لازم سفر کوهستانی خود را شروع کردند؛ قطع به یقین اگر این افراد دارای تجهیزات لازم بودند و شرایط فرو‌ریزی بهمن را پیش‌بینی می‌کردند دچار سانحه نمی‌شدند.


هنگام کشف اجساد قربانیان شاهد بودیم که تعدادی از آنها حتی دستکش در دست نداشتند همچنین سرعت باد بالای هشتاد کیلومتر تعادل آنها را برهم زده  و با توجه به افت فشار هوا و خستگی بدنی آنها قربانی بهمن شدند. مساعدیان با بیان اینکه به‌دنبال وقوع این حادثه جلسه‌ای روز گذشته با حضور رئیس فدراسیون کوهنوردی، شهرداری وستاد مدیریت بحران و هلال احمر برگزار شد گفت یکی از نکات مهم در این جلسه که مورد تأکید قرار گرفت نظارت جدی بر برنامه‌های صعود تیم‌های کوهنوردی و لزوم توجه به مسائل ایمنی برای پیشگیری از این نوع حوادث بوده است.وی در پاسخ به این سؤال که چه کسی مسئول این حادثه است گفت: نمی‌توان مقام یا نهادی  را متهم کرد چرا که این تیم‌ها خودسرانه تصمیم به این سفر کوهستانی گرفته بودند و به هیچ عنوان شرایط جوی و کوهستانی و وقوع بهمن را در نظر نگرفتند و در واقع سهل‌انگاری خودشان باعث این حادثه شد.این مربی کوهنوردی افزود: افزایش آموزش‌های لازم و نظارت بر تیم‌های کوهنوردی یکی از اولویت‌های ماست.همچنین افزایش پایگاه‌های نجات در حریم کوهستان نیز از دیگر مسائلی است که به آن توجه شده است؛ استفاده از تجهیزات ایمنی در کوهنوردی بسیار مهم است و کوچکترین سهل‌انگاری در این باره قطعاً باعث مرگ فرد می‌شود. همچنین تمهیداتی اتخاذ شده تا در شرایط جوی خطرناک از رفتن مردم به ارتفاعات جلو‌گیری شود.

 برف و سرما  با کسی شوخی ندارد
حسین رضایی جاوید کوهنورد و عضو تیم امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی در گفت‌و‌گو با خبرنگار حوادث «ایران» درباره آخرین جزئیات عملیات تیم‌های امدادی در منطقه کلک چال عنوان کرد: صبح روز یکشنبه ما پیکر آخرین فردی را که در ارتفاعات کلک چال مفقود شده بود پیدا کردیم. شواهد نشان می‌داد که وی بدون تجهیزات و با کفش‌های کتانی به ارتفاعات آمده بود و پس از آنکه در برف و بوران گیر کرده قصد داشته خودش را به نقطه امن برساند که به علت طوفان برفی در منطقه راهش را گم کرده و بعد هم با یخ زدگی دست و پا مواجه و زمینگیر شده است. وی در پاسخ به این سؤال که در میان افرادی که در کلکچال گرفتار شده بودند کوهنوردان حرفه‌ای هم وجود داشتند، گفت: کوهنورد حرفه‌ای وقتی پا روی برف می‌گذارد متوجه می‌شود که باید جلو برود یا برگردد. وقتی برف در ابتدا نرم و در لایه‌های زیرین آن سفت باشد یعنی این برف قابل اطمینان نیست. کوهنورد حرفه‌ای بخوبی می‌داند برفی که شب پنجشنبه آمد باعث می‌شود روز جمعه بهمن تخته‌ای ایجاد شود. از این‌رو هرگز جان خود و همراهانش را به خطر نمی‌اندازد.
رضایی در  ادامه گفت:   فدراسیون کوهنوردی همیشه چند روز قبل از اینکه وضعیت هوا نامساعد بشود هشدارهای لازم را به کوهنوردان و تیم‌های کوهنوردی و لیدرها می‌دهد اما نمی‌تواند راه را ببندد. اغلب کسانی که در این حادثه دچار مرگ یا آسیب شده‌اند به خاطر آن بوده که خودسرانه به ارتفاعات رفته‌اند.
این کوهنورد اظهار داشت: من با سابقه چندین ساله کوهنوردی و صعود 7 هزار متری در مقابل عظمت کوه تسلیم هستم و با همه تجربه‌ام 5 انگشتم را به خاطر سرما و یخ‌زدگی در کوه از دست داده ام. نمی‌توانیم با این باور که من حرفه‌ای هستم به وضعیت نامساعد جوی بی‌تفاوت باشیم.
وی درباره اینکه چطور اطمینان پیدا می‌کنید مفقودی بیشتری در این حادثه وجود ندارد، نیز گفت: ما به‌عنوان تیم امداد و نجات اطلاعات افراد مفقودی را از فرمانداری می‌گیریم و آخرین اطلاعات دریافتی ما هم نشان می‌دهد مردی که صبح یکشنبه پیدا کردیم آخرین فرد مفقودی این حادثه در منطقه کلک چال است بنابراین عملیات ما به سرانجام رسید.

روایت یک شاهد عینی

رضا نجاری، مرد میانسالی است که روز جمعه به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت. او به همراه یحیی انصاری دوست و فامیلش بیش از 15 سال است که باهم راهی کوه‌ها می شوند اما جمعه گذشته تلخ‌ترین و بدترین خاطره‌ای بود که کوه برای این 2 دوست رقم زد.
او از روز حادثه به خبرنگار «ایران » گفت: 5 صبح بود که از جمشیدیه راه افتادیم. اردوگاه به خاطر کرونا بسته بود و ما صبحانه مختصری خوردیم و به راه افتادیم. هدف صعود قله کلک چال و بازگشت سریع بود. چرا که هواشناسی اعلام کرده بود هوا نامساعد خواهد شد و ما این موضوع را می‌دانستیم. اما فکر می‌کردیم به این زودی هوا خراب نشود و صحبت ما این بود که ساعت 12 به سر گردنه کلک چال برسیم.
او ادامه داد: حدود ساعت 10 و نیم صبح به قله رسیدیم و بسرعت در حد انداختن چند عکس در قله بودیم و برگشتیم. در زمان برگشت و فاصله بین دو قله طوفان ما را گرفت. طوفانی که در تمام سالهای کوهنوردی تجربه نکرده بودم. به نظرم برودت زیر 30 درجه بود یخ زدیم، با اینکه در کوله پشتی‌مان همه چیز داشتیم و لباس و وسایل مناسب داشتیم اما گیر کردیم. او ادامه داد: افراد زیادی آنجا بودند، . اما هوا به قدری سرد بود که ما حتی نمی‌توانستیم دست داخل کوله‌مان بکنیم و عینک طوفانمان را برداریم. به هر حال در حال برگشت بودیم که یک لحظه دیدم دوستم نیست، مسیر را برگشتم تا به او کمک کنم دیدم که خورده زمین کمکش کردم باهم آمدیم تا جایی که انتهایش به سر گردنه می‌خورد و دوستم چهار تا پنج قدم از پاکوب فاصله گرفت و در زاویه شیب دار که اول دره کلک چال بود افتاد. هر کاری کردم بلند نشد و خودمم زورم به او نرسید و تحلیل رفتن آقای انصاری شروع شد. او گفت: از حدود ساعت 12 و نیم بالای سر انصاری بودم تا حدود ساعت 3 بعد از ظهر، خیلی تلاش کردم که برای امداد و نجات زنگ بزنم اما آنتن نداد. حدود ساعت 3 بود که سطح هوشیاری او پایین آمد و به این نتیجه رسیدم که خودم را به پایین برسانم. به چند نفری که می‌رفتند پایین گفتم به امداد خبر بدهید بعد خودم برگشتم تا کمک ببرم.
رضا نجاری ادامه داد: چطور خودم را به پایین و به اکیپ امداد و نجات رساندم یک داستان است. در راه رسیدن به پایین جنازه‌هایی را که روی برف افتاده بودند در مسیر‌های مختلف می‌دیدم. ساعت حدود 3:20 بعد از ظهر بود که به اولین اکیپ امداد و نجات رسیدم. به آنها ماجرا را گفتم و گفتند می‌توانی پایین بروی یا کسی را کمکت بفرستیم اما شرایط به قدری بد بود که ترجیح دادم امدادگران آنجا بمانند برای کمک و خودم تنهایی برگشتم. در اردوگاه نشستم و از طرف باشگاه کوهنوردی کمکم آمدند. در آن شرایط در اردوگاه را باز نمی‌کردند که مردم بروند داخل و از سرما یخ نزنند. به هر حال خودم را به پایین رساندم و کوهنوردان به کمک انصاری رفتند اما بی‌فایده بود و صبح روز بعد دوستان باشگاه تهران پس از هماهنگی با هلال احمر بالا رفتند و جنازه دوستم را پیدا کردند.


گفت و گو با خانواده 3 نفر از قربانیان حادثه

محسن محمدی، 33 ساله یکی از قربانیان حادثه سقوط بهمن است. دانشجوی فوق لیسانس تدوین و سینما که همزمان مستند سازی نیز انجام می داد. برادر محسن در گفت و گو با خبرنگار «ایران» گفت: برادرم کوهنورد حرفه ای بود و سیمرغ کوه های ایران را داشت. او در رابطه با آخرین دیدار برادرش گفت: پنجشنبه شب به دیدن مادرم رفتم و چون برادرم با مادرم زندگی می کرد، او را آنجا دیدم. ساعت 3 صبح جمعه بود که وسایلش را برداشت و راهی کوه شد. معمولاً چون کوهنوردی برادرم تا ساعت 7 طول می کشید نگران او نشدیم. اما بعد از ساعت 7 کم کم نگرانش شدیم، برادرم هرگز ما را بی خبر نمی گذاشت و همین مسأله ما را نگران کرده بود. وقتی خبر سقوط بهمن را شنیدیم  نگرانی ما بیشتر شد. برادرم فردی خودساخته و آدمی بسیار خوش قلب و مهربان بود. او ادامه داد: با اطلاع از خبر سقوط بهمن، تمام پایگاه های پلیس دربند، توچال، دارآباد و ... را جست و جو کردیم. بعد از ظهر شنبه بود که به ما خبر دادند 5 نفر را از زیر برف بیرون آوردند که یکی از آنها برادرم بود. محسن معمولاً تنهایی به کوه می رفت و در دامنه به سایر اعضای گروه می پیوست که آنها را نمی شناسم.
آخرین صعود
یحیی انصاری، پیمانکار ساختمان، قربانی دیگر این حادثه تلخ است. او  هر هفته راهی کوه می شد؛ اما این بار بازگشتی نداشت. پسر 22 ساله یحیی به خبرنگار ما گفت: پدرم عضو باشگاه کوهنوردی تهران بود. او نه تنها جمعه ها بلکه درطول  هفته نیز به کوهنوردی می رفت، پدرم کوهنوردی حرفه ای بود دماوند و سبلان را فتح کرده بود. پدر 58 ساله ام معمولاً با دوستانش به کوه می رفت.
او ادامه داد: صبح جمعه ساعت 4 و نیم بود که از خانه خارج شد. از ساعت 3 بعد از ظهر که کوهنوردان در کوه گیر کردند نگران شدیم و تا ساعت 7 بعد از ظهر مدام به خودش و دوستش زنگ می زدیم. گوشی پدرم در دسترس نبود و گوشی دوستش مدام از دسترس خارج می شد. خیلی نگران شدیم،  پدرم معمولاً جمعه صبح ها که می رفت حدود ساعت 3 خانه بود و با خودمان گفتیم شاید همانجا مانده تا به کوهنوردانی که گیر افتاده اند کمک کند.پسر جوان که در حال خاکسپاری پدرش بود گفت: انتظارما تا 9 شب طول کشید  دیگر خیلی نگران شدیم. ماجرا را به آتش نشانی و هلال احمر گزارش کردیم و در نهایت شنبه صبح دوست پدرم که کوهنورد بود جسد او را پیدا کرد. روز حادثه پدرم با یکی از دوستانش به قله کلک چال رفته بود  که  باتوجه به خراب شدن هوا آرام آرام برمی گردند. اما باتوجه به افت فشار و سرمازدگی پدرم نمی تواند راه برود، و بی هوش می شود. دوستش خودش را به پایین می رساند تا کمک به بالا ببرد و پدرم را نجات دهد که هوا بدتر می شود و دیگرامکان بالا رفتن وجود نداشته  و گیر می کند.   او ادامه داد: من یک خواهر دارم و تنها پسر خانواده هستم. هنوز در شوک حادثه ای هستیم که برایمان رخ داده و باور نداریم پدرم دیگر بر نمی گردد.
آخرین کوهنورد
اسماعیل جلیلوند 35 ساله کارمند شهرداری ملارد و از کوهنوردان حرفه‌ای بود. یکی از بستگانش به نام غلامرضا بیات درباره این حادثه گفت: اسماعیل از 12 سال قبل کوهنوردی حرفه‌ای را آغاز کرد و همراه تیم کوهنوردی بارها به قله‌های ایران و کشورهای دیگر از جمله گرجستان و کوه آرارات صعود کرده بود. صبح جمعه هم ظاهراً دوستانش با وی تماس می‌گیرند و می‌گویند راهی قله کلک‌چال هستند او هم بلافاصله به همراه چند نفر از دوستانش راهی کلک چال شد. اما ظاهراً زمانی که در حال صعود بوده دوستانش را می‌بیند که در حال برگشت هستند و به او هم توصیه می‌کنند که برگردد اما وی می‌گوید چون هوا خوب است می‌رود و زود بر می‌گردد که متأسفانه وقتی به قله رسیدند گرفتار باد و بوران و کولاک و در نهایت سقوط بهمن شدند و با چند نفر از دوستانش جان باختند.وی در ادامه گفت: ساعت 9 شب جمعه به پدر و مادرش خبر دادند، وقتی من موضوع را فهمیدم به محل رفتم خودرواش همانجا پارک بود. جسدش را ابتدا پیدا نکردند تا اینکه دوستش ایرج که از کوهنوردان حرفه‌ای است همراه تیم نجات سوار بر بالگرد به محل رفتند و سرانجام صبح یکشنبه جسدش را پیدا کرده و به پایین انتقال دادند. وی که بشدت گریه می‌کرد گفت: اسماعیل قرار بود یک ماه دیگر ازدواج کند،  پدر و مادر و خواهر و برادرانش منتظر جشن دامادی او بودند، اما حالا باورمان نمی‌شود که جسد او را در یک کاور سیاه تحویلمان داده‌اند. او کوهنورد بی‌تجربه‌ای نبود، نمی‌دانم این حادثه تلخ را که باعث مرگ بیش از 10 نفر و شاید نقص عضو چند نفر دیگر شده چگونه باید تفسیر کنیم.