اعتدالی که پس از هاشمی بی‌سر شد

چهار سال از رحلت آيت‌ا... هاشمي رفسنجاني (رضوان ا... تعالي عليه‌) مي‌گذرد. وزن ايشان در فضاي سياسي کشور، بالاخص از زمان استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران تا روز رحلت به‌گونه‌اي بوده است، که هيچ تصميم مهمي در اين دوران بدون او اتخاذ نمي‌شد. رد‌پاي عقلانيت سياسي يا آنچه ايشان اعتدال مي‌ناميدند، در گفتار و کنش اين سياستمدار آينده‌بين مشهود است. بديهي است که آيت‌ا... هاشمي نيز به‌سان هر سياستمدار ديگر قديس نبود؛‌که صد‌البته ميدان سياست‌، ميدان قديسان نيست. سيطره خوانشي که سياست را فضيلت مي‌دانست و از دولت شهرهاي باستاني تا قرن 15 بر سپهر انديشه سياسي حاکم بود، با ظهور نيکولو ماکياولي در ايتاليا و سپس توماس هابز در انگلستان‌، ترک برداشت و علاوه بر فضيلت، ساير خصائل انساني به سياست ورود پيدا کرد. آيت‌ا... هاشمي از دل اسلام سياسي به قرائت و رهبري بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي، سر بر‌آورد، اما در گذر زمان و در مواجهه با آنچه واقعيات بيروني بر امر سياسي تحميل مي‌کرد، مسيري تکاملي از آرمان‌گرايي انقلابي تا پراگماتيسم سياسي را طي کرد؛ ...
ادامه صفحه 2