حضور زنان در مديريت؟ - اصولگرايان باور ندارند

با دقت در نظر دبيران و اعضاي فعال احزاب اصلاح‌طلب، به‌نظر نمي‌رسد که عزمي براي معرفي نامزد انتخاباتي خانم در اين جريان وجود داشته باشد. تحليل شما از علت اين مسأله چيست؟
اين موضوع حساس و مهم بوده و نياز به بسط دارد تا درباره آن در اين روزها صحبت شود. اول اينکه ما خانمي را مطابق با قواعد ذکر شده در قانون اساسي و در حد رجل سياسي داريم که نامزد رياست جمهوري شود؟ دوم آيا زنان براي پذيرفتن اين مسئوليت خطير آمادگي لازم را دارند؟ سوم آيا جامعه اين اعتماد را به زنان دارد که در سطح رئيس جمهوري به آنان راي قاطع بدهد؟ چهارم آيا در صورت پذيرفتن اين مسئوليت از سوي يک زن پس از اعتماد جامعه و راي آوري، امکان اداره جامعه در شرايط بين‌المللي و منطقه‌اي کنوني وجود دارد؟ اينها سوالاتي است که در اين زمينه مطرح است و تلاش مي‌کنم به آن‌ها پاسخ بدهم. در خصوص مسأله اول و مطابقت يک زن با شروط قانون اساسي براي رجل سياسي، بايد گفت ما از بدو پيروزي انقلاب اين شرايط را داشته و زناني بوده‌اند که اين وزن را داشته‌اند. همانطور که اين افراد به مجلس راه پيدا کردند يا به عنوان نماينده بنيان‌گذار کبير انقلاب براي مذاکره با شوروي سابق انتخاب شدند، به همان شکل نيز ظرفيت مطرح شدن در حد رياست جمهوري را داشتند که به دلايلي که بهتر مي‌دانيد، اين موقعيت در طول 4 دهه و بيش از آن از زنان دريغ شده است. در خصوص مسأله دوم و اينکه زني آمادگي اين را دارد که به عنوان نامزد انتخابات 1400 اعلام حضور کند، مي‌گويم زناني وجود دارند که در حد رجل سياسي هستند، اين افراد اندک نيز نبوده و افراد ذي‌صلاح بسياري در اين زمينه وجود دارند. به برکت تلاش زناني که در اين 4 دهه و بيشتر در زمينه‌هاي علمي، حقوقي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي فعاليت کردند، زنان توانمندي در بخش‌هاي مختلفي وجود دارند. خصوصا در زمينه‌هاي علمي، پذيرش بيش از 60 درصد زنان براي ورود به رشته‌هاي مختلف علمي آمار قابل قبولي در اين حوزه است. بنابراين توانمندي بالقوه زنان از دوران فعاليت آنها در ابتداي انقلاب نيز بيشتر شده است. با اين حال رفتارهايي شده تا زنان را از عرصه فعاليت دور نگهدارند. موضوع رجل سياسي توسط شوراي محترم نگهبان يکي از اين مسائل است و اين شورا هنوز هم نظر خود را رسما و به صورت قاطع پيرامون مسأله رجل سياسي اعلام نکرده است. رفتارهاي سياسي انجام شده در مورد زنان تلاش کرده در سال‌هاي مختلف زنان را از عرصه سياست و جايگاه‌هاي بزرگ و رفيع تصميم‌گيري و برنامه‌ريزي دور نگه‌دارد و از توان زنان در موارد مختلف استفاده نشود.
در اين ميان احتمال حضور يک زن در انتخابات 1400 را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
در دوران فعلي حس مي‌کنم، کمتر زناني باشند که به دليل خشونت‌هاي سياسي اعم از لفظي و فيزيکي و با روحيه مادرانه‌اي خود وارد سياست شوند. هرچند که توانايي لازم را دارند. در عرصه سياسي مردم اين خشونت‌ها را به سادگي عليه يکديگر روا مي‌دارند. با اين حال زنان توانايي و دغدغه اين را دارند که براي کاهش خشونت در فضاي سياسي اقدام کنند اما بايد ماند و ديد که چه پيش خواهد آمد. نمي‌توانم اين را پيش‌بيني کنم. با اين حال بعيد است در شرايط فعلي، زني با دارا بودن آمادگي روحي و عشقي که عموما زنان بزرگ اين جامعه براي وقف خود در مسير آرمان‌هاي اصيل انقلابي و اجتماعي دارند، براي نامزدي در انتخابات پيش بيايد. بايد ديد چه کسي حاضر مي‌شود در اين زمينه براي نامزدي در انتخابات پيشگام شود. در مورد مسأله سومي که در بخش اول صحبت‌ها بيان شد، معتقدم اگر زنان براي نامزدي در انتخابات آماده شوند و بخواهند زني را از ميان خودشان براي انتخابات انتخاب کنند که آمادگي اين موضوع را به بهترين شکل دارد، همچنين بخواهند کار هماهنگ، اصولي، تبييني و تبليغاتي درست براي مردم انجام بدهند، جامعه ما پذيرش اين مسأله را دارد. اعتماد به زنان در راي‌آوري بانوان در اقصي نقاط کشور براي شوراها و مجالس در دوره‌هاي مختلف مشخص شده است. در بعضي از شهرستان‌هاي محروم در مناطق مختلف کشور، بيشترين راي به زنان موفق و پر تلاش جامعه داده شد و حتي آنان اين امکان را داشتند که به عنوان رئيس شوراهاي شهر انتخاب شوند. در مسأله چهار بايد گفت، رياست جمهوري چيزي نيست که به دليل رياست بر جمهور، فرد بايد تسلط کامل بر تمام حوزه‌هاي علمي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، بين‌المللي، ملي، سياست داخلي و خارجي داشته باشد. چنين فردي با چنين احاطه‌اي هنوز متولد نشده است. هرگز کسي در هيچ نقطه از دنيا چنين امکاني را نداشته است، فارغ از اينکه جنسيت او چه باشد. گروه‌هايي با تخصص‌هاي مختلف رئيس جمهوري يا روساي جمهور کشورهاي مختلف را در کار خود ياري مي‌کنند. بهترين‌ها در عرصه‌هاي مختلف به رئيس‌جمهور مشاوره‌هاي تخصصي مي‌دهند. اين مسأله بايد فارغ از جنسيت مورد بررسي قرار بگيرد. اگر زني به عرصه رقابت انتخاباتي آمد و موفق شد، قطعا بايد چنين گروه‌هايي تشکيل بشود. زنان از طريق احزاب، گروه‌ها و سازمان‌هاي مردم‌نهادي که سال‌هاست در آن‌ها فعاليت مي‌کنند، به گروه‌هايي دسترسي دارند که از لحاظ تخصصي از آنان حمايت کنند. اين گروه‌ها براي اداره بهتر کشور کمک مي‌کنند اما اين کافي نيست. به عنوان يک اصلاح‌طلب صحبت مي‌کنم. اگر چنين اتفاقي بيفتد و زني در انتخابات موفق شود، نهادهاي فرا حزبي مانند نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان که به خواست خدا در حال شکل‌گيري است و مي‌تواند در اين زمينه نقش عمده ايفا کند بايد از او حمايت کنند. اولا اين نهاد و همه اصلاح‌طلبان بايد در حوزه تبليغات در تمامي جامعه و مناطق مختلف کشور کمک کنند تا اين زن بتواند راي لازم را کسب کند. جامعه نيز آمادگي لازم را دارد و در اين زمينه مستعد است. دوما بايد در تدوين و نگارش برنامه، بهترين‌ها کمک کنند. نه به دليل جنسيت، بلکه به اين دليل که اين خانم توانسته به دلايل مختلف سياسي و اجتماعي و با کمک خود اصلاح‌طلبان راي مردم را کسب کند. به همين دليل اصلاح‌طلبان نيز بايد در کنار او قرار بگيرند و گروه‌هاي موثر که شاکله آنان را زنان و مردان تاثيرگذار تشکيل مي‌دهند، در کنار رئيس‌جمهور خانم شکل بگيرد. با حمايت فکري و عملي کامل اصلاح‌طلبان و احزاب موثر کشور، آن فرد مي‌تواند کابينه خود را نيز آماده خدمت به کشور کند. مجلس نيز بايد همراهي کند. با وجود شرايط سياسي کشور، اين موضوع همراهي و همکاري مجلس را نيز مي‌طلبد و قطعا در خصوص نامزدهاي انتخاباتي مرد نيز اين موضوع فارغ از جنسيت، صادق است. مجلس فراتر از جناح‌بندي سياسي، اگر يک اصلاح‌طلب نيز در انتخابات پيروز شد، حمايت لازم را انجام داده و به کابينه راي اعتماد دهد. اگر انتخابات صحيح، اصولي، بدون محدوديت شديد در احراز صلاحيت و در چارچوب قانون اساسي برگزار شد، مي‌توان در اين موارد اظهارنظر کرد. اين اگرها، اگرهاي بزرگي است که براي همه اصلاح‌طلبان وجود دارد، نه زني که بتواند از ميان اصلاح‌طلبان نامزد شود.


در سال‌هاي اخير، عموما زنان بودند که از حضور زنان در عرصه سياست و مديريت کشور دفاع کردند.
بــا ايــــن حال در هـفته‌هاي اخير نام زناني مانند خانم مرضيه وحيددستجردي را براي انتخابات 1400 از اصولگرايان مي‌شنويم اما اصلاح‌طلبان اقدامي در اين راستا نداشته‌اند. رويکرد جديد اصولگرايان به چه علتي شکل گرفته است؟
آقاي احمدي‌نژاد آمد و با رفتارهاي مغاير با اصول‌گرايي اين رفتار را نشان داد تا بگويد من براي اولين بار يک خانم را در کسوت وزارت معرفي کردم. شعارهاي اين کار را سال‌ها اصلاح‌طلبان سر دادند، بعد اين افراد گاهي مي‌خواهند موقعيت‌هاي پيش آمده را به نفع و به نام خود استفاده کنند. ديديم که خانم دستجردي نسبت به ساير افراد کابينه آقاي احمدي‌نژاد بهتر عمل کرد اما باز هم ديديم با کوچکترين موضوعي که پيش آمد، چطور او را يکطرفه از کابينه حذف کردند، زيرا باوري به اين موضوع وجود نداشت و زيرساخت‌هاي فکري لازم وجود نداشت. ما سال‌هاست از حضور زنان در جايگاه‌هاي مهم کشور صحبت مي‌کنيم و براي آن مباني فکري، اصولي، جامعه‌شناسي و روانشناسي داريم. اصولگرايان در چارچوب فکري و اعتقادي خود، باور به حضور، شايستگي و توانمندي زنان را نشان نداده است. اينکه همين طيف از رئيس جمهوري زنان دفاع کند، عجيب است، زيرا افرادي در ميان آنان اعلام مي‌کنند که حضور بسيار عادي زنان در جامعه را قبول ندارد و همينطور بعضا از پشت تريبون‌هاي رسمي اهانت‌هايي به جامعه زنان مي‌کنند. اگر بخواهند به عنوان يک مسأله سياسي براي کسب راي يا به کرسي نشاندن حرف خود، اين مس‌له را مطرح کنند، مردم مي‌دانند اين موضوع از چه زاويه‌اي است و اعتماد لازم را نخواهند کرد. ضمن اينکه در طيف اصول‌گرا، بنيادگراياني وجود دارند که اجازه نمي‌دهند، خانمي در کسوت رياست جمهوري ظاهر شود. به هر دليل اگر هم اين اتفاق رخ بدهد، براي ما خوشايند است. شعاري که 4 دهه زنان اصلاح‌طلب کشور سر داده‌اند و شخصيتي مانند خانم طالقاني در آن پيش گام بوده است. ايشان تلاش کردند تا بگويند ما رجل سياسي بوده، حق نامزدي داريم و بايد به عرصه انتخابات راه پيدا کنيم. خوشحاليم اين موضوع تا حدي جا افتاده است که بعضي اصول‌گرايان معقول بخواهند به دليل منافع سياسي خودشان هم که شده، به آن توجه نشان دهند.
شـــوراي ائتلاف زنان اصلاح‌طلب(صدف) تا کنون چه اقداماتي نسبت به پيگيري پرونده خانم مولاوردي داشته‌اند و سرانجام اين موضوع را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
به عنوان يک وظيفه بسيار فوري، اقداماتي که در اين زمينه به نظرمان مي‌رسيد را انجام داده‌ايم. نامه به آقاي‌رئيسي، به عنوان رئيس محترم قوه‌قضائيه، گفت‌وگو‌هايي که از موضع شخصي يا صدف و احزاب ما انجام شد و اقداماتي که در کنار برادران خود، دبيران کل شوراي هماهنگي احزاب اصلاح‌طلب انجام شده و از جانب رئيس دوره‌اي شوراي هماهنگي نامه‌اي به دست آقاي رئيسي داده شد، بخشي از اقدامات انجام شده است. باور داريم که در خصوص پرونده سرکار خانم مولاوردي، اتهامات وارده نمي‌تواند هيچ مبناي واقعي داشته باشد. ايشان در جامعه زنان شناخته شده هستند و ما بعضا 30 سال با ايشان کار کرده‌ايم. باورهاي ديني، حجاب اسلامي و تفکرات ايشان در چاچوب قانون اساسي، بر همه ما مبرهن و روشن است. اينکه با سوء برداشت يا سوء تفاهم يک مسأله کوچک را در اين حد بزرگ کنند، تا به مسأله‌اي دور از ساحت اعتقادي، فرهنگي و فکري ايشان کشيده شود، امر صحيحي نيست. مسائلي عنوان شده که در شأن ايشان نيست. انتظار داريم جناب آقاي رئيسي با رويکردي که تحت عنوان دفاع از حق مردم و رسيدگي به مسائل مهم قضائي عنوان کرده‌اند، با دقت نظر لازم به اين پرونده رسيدگي کنند، همانطور که در بسياري از پرونده‌ها شاهد ورود بجا و سنجيده ايشان بوده‌ايم. اميدواريم خانم مولاوردي به سرعت از اين اتهامات مبرا شوند تا مردم احساس نکنند، ‌مسائل به قدري در جامعه ما سياسي شده است که هر کس با هر باور، اعتقاد و پيشينه‌اي به عرصه‌ها ورود کند، از بدترين تهمت‌ها و نارواها در امان نمي‌ماند. اين موضوع بسيار در روحيه مشارکت پذيري آحاد ملت تاثير مي‌گذارد تا نه تنها نخواهد براي بهبود وضع کشور کاري کنند، بلکه حتي از شرکت در انتخابات نيز اجتناب کنند يا نااميد شوند.