قهر ساعی با روح پهلوانی

سوژه  محسن وظیفه         چند روزی از ماجرای جنجالی هادی ساعی در لیگ برتر تکواندو می‌گذرد اما هنوز این اتفاق بحث روز تکواندو است. مهم‌ترین موضوع درباره رفتاری که ساعی از خودش در برخورد با یکی از مسئولان سازمان لیگ نشان داد، از دو زاویه قابل بررسی است؛ اول اینکه، چرا باید فردی در سطح و کلاس هادی ساعی که پر افتخارترین ورزشکار تاریخ ایران و دارای تجربه بسیار زیاد به واسطه حضور در میادین مهم بین‌المللی و فعالیت‌های سیاسی است، چنین رفتاری از خودش نشان بدهد و دومی هم مربوط به فدراسیون تکواندو است که در کمتر از ۲۴ ساعت به این ماجرا واکنش نشان داد و حکم به محرومیت یکساله هادی ساعی داد. حکمی که با ابهام‌های زیادی روبه‌رو است و معلوم نیست که در فاصله اندک چطور همه جوانب را سنجیده است؟ ساعی در حال حاضر پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران است و رفتار فعلی او می‌تواند یک اتفاق مهم باشد. کسی که ادعای رسیدن به صندلی‌های مدیریتی را در ورزش ایران دارد اما حالا در یک ماجرای ساده و کم اهمیت غرق در بحران شده است. همین جا یک سؤال مهم وجود دارد که اگر او رئیس فدراسیون شود و با انتقادات تندی روبه‌رو شود، شبیه به آنچه که بعد از المپیک ریو برای محمد پولادگر پیش آمد، چه واکنشی از خودش نشان خواهد داد؟ با همین اتفاق ساده می‌توان به آینده مدیریتی ساعی هم شک کرد. کسی که مدیر تیم‌های ملی است و همچنین چندین سال حضور در شورای شهر تهران را هم در کارنامه دارد. چرا او با این همه تجربه و سابقه نتواند خودش را کنترل کند و از کنار یک ماجرای ساده بگذرد تا به بحران تبدیل نشود؟ بحرانی که به این سادگی‌ها دست از سر ساعی بر نمی‌دارد و او حالا حالاها باید با این حاشیه کنار بیاید. فارغ از اینکه ساعی مقصر بوده یا فرد دیگری، او کاری با خودش کرد که دیگر کمتر کسی می‌تواند رفتارهای خوب و انسان‌دوستانه او را به یاد بیاورد. حالا برای چه کسی اهمیت دارد که او مدال طلای المپیکش را در زلزله بم به حراج گذاشت؟ او با یک سیلی سال‌ها زحماتش در عرصه ملی و قهرمانی و افتخارآفرینی برای ورزش ایران را از بین برد و در واقع باید گفت ضربه‌ای که ساعی به خودش زد، به این زودی‌ها قابل جبران نیست. این واکنش هادی ساعی یک بار دیگر ثابت کرد که چرا بعد از گذشت ۵۳ سال از درگذشت تختی، هنوز نامش زنده است. تختی که وقتی برای اولین بار قهرمان جهان شد، در بازگشت از مسابقات جهانی در پاسخ به اینکه چه احساسی دارد؛ گفت وقتی روی سکوی قهرمانی بودم و خواستند مدال را بر گردنم بیندازند، گردنم را خم کردم و تازه اینجا بود که فهمیدم که هر چقدر موفقیت‌هایم بیشتر باشد، باید بیشتر خم شوم و از این پس افتاده‌تر  و  سر به زیرتر باشیم. حال باید جست‌وجو کرد و دید که این خصلت در کدام یک از قهرمانان المپیکی ایران است و کدامشان فکر می‌کنند که باید با بیشتر شدن مدال‌هایشان  افتاده‌تر باشند؟ در ماجرای ساعی اصلاً موضوع این نیست که چه کسی مقصر است، بلکه موضوع مهم این است که چرا شخصیتی در حد هادی ساعی نتواند، رفتارش را کنترل کند. کسی که علاوه بر اینکه در عرصه قهرمانی پرافتخارترین بود ، یکی از سرمایه‌های مدیریتی ورزش ایران نیز محسوب می‌شود. آنچه که در روز برگزاری مسابقات لیگ برتر تکواندو رخ داد، می‎‌تواند یک درس مهم برای ورزش ایران باشد که چه برنامه‌ای برای حفظ قهرمانان خود دارد؟ در راستای همین موضوع می‌توان به رفتار فدراسیون تکواندو پرداخت که در کمتر از ۲۴ ساعت اقدام به صدور حکم کرد و ساعی را که مدیر تیم‌های ملی است، یک سال محروم کرد. فدراسیون تکواندو برای صدور این حکم چه مسائلی را مد نظر قرار داد؟ آیا همه جوانب مورد بررسی قرار گرفت و آیا ساعی فرصت دفاع از خودش را پیدا کرد؟ فدراسیون تکواندو ظاهراً می‌خواسته با همین حکم محرومیت یکساله، ماجرا را از سر خود باز کرده باشد؛ وگرنه چطور می‌توان با این حکم هم ساعی را یکسال محروم کرد و هم او را به عنوان مدیر تیم‌های ملی حفظ کرد؟ این نوع برخورد فدراسیون تکواندو نشان داد که به هیچ عنوان به دنبال ریشه‌یابی این ماجرا نبوده است و همین می‌تواند یک هشدار جدی برای این ورزش باشد که در آینده نیز از این اتفاقات باز هم رخ بدهد.