روزنامه ایران
1399/11/01
میراث رئیسجمهوری که تاجر بود
بنفشه غلامی- زهره صفاری/ دیروز آخرین روز از دوره چهارساله ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» در امریکا بود. چهار سال حکومت او همراه بود با تغییرات زیادی که وی در امریکا ایجاد کرد. تغییراتی که در نهایت منجر به تعمیق شکافهای موجود در این کشور شد. در اینجا مقالاتی از 6 تحلیلگر بنام بینالمللی را درباره آنچه دونالد ترامپ برای امریکا به میراث گذاشته است از
4سایت پراجکت سیندیکیت، فایننشال تایمز، وال استریت ژورنال و سی ان ان گردآوری کردهایم.
میراث تلخ «ترامپ»
ریچارد هاس؛ رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا
دیگر میتوان با اطمینان از رفتن «دونالد ترامپ» گفت. گرچه خودش چندان رغبتی به این کار نداشت اما 20 ژانویه (امروز) او کاخ سفید را ترک میکند. گذر زمان نشان میدهد «ترامپ» چه تغییرات گستردهای در امریکا و جهان رقم زده است. به طوریکه حتی اگر او را بدترین ننامیم، یکی از بدترینهای جهان تلقی میشود. درست است که «ترامپ» اقدامات سازندهای مانند قطع مالیاتهای سنگین شرکتها که در تقویت رشد اقتصادی مؤثر بود یا تقابل هوشمندانه و مستقیم با چین یا ارسال سلاح به مناطق تحت اشغال روسیه در اوکراین یا توافق تجاری «نفتا» با مکزیک و کانادا و گرفتن تأیید آن در کنگره را انجام داد اما اشتباهاتی داشت که بر همه این خوبیها سایه میاندازد. اولین و مهمترین آن تخریب دموکراسی امریکایی بود که با اقداماتی مانند ترغیب هوادارانش برای حمله به کاخ کنگره، فرافکنی علیه رسانهها، افزایش دروغپراکنی و زیر سؤال بردن مشروعیت انتخابات آن را محقق کرد.
دومین اشتباه او در مدیریت نادرست کووید19 بروز کرد. جایی که ناکارآمدی و سوءمدیریت رئیسجمهور، در آستانه خروجش از کاخ سفید آمار مرگها را به 400 هزار نفر کشانده است. به نظر میرسد او تصور میکرد بهادادن بیش از حد به اقدامات مقابلهای با این ویروس که سبب رکود اقتصادی شده بود، میتواند در انتخاب مجددش تأثیر بگذارد اما او مسیر را کاملاً اشتباه رفت. سومین میراث هولناک ترامپ در سیاست خارجی بود که جایگاه امریکا در جهان را تنزل داد و آن را به انزوا کشاند. در این شرایط ترمیم زخمهایی که ترامپ بر امریکا وارد آورده شاید غیرممکن نباشد اما در کوتاهمدت بسیار دشوار خواهد بود. شاید او دیگر رئیسجمهور نشود اما همچنان یکی از مهرههای بانفوذ جمهوریخواهان و امریکا باقی خواهد ماند. «ترامپ»، امریکایی به مراتب بدتر از آنچه تحویل گرفته بود پیشکش کرد و این میراث دردآور ترامپ است.
بازسازی امریکا و جهان پس از ترامپ
کمال درویش/ وزیر دارایی سابق ترکیه
بسیاری معتقدند، به دلایل بسیاری که ممکن است فراتر از آنچه در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ رخ داد، باشد، لیبرال دموکراسی در امریکا در حال زوال است. اما شاید پرده آخر حکومت ترامپ که همراه با خشونتی بیسابقه بود، منجر به کاهش قطب بندیهای سیاسی که موجب شکاف کنونی در امریکا شده و تقویت نهادهای دموکراتیک این کشور شود.
میراثی که ترامپ برای بایدن به جا گذاشت، حمله به دموکراسی بود. البته نمیتوان منکر آن شد که امریکا دهها سال قبل از ترامپ نیز در حال زیر سؤال بردن دموکراسی در جهان بود و اغلب از دولتهای استبدادی حمایت میکرد. برای مثال امریکا با همه ادعاهایی که درباره دموکراسی داشت، در اوایل دهه 1950 دولتی را که به صورت دموکراتیک در ایران روی کار آمده بود با کودتا خلع کرد و در سال 1973 کودتایی را علیه سالوادور آلنده در شیلی رقم زد.
اما این نمونهها نباید مانع از آن شود که بایدن بیکار بنشیند تا امریکا از این برهه سخت تاریخی عبور کند. او میتواند میراثی که برایش به جا گذاشته تغییر دهد و به یاد داشته باشد، حمایت از لیبرال دموکراسی، به معنای مداخله در امور سایر کشورها نیست و نباید باشد. شاید در برخی موارد مثل تهدیدهای واقعی جهانی لازم به مداخله سایر کشورها در امور کشوری باشد، اما تغییر رژیمها حتی اگر به ایجاد دموکراسی در کشوری کمک کند، نباید یک هدف باشد. زیرا هر رژیمی که با کمک نیروهایی خارجی در کشوری بر مسند قدرت بنشیند، مشروعیت لازم را نخواهد داشت.
امریکا برای دههها برای حمایت از دموکراسی، فاقد استراتژی کامل و منسجمی که قابلیت اجرا نیز داشته باشد، بوده است. پس بهتر است، بایدن با میراثی که به او رسیده تلاش کند، به جای پرداختن به چالشهای قدیمی، واقعاً به چندجانبهگرایی و حمایت از نهادهای بینالمللی روی آورد. بایدن و هریس در کمپینهای خود نشان دادند که تفکر درستی در زمینههای دموکراسی دارند. پس نباید اجازه دهند بهخاطر میراثی که به آنها رسیده فرصت از دست برود.
امریکا مرکز جدید بیثباتی در جهان
نوریل روبینی / مشاور اقتصادی سابق کاخ سفید در دولت بیل کلینتون
این مسأله که آیا توفانی که در دو هفته اخیر در امریکا به راه افتاده، تلاش برای یک کودتا یا حمله به دموکراسی بوده است، فقط یک مسأله معنایی است. آنچه مهم است این است که این خشونت به دستور یک رئیس جمهوری دیوانه خطرناک با هدف جلوگیری از انتقال مشروع قدرت به نفع خود انجام شده است. البته وقایع 6 ژانویه که میتوان آن را میراث ترامپ دانست، تعجب آور نبود و تحلیلگران بسیاری از ماهها قبل درباره آن و اینکه ممکن است ترامپ با امیال دیکتاتورمآبانهاش کشور را به آشوب بکشد، هشدار داده بودند. اما این هرج و مرج و لطمهای که به دموکراسی وارد شدف تنها میراث او نبود. فراتر از این رویدادها، ترامپ مسئول بیتوجهی به بهداشت عمومی و سلامت مردم امریکا است. امریکا 4 درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد، اما 20 درصد مرگومیرهای کرونایی در این کشور رخ داده است. امریکایی که دونالد ترامپ برجا گذاشته درست مانند «جمهوری موزی» است؛ کشوری که هرچند هزینههای زیادی صرف بهداشت و درمان میکند اما توانایی کنترل کوچکترین یا مهمترین چیزها مثل یک پاندمی را ندارد. این باعث شده است، رهبران کشورهای دیگر امریکا را مورد استهزا قرار دهند. ترامپ ضربه زیادی به قدرت نرم امریکا زد. اما بدتر از آن با شورشهای روز 6 ژانویه امریکا را به سمت بیثباتی برد. حتی قبل از انتخابات 2020 هم آژانسهای امنیتی امریکا هشدار میدادند که تروریسم و خشونت راستگرایان افراطی امریکا را تهدید میکند. اکنون این تهدید پررنگتر شده است. طوری که با روی کار آمدن بایدن هم میتواند ادامه داشته باشد. از همینرو میتوان گفت، امریکا در ماهها و حتی سالهای آینده میتواند کانون جدید بیثباتیها در جهان باشد. وضعیتی که ممکن است، رقبای استراتژیک امریکا بیشترین بهره را از آن ببرند.
سالهای فراموش نشدنی
استفن کولینسون؛ کارشناس خبری سیانان
4 سال دروغ پراکنی، توئیتهای خصمانه، اخراج، شـــــــعارهای تفرقهبرانگیز و حمایت از راستهای افراطی سرانجام به پایان رسید.
عصر سیاسی «ترامپ» با دروغ پردازی درباره محل تولد «باراک اوباما»، رئیسجمهور پیشین امریکا و تئوری توطئه علیه او با اندک نشان دادن میهمانان مراسم تحلیف وی آغاز شد و با ادعاهای نادرست «ترامپ» درباره پیروز انتخابات 2020، جنجالیتر به پایان رسید. او با زیر پا گذاشتن سنت انتقال قدرت صلحآمیز حتی مشروعیت بایدن را نیز به چالش کشاند و درد مردم را در اوج بحران بیشتر کرد. اما سرانجام چهارشنبه هواپیمای شخصی او از فراز کاخ کنگره عبور کرده و مایلها دور خواهد شد و «بایدن» با تحلیفی بیسروصدا آن هم در نتیجه سوءمدیریت سلفش و مرگ 400 هزار نفر بر اثر کرونا، برای ریاست جمهوری سوگند یاد میکند. آنچه مسلم است نادیده انگاشتن کووید19 از سوی رئیسجمهور، پیش از هر چیز ریشه در منافع شخصی سیاسیاش داشت.
«ترامپ» با دستاوردهایی کاخ سفید را ترک میکند که هرگز فراموش نخواهد شد. جدای از اقدامات نژادپرستانه و وعدههای محقق نشده در زمینه خدمات درمانی، اقدامات جنجالی ترامپ پس از باخت در انتخابات، افراطیگری را در میان هوادارانش تزریق کرد. به طوری که بسیاری از آنها دولت جدید را قبول ندارند. او کشور را دوپاره کرد. بنابراین رفتن او نه تنها بر آینده جمهوریخواهان بلکه بر اتحاد امریکا نیز اثرگذار خواهد بود. «بایدن» رهبری پرچالشترین امریکا را از زمان «فرانکلین روزولت» برعهده گرفته است و با وجود اهداف بلندپروازانه او بدون شک تواناییهایش با مهار کرونا و رهایی امریکا از بحران اقتصادی محک خواهد خورد. با این حال یک موضوع برای تیم بایدن محرز است؛ کاخ سفید به مراتب روزهای آرام و باثباتتری را بعد از ترامپ تجربه خواهد کرد و دست کم ممکن است هرگز کابوس 4 سال گذشته برای امریکا تکرار نشود.
میراث ترامپ برای خود
کیمبرلی استراسل /ستوننویس وال استریت ژورنال
یک سیاستمدار باید خیلی سخت کار کند تا بتواند در یک روز هم میراث خود را نابود کند و هم آینده کشورش را؛ و دونالد ترامپ روز 6 ژانویه که حمله به کنگره امریکا را کلید زد، این کار را کرد. هرچند که از مدتها قبل تلاش خود را برای رسیدن به این نقطه آغاز کرده بود. او میتوانست با وجود همه عقایدی که داشت، به گونهای دیگر میراث خود را به جا بگذارد. میتوانست به عنوان نماینده قشری که میخواستند اعتراض خود را به شرایط موجود اقتصادی و سیاسی بیان کنند، ظاهر شود. اما خروج او از توافقنامه آب و هوایی پاریس، پاره کردن برجام و کاهش مالیات برای ثروتمندان و وارد کردن دادستانهای دلخواه خود به عالیترین نهاد قضایی امریکا و حتی حفاری در منطقه حفاظت شده شمال ضربههای مکرری به کشور وارد کند.
اینها میراث ترامپ برای کشور هستند. اما نباید از میراث که او برای خودش به جا گذاشته نیز غافل شد.
ترامپ در دو هفته اخیر هزینه نابخردیهای خود در رخ دادن حمله به ساختمان کنگره امریکا را داد. بسیاری از اعضای دولتش استعفا کردند و برای دومین بار به استیضاح کشیده شد.
اکنون حتی بسیاری از هواداران او که دو ماه پیش به وی رأی دادند، دیگر تمایلی ندارند، در سال 2024 او را در انتخابات ببینند. این میراثی است که او برای خود به جا گذاشته است و آینده خود را با آن به نابودی کشیده است.
پایان دردهای امریکا
هیأت تحریریه فایننشال تایمز
بحران خروج «دونالد ترامپ» از کاخ سفید نگرانیهایی را در پی دارد. زمان قضاوت درباره آن بدون شک دور نیست. آنچه مسلم است ریاست جمهوری «ترامپ» بیشترین تبعات را داشته است. او نه تنها اتحاد در داخل امریکا را از بین برد که اعتبار خارجی آن را نیز به پایینترین سطح ممکن از زمان جنگ ویتنام رساند. تفکیک آنچه او در داخل و خارج امریکا انجام داده است به سادگی امکانپذیر نیست. اقداماتی مانند خروج امریکا از معاهده آب و هوایی پاریس و سازمانهای چندجانبه، سیاست خصمانه در قبال تولید داخلی و ... و بسیاری سیاستهای خارجی نادرست، غرب را بدون رهبر نگه داشت.
«ترامپ» کشور را به خاطر منافع خودش نابود کرد اما بدتر از آن اینکه جمهوریخواهان نیز نتوانستند ژئوپلیتیک منطقه را درک کنند، چراکه مشکلات داخلی امریکا به مسکو یا پکن مربوط نیست یا هر آشوب یا بحران نژادپرستانه، تنها چهره غرب را شکننده خواهد کرد. در نهایت اینکه «ترامپ» با سوءمدیریت کرونا، فرصت پیروزی را به چین پیشکش کرد. اگر رئیس جمهوری ترامپ را به عنوان زمان از دست رفته در نظر بگیریم، باید اعتراف کنیم که او به هیچوجه قدرت کاریزما یا مهارت لازم برای این کار را نداشته است.
دو بار استیضاح و آمار هولانگیز مرگومیر بر اثر کرونا، مؤید این ادعا است. اما با همه اینها رفتن او مسلم است. در عین حال «بایدن» در حالی آماده حضور در کاخ سفید و تقابل با میراث درهم شکسته «ترامپ» میشود که همچنان شماری از شهروندان امریکایی، رقیب شکست خوردهاش را حمایت میکنند. با تمام اینها نباید به اشتباه این شرایط را خطرناک بدانیم، بلکه خروج رئیس جمهور دغلباز امریکا پایانی بر دردهای این کشور خواهد بود.
ترامپ و حافظه جمعی-تاریخی ما
بهمن نامورمطلق
استاد دانشگاه
ترامپ عوامفریب ناآگاهی بود که از ناآگاهی مردم امریکا بهره برد و بر اریکه قدرت یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان تکیه زد. امپریالیسم حتی به مردم خودش نیز رحم نمیکند و میکوشد تا آگاهی آنها را نیز کنترل کند و اتفاقاً بیش از همه روی مردم خویش حساس است و بیشترین کنترلها را با ظریفترین شیوهها در مورد آنها بهکار میگیرد. ترامپ توانست از این شکاف نظام حکمرانی امریکایی استفاده نماید و با شگفتی به قدرت برسد. اما وی که شعور و تجربه حکومتداری را نداشت بهسرعت بازیچه دست قدرتهای پشتپرده و بخصوص صهیونیستها قرار گرفت و آبرویی برای ایالات متحده نگذاشت. اویی که خود را خارج از چارچوبهای متعارف قدرت معرفی میکرد بیش از همه در اختیار قدرتهای مخوف پشت پرده قرار گرفت. صحنه سیاست را به صحنه نمایشهای تلویزیونی یا کشتی کچ امریکایی تبدیل نمود. خود را قهرمان و تهیه کننده فیلمی کرده بود که کارگردانیاش را کسانی دیگر میکردند.
او از فرآیند گرهافکنی در روایت سیاسی و شگفت زده کردن مردم امریکا و دنیا لذت میبرد. دیده شدن مانند همه سیاستمداران کوچک ولی جاهطلب او را تغذیه میکرد. به همین دلیل میکوشد تا هر آن کاری غیرمنتظره و غیرمتعارف انجام دهد تا از همه تحلیلهای سنتی و آکادمیک بگریزد. او به همه معاهدات بینالمللی مانند معاهده بزرگ پاریس در مورد محیط زیست و معاهده نفسگیر برجام با ایران و حتی معاهدات منطقهای پشت پا زد و جهان را با وضعیت آشوبناکی مواجه ساخت. به کشورهای دیگر حتی کشورهای دوست و همپیمان امریکا نیز رحم نکرد و همه را زیر فشار زیادی قرار داد. مانند همه عوامفریبان منافع کوتاه مدت خود را به منافع درازمدت کشورش ترجیح داد و امریکا را در بسیاری از محافل منزوی نمود تا جایی که مجبور شد از نهادهای بینالمللی مانند یونسکو خارج شود.
بیتردید ایرانیها بیش از همه تحت فشار اقدامات این فرد قرار داشتند و البته بیش از همه نیز در مقابلش ایستادگی کردند. اکنون که دورهاش با ناباوری خود و طرفدارانش به پایان رسیده موقعیتی است تا ملتها در مورد این تجربه ناگوار که هر آن احتمال تکرار آن میرود تحلیل نماید و موضع بگیرد. مسأله این است که ما چه تصویری باید از وی داشته باشیم. همانطوری که میدانیم بخشی از ارزش هر جامعهای به ایستادگی در مقابل فراموشی رویدادهایی است که برایش هزینه برداشته و احساساتش را جریحهدار نموده است. چه چیزی از این دوره را نباید فراموش نماییم:
ما فراموش نمیکنیم که در بدترین شرایط کرونایی ترامپ کاری کرد که مردم ما نتوانند نیازهای اولیه حتی دارویی خود را از کشورهای دیگر تهیه نمایند. هر چه گفتند که برخی از این داروها برای بیماران ضروری و حتی حیاتی است وقعی ننهاد و ناجوانمردانه عرصه مقابله را به سوی بیماری و بیماران سوق داد تا بیش از پیش فشار وارد نماید.
ما فراموش نمیکنیم که پنجاه مرکز تاریخی و فرهنگی ایران را تهدید به بمباران کرد. تهدید ابلهانهای که صدای همه فرهنگدوستان جهان را برآورد. که ایران یکی از مهمترین کانونهای فرهنگی و گهوارههای تمدنی بشر محسوب میشود. اما همین تهدید ماهیت ضدفرهنگی وی را برملا کرد تا جایی که نهادهای بینالمللی نیز صدایشان درآمد. کدام فرد فرهنگدوستی میتواند چنین تهدیدی را از یاد ببرد.
ما فراموش نمیکنیم که هر روز تحریم تازهای بر کشور اعمال میکرد و بر مردم عزیز رنجور رنجهای تازهای تحمیل میکرد. به بهانه فشار بر دولت هر روز مشقتی بر مشقات این مردم میافزود. یک روز محصولات نفتی، روز دیگر فرهنگی را تحریم می کرد و بسیاری از تجار ایرانی را به ورطه ورشکستی کشاند. صنایعی مانند فرش و صنایع دستی که بهدست هنرمندانی اصیل و اغلب محروم در روستاها تولید میشدند بازارهای بزرگ جهانی را از دست دادند و رقبای آنها این بازارها را اشغال نمودند و دیگر به راحتی نمیتوان آنها را بازپس گرفت. در واقع کسی که این اقدام ترامپ را به حساب نمیآورد هم رأی کسانی است که میگفتند قطعنامههای سازمان ملل کاغذ پارهای بیش نیستند!
ما فراموش نمیکنیم که به جای نبرد مردانه در میدان جنگ به طرزی بزدلانه یکی از رشیدترین فرزندان این مرز و بوم یعنی شهید سلیمانی کسی که نامش نیز وحشت بر اندام داعش میانداخت را به شهادت رساند. سرداری که اگر نبود سرنوشت منطقه و سپس مناطق بسیاری بهدست جنایتکارانی میافتاد که به گفته خود ترامپ ساخته و پرداخته امریکا بود و خودشان از آن با نام فرانکشتاین یاد میکردند. داعشی که غرب را به لرزه انداخته بود و هر از گاهی در مقابل چشمان وحشتزده جهانیان سرهایی را مانند جلادان خونسردانه میبریدند.
ما فراموش نمیکنیم که با فشار بر مردم مظلوم منطقه و ایجاد آشوب در شرایطی حساس قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و بر اشغالگری این رژیم مهر دوباره تأیید زد و او را به تجاوزگری بیشتر تشویق کرد. سپس حکومتهای سست بنیاد کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری به پای میز مذاکره با اسرائیل کشاند.
ما فراموش نمیکنیم...
پدرانمان روزی فراموش کردند اسکندر چه کرد و از اسکندر اسطوره ساختند و دخترانشان (روشنک و استاتیرا) را به عقدش درآوردند، یادشان رفت چنگیز چه کرد. نام او را بر فرزندانشان نهادند، شاعرانمان اسکندرنامه و چنگیزنامهها نوشتند و نقاشانمان نیز اسکندرنگاره و چنگیزنگارهها به تصویر کشیدند. یکی از بدترین کارهایی که ممکن است یک مملکت انجام دهد تبدیل کردن شر به خیر و شرور به خیرخواه است، تبدیل کردن ویرانگری مانند اسکندر به نجات بخش مردم از دست یأجوج و مأجوج است.
حافظه تاریخی یک ملت مکانیسم دفاعی او برای صیانت از خودش است که اگر از دست بدهد مانند فردی آلزایمری از این اشتباه به آن اشتباه به تکراری سیزیفی میغلتد. ما ایرانیها باید در این خصوص حساس باشیم. حتی در اسطوره شناسی نیز اسطوره فراموشی یعنی «مرشون» فعالتر است. ملت حافظه دار و تاریخمند ملتی است که از تکرار میرهد. اما ملتی که توانایی ثبت و ضبط، نوشتن و منتشر کردن تجربیات تلخ و شیرین خود را نداشته باشد و از استعداد انباشتگی متنی عاری باشد همواره در معرض اسکندرها و چنگیزهای تازه است. ملتی که تعصب خود را از دست بدهد و بدیها و شرارتها، رنجها و مرارتها را از یاد ببرد دوباره بر سرش میبارد و این سنت الهی و تاریخی است. در مورد ترامپ و رنجهایی که به ما داده، هنوز زمان فراموشی فرا نرسیده و هیچگاه نیز فرانخواهد رسید. کسانی میتوانند فراموش کنند که دردی و رنجی را متحمل نشده باشند. ترامپ البته برای همه بد نبود حتی برخی در داخل نیز با حضور ترامپ منافعی برای خود دست و پا کرده بودند. بیشک در فضای تحریم و تهدیدی که ترامپ شکل داد همه یکسان در رنج نبودهاند و به طور طبیعی تصویری که ترامپ از خود بهجای گذارده نزد همه یکسان نیست. برعکس، به تعداد جریانها و حتی افراد تصویر از ترامپ به جای خواهد ماند زیرا ترامپ شری بود که هر کس با نگرش خود به آن نظر میافکند.
ترامپ میرود با همه آن شعارهای ابلهانهای که میداد. باید خوشحال باشیم که یکی از رؤسای ضدفرهنگی چنین مفتضحانه میرود. ما ایرانیها میتوانیم در بسیاری از موارد اختلاف نظر داشته باشیم و این امری طبیعی است اما باید در برخی مسائل نیز اشتراک نظر داشته باشیم تا یکپارچگی یک ملت نیز معنا پیدا کند. وحدت یک جامعه با اشتراکاتش تعریف میشود همانطوری که غنایش با گوناگونی نظراتش. لازمست چیزهایی مشترک وجود داشته باشد تا مفهوم «جمعی مشترک» معنا پیدا کند. خوب است بدیها را فراموش نکنیم و در آنها متفرق نباشیم. حافظه جمعی ما برای انسجام نیاز به برخی «تفاهمهای عمومی» دارد و ایستادگی در مقابل بدی و مصداقهایی مانند ترامپ یکی از تفاهمهایی است که نباید از دست داد. از زمان موریس هالبواکس جامعهشناسی بهطور نظاممند نسبت به اهمیت حافظه جمعی تأکید دارد. مهم این است که ما برخی تخیل و تصاویر مشترکی با هم داشته باشیم و این تصاویر مشترک ذهنی سرمایههای ما محسوب میشوند که برای برخی از آنها هزینههای گزافی پرداخت کردهایم و بیتدبیری است که آن را به سادگی از دست بدهیم. ملتی که ظلمهای روا شده به خود را فراموش کند آیندهای جز ظلمهای تازه پیشرویش نمیتوان متصور بود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دستورات مهم روحانی به شورایعالی بورس برای حفظ تعادل در بازار
به رغم طوفان سهمگین کرونا نشر از تکاپو نیفتاده است
برجام دفن نشده است
افکار عمومی خیلی خوشحال است که نرخ ارز پایین میآید
ما ایرانیان
روزنامهنویسی مسئولانه
میراث رئیسجمهوری که تاجر بود
نگهداری 2 روزه زنان بدون حکم قضایی در خانههای امن
ماسک پشت ماسک
آتش جنگلهای گلستان و گیلان خاموش شد
واکسن ایرانی تا ۳ ماه دیگر به تولید انبوه میرسد
آقای باقری از «آقا کریم» محافظت کن