محبت مادرانه

سوم جمادی‌الثانی هر سال، شیعیان جهان، سیاهپوش بانویی می‌شوند که همگی او را با نام «مادر» می‌شناسند؛ بانویی که هم برای پدرش، هم برای همسرش، هم برای فرزندانش، هم برای شیعیانش و هم برای همه صالحان جهان، مادری می‌کند. در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمدمهدی ماندگاری، از خطبا و کارشناسان دینی، نگاهی گذرا داشتیم به ابعاد ارتباط قلبی شیعیان بویژه شهدای انقلاب اسلامی با وجود مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها. حجت‌الاسلام والمسلمین محمد‌مهدی ماندگاری در گفت‌وگو با «وطن امروز»، چشیدن محبت مادرانه حضرت زهرا(س) در بحبوحه مشکلات و گرفتاری‌های بغرنج را رمز اصلی ارتباط خاص شیعیان با حضرت زهرا عنوان کرد.  *** * وقتی ما زندگینامه و سیره شهدا را می‌خوانیم، یک ارتباط قلبی خاصی بین شهدا و حضرت زهرا(س) می‌بینیم؛ ارتباطی که خیلی خاص‌تر از ارتباط با سایر اهل‌بیت است؛ مسأله‌ای که ما در سیره شهید سلیمانی هم به صورت خاص می‌بینیم، طوری که شهادت و دفن ایشان نیز با ایام فاطمیه گره خورد. رمز این ارتباط خاص شهدا با حضرت زهرا(س) چیست؟ رمزش «مادر بودن» حضرت زهرا(س) است. شهدا در دل سختی‌ها، غربت‌ها و زخم‌ها، نیاز به محبت مادرانه حضرت زهرا(س) را احساس می‌کردند و با توسلات‌شان و گره‌گشایی‌های حضرت زهرا(س)، این حضور مادرانه را در کنار خود لمس می‌کردند. شهدا محبت مادرانه حضرت زهرا(س) را چشیده بودند و همین بود که ارتباط خا‌ص‌تری با حضرت داشتند. حضرت زهرا(س) مادر هستند و هر انسانی در خانواده نسبت به مادر ارتباط خاص‌تری دارد. حضرت رسول فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه» معصومین حکم پدر را برای ما دارند و حضرت زهرا حکم مادر را. هم مادر معصومین هستند و هم مادر ما و همان‌طور که می‌دانید یک ارتباط ویژه‌ای بین فرزند و مادر هست.  از طرف دیگر حضرت زهرا(س) حبیبه خداوند هستند و برای پیامبر هم مادر بودند، برای 11 امام هم مادر بودند، برای امیرالمومنین هم عزیزترین شخص بودند. چون جایگاه حضرت زهرا(س) از لحاظ مادر بودن و معصومه بودن و از نگاه خدا و پیامبر و اهل بیت یک جایگاه ویژه‌ای است، شهدا یک نگاه و ارتباط عاطفی و محبتی و توسلی ویژه‌ای با حضرت زهرا(س) داشتند.   از طرفی مادر زودتر از همه به نیازها و خواسته‌ها و مشکلات فرزند توجه می‌کند و بیشتر از همه برای او مایه می‌گذارد و دعا می‌کند، لذا بندگان و اولیای خدا در زندگی به صورت ویژه توسل به حضرت زهرا(س) داشتند.  امروز هم به خود و همه توصیه می‌کنم برای رفع مشکلات و رسیدن به اهداف بلند در زندگی، توسل به حضرت زهرا(س) را جدی‌تر بگیریم.    * ممنون می‌شوم  نگاهی اجمالی داشته باشید به اصلی‌ترین عناصر شکل‌دهنده شخصیت حضرت زهرا(س).  از دیدگاه‌های مختلف می‌توان ابعاد و عناصر شخصیت حضرت زهرا(س) را بررسی کرد. برخی بزرگان این 4 بُعد را مطرح می‌کنند؛ ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با خلق خدا و ارتباط با دین خدا.  در ارتباط با خدا، باید بندگی کرد و حضرت زهرا(س) بالاترین نمره بندگی را دارند. خداوند در حدیث قدسی فرمود: «عبدی أطعنی اجعلک مثلی»، بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را خلیفه خود و آیینه تمام نمای خود قرار دهم. بندگی کردن، اصلی‌ترین عنصر شخصیت حضرت زهرا(س) است.  حضرت زهرا(س) درباب ارتباط با خود، خودسازی کردند؛ خودسازی یعنی قیام‌ا‌لله، یعنی کنترل قوای درونی برای استفاده از آنها در مسیر بندگی.  حضرت زهرا(س) در ارتباط با خلق، عنصر «خدمت» را در پیش گرفتند. استفاده از خلق برای اینکه خودم را بسازم و به آنها خدمت کنم و آنها را هم در مسیر بندگی قرار دهم، این بالاترین ارتباط ما با خلق است، چون خداوند در قرآن می‌فرماید: «خَلَقَ لَکُمْ»، «جَعَلَ لَکُمُ»، «سَخَّرَ لَکُمْ»؛ همه مخلوقات را برای تو خلق کردیم و تو را برای خودمان.  البته خلق ۲ بخش است؛ یکی انسان و دیگری غیر انسان. خداوند همه عالم غیر انسان را برای انسان خلق کرده است، عالم برای آدم و آدم برای بندگی.  ما اگر از همه امکانات عالم استفاده کردیم برای بندگی خدا، خیلی زیبا می‌شود و این بالاترین استفاده از ماسوای انسان در خلقت است. از آدم‌ها چطور استفاده کنیم؟ باید به آنها خدمت کنیم، لذا پیامبر فرمودند: «بهترین شما کسی است که به دیگران خدمت بیشتری کند».  پیامبر در ارتباط با دین چه کردند؟ در ارتباط با دین از دین به عنوان نقشه راهنما و راهنمای سعادت استفاده کردند، بنابراین این 4 ارتباط بسیار زیبا به هم پیوند می‌خورد.  اگر از طرفی هدف ما بندگی خداوند باشد و از سوی دیگر هدف‌مان ساختن خودمان باشد، در مسیر بندگی خدا، از نقشه قرآن و راهنمایی اهل‌بیت(ع) استفاده می‌کنیم. با همه امکاناتی که خداوند در عالم خلق کرده، در مسیر بندگی خداوند حرکت می‌کنیم و نتیجه آن خدمت به دین و خلق خدا می‌شود.  این بهترین بیانی است که می‌توان به عنوان الگو و الگوبرداری که از وجود نازنین حضرت زهرا(س) داشته باشیم.    *   به نظر شما در زمینه الگوبرداری از زندگی و سیره اهل‌بیت(ع) در جامعه ما مسیر درستی پیموده شده است؟ بسیار سوال خوبی است. ببینید! زندگی اهل‌بیت(ع) یک محورهای کلی دارد و یک بحث‌های جزئی که به آنها سیره می‌گویند، در واقع یک استراتژی و یک تاکتیک دارند. ما در محورهای کلی یعنی در همان استراتژی‌ها از اهل‌بیت(ع) بخوبی بهره برده‌ایم، استفاده کرده‌ایم اما در محورهای جزئی بسیار کمتر استفاده کردیم، لذا وقتی از دور به جامعه ما نگاه می‌شود، همه می‌گویند این جامعه فاطمی، حسینی و علوی است اما وقتی به زندگی ما نزدیک می‌شوند و تک‌‌تک مراجعه می‌کنند و به قول امروزی‌ها از پایین نگاه می‌کنند، بین زندگی ما و اهل‌بیت فاصله می‌بینند. علت آن هم این است که رابطه ما با اهل‌بیت(ع) بیشتر محبتی و عاطفی است. بیشتر بر اساس شور ارتباط داریم و شعار می‌دهیم، نمی‌گویم شعور و معرفت نیست اما درجه آن بسیار از محبت و شور کمتر است. اگر بر اساس حس کمال‌طلبی فطری انسان و باور به انسان کامل بودن حضرت زهرا(س) سراغ ایشان برویم، یعنی ارتباط‌مان معرفتی شود، نه تنها در کلیات از اهل‌بیت(ع) الگوبرداری می‌کنیم که در تک‌تک رفتارهای جزئی نیز از اهل‌بیت(ع) الگوبرداری می‌کنیم. من گاهی مثال می‌زنم که الگوبرداری از یک سیره مانند نقشه قالیبافی است، این نقشه یک نمای کلی دارد و یک چارخونه‌های ریز‌ریزی دارد که تارهای قالی را بر اساس آن نقشه ریز می‌بافند. ما نسبت به اهل‌بیت(ع) نگاه کلی خیلی خوبی داریم؛ اهل‌بیت(ع) گوینده لا إله إلّا الله، محمد رسول‌الله هستند، ما هم می‌گوییم. اهل‌بیت(ع) اهل نماز، روزه، خمس، زکات، حج و امر به معروف هستند و ما هم هستیم. اما در تک‌تک این مسائل، آیا نماز، روزه، محبت به خانواده، ارتباط با همسایه، حضورمان در جبهه، جنگ، مسائل اجتماعی و مدیریت و سیاست بدرستی از حضرت زهرا(س) الگوبرداری کرده‌ایم؟  همگان در این قصه بسیار فقر داریم، البته عالمان، شهدا و صالحان ما و انسان‌های تربیت شده هم در مفاهیم کلی و هم در مباحث جزئی الگوبرداری کردند، بهره آن را هم بردند اما ما همه در این بخش دچار فقریم که باید تلاش بشود این فقر از بین برود.