این ساختمان فدراسیون نیست که به حراج گذاشته می‌شود

سرمقاله مازیار گیلکان      آنچه از قرارداد مارک ویلموتس برای فوتبال ایران بجا مانده، نه فقط بدهی بیش از ۸ میلیون یورویی که پرداخت بخشی از آن به واسطه استقراض از شستا باعث به مزایده گذاشتن ساختمان فدراسیون فوتبال شده، بلکه نتایجی ناامیدکننده در راه جام جهانی و لطمه جدی به شأن فدراسیون فوتبال است. همه چیز غیرقابل جبران و دردسرساز. دیروز که خبر مزایده ساختمان فدراسیون فوتبال با شکایت شستا رسید، اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ نداد. این مسیر باید چه بسا زودتر طی می‌شد و بدیهی بود که آن قرض سرانجام باید پرداخت شود اما مهدی تاج را مجبوریم به خاطر بیاوریم که تمام مصیبت‌های ساخته شده با قرارداد مارک ویلموتس را منکر می‌شد، وعده پیروزی در دادگاه را می‌داد و حتی به عنوان رئیس وقت فدراسیون خودش هم نمی‌دانست چگونه می‌خواهد قرض ۲ میلیون یورویی فدراسیون به شستا را بپردازد اما در مقابل تمام این ماجراها سعی می‌کرد ساده‌انگارانه بگذرد و ملالی نداشته باشد جز دوری از فدراسیون فوتبال. باور آن‌ همه خونسردی در مقابل این‌ همه دردسر آسان نیست اما مهدی تاج می‌تواند باور هر چیزی را برای ما آسان کند. فدراسیون فوتبال در حالی‌ که ساختمانش به حراج گذاشته شده، از برگزاری جام ملت‌های آسیا حرف می‌زند و فاصله این اتفاقات و آن ادعاها نشان می‌دهد که در فدراسیون فوتبال چه می‌گذرد. فدراسیون فوتبال با قرارداد مارک ویلموتس به ورشکستگی رسیده و عجبا که هیچ‌ کس درباره این ورشکستگی پاسخگو نیست. تصور کنیم که مارک ویلموتس از تیم ملی جدا نمی‌شد و به کارش ادامه می‌داد اما آیا فدراسیون فوتبال توان پرداخت دستمزد او را تا امروز داشت؟ اگر چنین توانی در فدراسیون فوتبال نبود، آن قرارداد چرا امضا شد و چرا چنین هزینه‌ای را پدید آوردند که در پرداخت بخشی از آن واماندند و حتی کار به حراج ساختمان فدراسیون فوتبال رسیده است. اینکه فدراسیون فوتبال چه راهی برای پرداخت این قرض پیدا می‌کند، سؤالی نیست که پاسخ روشنی داشته باشد اما برای سؤال دیگری پاسخ روشن داریم: آیا باز هم خطاهایی مثل این در فوتبال ایران تکرار می‌شود؟ بله. تجربه نشان می‌دهد که تکرار می‌شود. در حراج ساختمان فدراسیون فوتبال انگار یک خبر طنز می‌خوانیم اما این شأن فدراسیون فوتبال است که با خطاهای مدیران زیر سؤال می‌رود. این ساختمان فدراسیون نیست که به حراج گذاشته می‌شود، بلکه شأن فوتبال است. شأن اما انگار موضوع فراموش‌ شده‌ای در فوتبال است که کمتر کسی به خاطر می‌آورد. جبران این خسارت‌ها برای فوتبال ایران آسان نیست. از طلب مارک ویلموتس هنوز رقمی گزاف که پرداختش بسیار دشوار به نظر می‌رسد، باقی مانده است اما فدراسیون حتی مبلغ همان قسط اول را برای پرداختش مجبور به قرض شده، نمی‌تواند پس بدهد. در چنین شرایطی آینده می‌تواند نگران‌ کننده باشد. اینکه فدراسیون فوتبال خود را با اشتباهات بزرگ به دردسر می‌اندازد، کیفیت مدیریت را در فوتبال ایران نشان می‌دهد و ندیدن عواقب قراردادهایی که هنگام امضا شدن انگار مسئولیت در مقابل آن امضا اهمیتی از سوی امضا کنندگان ندارد.