بيم و اميد رايزني اصلاح‌طلبانه

عليرضا كيانپور
رسمي نانوشته و عرفي چندين و چند ساله بر فضاي انتخاباتي جمهوري اسلامي و كنشگري در سطح انتخابات رياست‌جمهوري ايران حاكم است كه كانديداهاي انتخابات رياست‌جمهوري - اصلاح‌طلب، ميانه‌رو يا اصولگرا - پيش از ورود رسمي و علني به عرصه رقابت و اعلام كانديداتوري، به ديدار بزرگان نظام و البته شخص رهبري رفته و به ‌نحوي از ايشان براي ورود به اين عرصه خطير رخصت مي‌طلبند. رسمي كه البته شايد چندان هم نانوشته نمانده و به بيان دقيق‌تر اگرچه به ‌لحاظ حقوقي و قانوني، در هيچ‌يك از اسناد رسمي و بالادستي مدون نشده اما با مرور ادبيات سياسي ايراني و آنچه در اين راستا در مطبوعات و رسانه‌ها بازتاب يافته و مي‌يابد، به روايت‌هايي متعدد از اين ديدارها و مراسم رخصت و فرصت برمي‌خوريم كه چنان‌چه اشاره شد به مراجعه اغلب كانديداها و روساي جمهوري پيشين، از سيدمحمد خاتميِ اصلاح‌طلب تا محمود احمدي‌نژاد اصولگرا (دست‌كم در آستانه انتخابات 84 و حتي به‌نحوي پيش از برگزاري انتخابات جنجالي 88) و البته حسن روحاني ميانه‌رو و اعتدالي مي‌پردازد. همين چند روز پيش بود كه الياس حضرتي، قائم‌مقام دبيركل حزب اصلاح‌طلب «اعتمادملي» روايتي از ديدار مهر ماه 75 خود و 12 عضو هيات شوراي راهبردي نيروهاي خط امام با رهبري در آستانه انتخابات تاريخ‌ساز دوم خرداد ماه 76 به دست داد و در حاشيه از اين گفته بود كه خاتمي، وقتي پس از چند ماه اصرار اطرافيان، بالاخره اوايل دي ‌ماه 75 مي‌پذيرد كه وارد صحنه شود، تاكيد مي‌كند كه «كانديداتوري‌اش مشروط است به ديداري با رهبري»؛ ديداري كه ظاهرا چندي بعد در يك روز چهارشنبه زمستان 75 انجام مي‌شود و خاتمي فرداي آن روز با دعوت اين هيات 13 نفره به دفتر كار خود در كتابخانه ملي، رسما از كانديداتوري خود به اين جمع به عنوان اولين گروهي كه در جريان اين مهم قرار گرفته‌اند، خبر مي‌دهد. مشابه اين روايت را چنان‌كه گفتيم درباره ديگر كانديداهاي انتخابات رياست‌جمهوري نيز خوانده و شنيده‌ايم اما اين دست ديدارها و رايزني‌هاي هفته‌ها و ماه‌هاي نزديك به انتخابات صرفا به ورود به عرصه انتخابات رياست‌جمهوري محدود نيست و گفت‌وگو و رايزني با موضوع «احراز صلاحيت كانديداها» و به ‌نحوي استمزاج از شوراي نگهبان و بزرگان نظام و البته استمداد از آنان جهت اعمال نگاه مبتني بر جذب حداكثري و انعطاف در بررسي و احراز صلاحيت كانديداهاي انتخابات رياست‌جمهوري -  و البته در سطوحي به ‌نسبت نازل‌تر در انتخابات مجلس شوراي اسلامي-  ازجمله رسوم نانوشته و به ‌تعبيري عرفيات  انتخاباتي جمهوري اسلامي  است. 
تعامل  مصلحانه؛  حتي  با  استعمار!
حال در شرايطي كه 4، 5 ماه  بيشتر تا روز سرنوشت و موعد برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري باقي نمانده اما اوضاع اصلاح‌طلبان از جهاتي با ادوار گذشته متفاوت است. آنها البته اگر به كانديدايي واحد برسند، قاعدتا اين رسم نانوشته را به‌جا آورده و حتما پس از رخصت رهبري، رسما وارد گود مي‌شوند اما پيش از آن، بايد تكليف خود را با چند موضوع مهم ديگر روشن كنند كه ازقضا يكي از مهم‌ترين اين موارد، بحث نظارت استصوابي شوراي نگهبان است و موضوع بحث‌انگيز بررسي صلاحيت كانديداها. بزنگاه و مرحله‌اي در مسير روند برگزاري انتخابات پيش‌رو و البته هر انتخابات كه آنچه از سطور نخست تاكنون درباره رايزني‌ها و گفت‌وگو با بزرگان در شوراي نگهبان و مجموعه حاكميت گفتيم، در آن مبتلور شده و نمود مي‌يابد. آن‌هم در حالي كه همين ديروز محسن رهامي، ازجمله چهره‌هاي اصلاح‌طلب و عضو انجمن اسلامي مدرسين دانشگاه‌ها ضمن تاييد خبر كانديداتوري خود كه پيش از اين به ‌نقل از احمد مازني در «اعتماد» خوانده بوديد، از مجموعه با عنوان «كميته راهبردي» سخن گفته كه ظاهرا عمده اعضايش را اصلاح‌طلبان معتدل و عملگرا تشكيل مي‌دهند كه معتقدند جريان اصلاحات نيازمند رايزني با نهادهاي حاكميتي است. او به ايسنا گفته كه «اين سال‌ها با بعضي از مشاوران رهبري، بعضي از اعضاي بيت رهبري و اعضاي شوراي نگهبان و افراد شاخص جريان اصولگرا نيز رايزني و تعامل و نشست‌هايي داشته و سعي كرده‌ايم كه مستقيم يا با واسطه ديدگاه‌ها و نقطه‌نظرهاي خود را به رهبري منتقل كنيم.» اين عضو انجمن اسلامي مدرسين دانشگاه‌ها حتي تا آنجا پيش رفته كه با اشاره به نحوه سياست‌ورزي گاندي در جريان آنچه «نهضت اصلاح‌طلبي شبه‌قاره  هند» خوانده، گفته كه گاندي نه‌تنها با جريان‌هاي مخالف داخلي، بناي گفت‌وگو و تعامل داشت، بلكه حتي براي گفت‌وگو با پادشاه استعمارگر انگلستان به لندن سفر مي‌كرد.» رفتاري كه به‌ گفته رهامي، ازسوي نلسون ماندلا در آفريقاي جنوبي و بزرگان جنبش مشروطيت  در دوران حكومت  قاجار تكرار  شده  است.
نااميد از گفت‌وگو؛ اميدوار  به  آينده
با اين همه اما همه اصلاح‌طلبان چنين نگاهي ندارند. آنها البته از آنجا كه «اصلاح‌طلب» هستند، خود را ملزم به گفت‌وگو و تعامل مي‌دانند اما هستند چهره‌هايي كه با استناد به تجربه ساليان گذشته، اين دست رايزني‌ها را بي‌نتيجه مي‌دانند. فرج كميجاني كه ازقضا درحال حاضر در قامت رييس دوره‌اي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات، مسووليتي خطير در تدوين و پيشبرد سازوكار انتخاباتي اصلاح‌طلبان و همچنين تاسيس نهادي كه قرار است به‌ منظور «اجماع‌سازي ميان اصلاح‌طلبان» فعاليت كند، برعهده دارد، به «اعتماد» گفته است: «با توجه به شناختي كه داريم و نيز نظر به تجارب گذشته، فكر مي‌كنم اين رايزني‌ها اثر خاصي ندارد، چراكه شوراي نگهبان مطابق قواعد و قوانين و روال كاري كه دارد، امور را پيش مي‌برد.» دبيركل انجمن فرهنگيان ايران با تاكيد بر اينكه هرگز رأسا وارد اين دست رايزني‌ها نشده اما مي‌گويد كساني كه رايزني كردند، به نتيجه روشني نرسيدند. كميجاني البته بر اهميت گفت‌وگو در سياست‌ورزي اصلاح‌طلبانه و فراتر از آن، در مسير تحقق انتخابات مشاركتي و حداكثري تاكيد دارد و مي‌گويد: «معتقدم نگاه منعطف در احراز صلاحيت كانديداها قطعا در جلب مشاركت مردم موثر است؛ چراكه اگر شهروندان احساس كنند كانديداي نزديك به ديدگاه‌شان در صحنه حضور دارد، وارد ميدان مي‌شوند و طبيعتا اگر ببيند كسي همفكرشان نيست، تمايلي به مشاركت نخواهند داشت.» كميجاني مي‌گويد: «شوراي نگهبان كار خود را انجام مي‌دهد؛ يا تاييد مي‌كنند يا نه! ما هم معتقديم كه بايد با تمامي ظرفيت وارد ميدان شويم و كارمان را پيش ببريم و اگر كانديداي مطلوب‌مان تاييدصلاحيت شد، وارد انتخابات خواهيم شد و اگر كانديدايي نداشتيم، طبيعتا  امكان حضور  نيز  نخواهيم  داشت.»


اميد  هميشگي  به گفت‌وگو
همزمان اما جواد امام، دبيركل حزب مجمع ايثارگران كه ظاهرا همچون كميجاني يكي از اعضاي كميته 5 نفره انتخاب اعضاي حقيقي نهاد اجماع‌ساز شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات نيز هست، با نگاهي به‌ نسبت متفاوت از آنچه از كميجاني ديديم، مي‌گويد: «اصلاح‌طلبان هميشه آماده گفت‌وگو و تعاملند. بحث اين است كه آيا كساني كه راه گفت‌وگو و تعامل را بسته‌اند، منطقي براي گفت‌وگو و تعامل ندارند، پيرامون خود گارد آهنين ساخته‌اند و باعث شده‌اند كه جامعه به اينجا برسد هم به گفت‌وگو قائلند يا نه!» مديرعامل بنياد باران مي‌گويد: «ما اصلاح‌طلبان از گفت‌وگو درباره اجراي قانون، نحوه تحقق منافع ملي و البته برگزاري انتخابات حداكثري و دور كردن تهديدها از كشور و ملت استقبال مي‌كنيم.» جواد امام همچنين درباره آنچه كميجاني از آن به عنوان تجارب به‌ نسبت نامطلوب گفت‌وگوهاي گذشته ياد كرده، به «اعتماد» مي‌گويد: «دوره‌هاي گذشته رايزني‌هايي انجام مي‌شد اما رفته‌رفته ديديم كه اغلب اصلاح‌طلبان به‌خصوص افراد موثر جريان اصلاحات را از بدنه حاكميت و مجموعه دولت و دور كرده و درنتيجه كار دشوارتر شد.» او اما برخلاف كميجاني به دستاورد به‌ نسبت مثبت اين تعامل معتقد است و گفته كه نتيجه رايزني‌ها، حضور حداقلي اصلاح‌طلبان در انتخابات و متعاقبا حضور مردم پاي صندوق‌ها بوده است. امام مي‌گويد: «اما جايي كه سعي كردند راه‌هاي گفت‌وگو را قطع و اصلاح‌طلبان را حذف كنند، به‌ روشني باعث دلسردي جامعه شده و مردم از مناسبات و تصميم‌گيري‌ها حذف شدند كه شايد مصداقش را در جريان انتخابات مجلس يازدهم در اسفندماه 98 ديديم كه كمترين ميزان مشاركت ثبت شد.»مديرعامل بنياد باران اما همچنان به رايزني‌، اميد و به گفت‌وگو و تعامل، باور دارد: «اگر اميد نداشتيم، فعاليت سياسي را كنار مي‌گذاشتيم. ما تلاش مي‌كنيم و اميدواريم كه طرف مقابل هم ديدگاه منطقي اصلاحات را بپذيرد و فاصله‌ها را كم كند؛ ما همواره به خودمان و مهم‌تر از آن، به مردم  اميد  داريم!»