چرا استفاده از گویش‌ها و لهجه‌های اقوام در فیلم‌ها و سریال‌ها حساسیت برانگیز است؟ لهجه غلیظ طنز


فاطمه امین‌الرعایا
ایران کشوری بزرگ با اقوام و لهجه‌های گوناگون است که هر‌کدام نشان‌دهنده بخشی از فرهنگ این سرزمین است. طبیعی است که در بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی از این گنجینه غنی استفاده شود اما در اغلب موارد، استفاده از لهجه‌ها و گویش‌های برای عوامل سازنده این سریال‌ها دردسرهایی هم به دنبال داشته است.
استفاده از لهجه‌های گوناگون در فیلم‌ها و سریال‌ها موضوع تازه‌ای نیست. گرچه لهجه‌های مختلف شیرینی بسیاری به اثر تولیدشده می‌بخشند اما گاهی با اعتراض‌های فراوانی نیز روبه‌رو می‌شوند. گاه این اعتراض‌ها به حدی بالا می‌گیرد که نویسندگان سریال‌ها، به‌ خصوص سریال‌‌های طنز استفاده از لهجه‌های ساختگی را به لهجه‌های واقعی ترجیح می‌دهند، مانند آنچه در سریال‌ «شب‌های برره» دیدم. اما استفاده از لهجه‌ها گاهی هم آنقدر روی سریال‌ها می‌نشیند که پس از مدتی تقابل‌ها به استقبال تبدیل می‌شود اما چه می‌شود که در ابتدا بسیاری با استفاده از لهجه‌ها و گویش‌ها مخالفت می‌کنند؟
در چند سال اخیر دو سریال طنز با استفاده از لهجه اقوام ایرانی و در موقعیت جغرافیایی خاص همان لهجه ساخته شد که گرچه اوایل با مخالفت‌هایی روبه‌رو شد اما کم‌کم باعث آشنایی و جا افتادن آن لهجه در میان مردم شد. سریال «پایتخت» که تا کنون ۶ فصل از آن روی آنتن شبکه یک سیما رفته و اخیرا هم درگیر یکسری حاشیه شد، به نوعی دارای یک محبوبیت نسبی در بین اهالی تلویزیون است، البته ۹ سال قبل و پس از روی آنتن رفتن مجموعه «پایتخت۱» در نوروز ۹۰ اعتراض‌ها به استفاده نادرست از لهجه مازندرانی در این سریال تبدیل به سوژه داغ رسانه‌ها شد. کم‌کم دامنه اعتراض‌ها بالا گرفت و تا واکنش نمایندگان مجلس و امامان جمعه چند شهر این استان شمالی پیش رفت اما مسئولان سیما کاری به سیروس مقدم و سریال پرطرفدارش نداشتند.


این اعتراض‌ها تا جایی پیش رفت که معترضان قبل از ساخت فصل دوم این سریال مقابل استانداری تحصن کردند و خواستار تعطیلی این پروژه شدند، دست آخر هم به مقدم و گروهش مجوز فیلمبرداری داده نمی‌شد چرا که اعتراض به گویش مازندرانی بازیگران «پایتخت» خیلی فراتر از اظهارنظر مردم بود. آن زمان نماینده مردم شرق مازندران، استان مازندران، امامان جمعه بابلسر و قائمشهر و... همگی علیه این سریال اعتراض کردند.
اما بالاخره فصل دوم هم ساخته شد، اما نکته عجیب ماجرا اینجاست ‌که بعد از روی آنتن رفتن فصل سوم «پایتخت» این مسئله دوباره تکرار شد. اعتراض‌ها به مجلس کشیده شد و جمعی از نمایندگان مازندران در اعتراض به پخش سریال «پایتخت ۳» در ایام نوروز در نامه‌ای از رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس خواستار رسیدگی به این موضوع شدند اما در نهایت «پایتخت» به فصل چهار هم رسید و این اعتراض‌ها فراموش شد.
همچنین سریال «ن.خ» که در آن از لهجه کردی استفاده شده بود، نمونه موفق دیگری در این خصوص است. استفاده از لحن و تکیه کلام‌های بامزه در دیالوگ‌ها مانند «ایییییی باریک الله گفتن‌های نورالدین یا «به امید حق علیه باطل» و به شیرینی این سریال افزود.
از «قصه‌های مجید» و «روزی روزگاری» نیز می‌توان به عنوان دیگر نمونه‌های موفق و ماندگار که در آن‌ها استفاده از لهجه نقشی کلیدی داشت نام برد. اما چه می‌شود که در برخی سریال‌ها استفاده از لهجه‌ها با مخالفت روبه‌رو می‌شود؟ محمدرضا خالقی‌زاده، منتقد سینما و تلویزیون، در این‌باره به «ابتکار» می‌گوید: من بعید می‌دانم کسی با استفاده لهجه مشکل داشته باشد. ایراد بزرگی که ما داریم خصوصا در سریال‌های طنز، این است که به جای ایجاد موقعیت طنز، از لهجه برای خنداندن بهره می‌گیریم حساسیت ایجاد می‌کنیم. من خودم خوزستانی هستم و به این مورد دقت می‌کنم، بیشتر اوقات در آثار تولید شده، کسی که از شهرستان آمده و خلافکار است از لهجه آبادانی برای او استفاده می‌کنند. اما ماجرا آنجا آغاز می‌شود که از این لهجه به عنوان موقعیت طنز استفاده می‌کنند که کار اشتباهی است.
او ادامه می‌دهد: بهترین نمونه در استفاده درست از لهجه، سریال «پایتخت» است. برای این سریال مشکل جدی‌ای ایجاد نشد. گرچه بار خنده روی لهجه هم هست اما بسیار کم. موقعیت‌های طنز چشمگیرترند حتی موقعیت‌های کلامی قابل توجه‌اند. حتی اگر جایی هم شوخی انجام می‌شود، تمسخر صورت نمی‌گیرد و این رنگ‌آمیزی ماجرا است. در سیمای استانی اما بسیار می‌بینیم که بار دراماتیک اثر را روی لهجه‌ای خاص می‌گذارند و این ایجاد مشکل می‌کند.
اما چقدر استفاده درست از لهجه‌ها در تولیدات تصویری حایز اهمیت است؟ خالقی‌زاده می‌گوید: زوایای مختلف و ظرفیت‌های گوناگون کشور، رنگین‌کمانی از اقوام است و ضروری است که از آن برای معرفی از لهجه‌ها استفاده شود ولی ملاحظاتی وجود دارد که باید آن‌ها را مدنظر قرار داد. مگر چقدر به «قصه‌های مجید» اعتراض شد؟ اصلا اعتراضی صورت نگرفت. حتی لهجه اصفهانی آن را شیرین‌تر کرد. وقتی اعتراضی صورت می‌گیرد معمولا ناشی از ناکارآمدی‌هایی در نگارش است.
او همچنین می‌افزاید: استفاده از لهجه‌ها اصالت و گرمی بیشتر به آثار می‌دهد. به عنوان نویسنده و کسی که درگیر تولید آثار بوده است می‌گویم که استفاده از لهجه بومی‌گری بیشتری به اثر می‌دهد. «پایتخت»، «ن.خ» یا «قصه‌های مجید» و حتی «شب‌های برره» آثاری هستند که لهجه‌ای خاص در آن‌ها استفاده شده است. اصلا چه می‌شود که یک لهجه خاص توسط نویسندگان ساخته می‌شود؟ چون استفاده از لهجه نشان‌دهنده بودن پشتوانه پشت شخصیت‌های داستان است. نویسنده یک سری آدم‌های بی‌هویت را در داستان رها نمی‌کند. وقتی فردی در قصه‌ای شمالی یا جنوبی است، ناخودآگاه در ذهن مخاطب یک پشتوانه و معرفی از شخصیت فیلم یا سریال ایجاد می‌شود. خصوصا اگر این لهجه با استفاده از موقعیت جغرافیایی همراه باشد.
خالقی‌زاده با اشاره به سریال «روزهای جوانی» می‌گوید: در این سریال که آقای اصغر فرهادی آن را نوشته بود، هر شخصیت یک لهجه و قومیت داشت. این اتفاق باعث گرم شدن و عمیق‌تر شدن شخصیت‌ها شد و همه با آن ارتباط برقرار می‌کردند. اتفاقا اگر لهجه‌ها به درستی استفاده شود، برای کسانی که همان لهجه را دارند، جذابیت بیشتری ایجاد می‌شود اما به شرط آنه برخی مسائل روایت شود. وقتی ما می‌بینیم قصه‌ای کامل است و بار دراماتیک و کمدی روی لهجه سوار نشده است و کنش‌ها در قصه تعریف شده باشد و نه اینکه با استفاده از یک لهجه مردم را بخندانند.
به هر حال ما همگی مردم همین سرزمین هستیم، یکی‌مان کرد است، یکی‌مان ترک، یکی اصفهانی، دیگری لر یا گیلک و... استفاده از لهجه هر کدام از این قومیت‌ها می‌تواند به معرفی درست و حفظ آن در طول زمان منجر شود.