نفوذ در روان تبهکاران

همه ما با شغل روان شناس بالینی، خانواده، تربیتی و کودک و ... آشنایی داریم و نام آن‌ها را به کرات شنیده‌ایم و می‌شود گفت که هر روز چشم و گوش‌مان به صاحبان این حرفه در زیرنویس برنامه‌های تلویزیون، رادیو و شبکه‌های اجتماعی می‌افتد، اما در این بین کمتر نامی از روان شناس جنایی به گوشمان خورده، بله روان شناس جنایی. کسی که به هنگام وقوع جرم، پای ثابت پرونده‌های جنایی است و در کنار پلیس، کارآگاهان و نیروهای قضایی برای بررسی و واکاوی پرونده افرادی که مرتکب بزه و جنایت شده‌اند روبه‌رویشان می‌نشیند و درباره انگیزه و دلایل اقدام خشونت‌آمیزشان با آن‌ها هم‌صحبت می‌شود. روان شناسی جنایی شغلی است که در ایران کمتر به آن پرداخته شده ولی اهمیت آن از دیگر شاخه‌ها و گرایش‌های روان شناسی کمتر نیست. یکی از روان شناسان جنایی کشورمان که به رغم سختی و طاقت‌فرسایی روحی چنین شغلی عاشقانه در حال فعالیت است، دکتر علیرضا شریفی یزدی است. او که هم اکنون نزدیک به بیست سال با یدک‌کشیدن نام روان شناس جنایی پرونده بزهکاران و جنایتکاران را ورق می‌زند، چند سالی است که در شبکه مستند سیما هم به عنوان کارشناس این حوزه با تبهکاران و جنایتکاران گفت‌وگو می‌کند تا در حوزه فرهنگ‌سازی برای کاهش جرم و جنایت‌ها، قدمی برداشته باشد. در پرونده امروز زندگی‌سلام، پای صحبت این فرد نشستیم تا برای ما از علاقه‌اش، انتخاب این مسیر شغلی، سختی‌ها و چالش‌های کمتر شنیده شده این شغل بگوید.   از سال 81 در حوزه روان شناسی‌جنایی فعالیت می‌کنم دکتر شریفی‌یزدی متولد سال 1338 و دارای دکترای علوم‌اجتماعی است و نزدیک به سی‌سال از فعالیتش در حوزه هایی مثل روان شناسی اجتماعی و جنایی می‌گذرد. از او می‌خواهم از انگیزه و علاقه‌اش برای انتخاب و ورود به این گرایش از روان شناسی بگوید: «به شکل جدی و حرفه‌ای از سال 81 با دستگاه‌های انتظامی و قضایی و حقوقی همکاری دارم. در ابتدا یعنی 28 سال پیش مطالعاتم در حوزه علوم‌اجتماعی بود و دیدم مطالب خیلی خوب، اما یک‌سویه‌ای دارد و فقط پدیده جامعه را برجسته می‌کند و به ابعاد فردی توجهی ندارد. از آن جا که تاکید و تمرکز روان شناسی روی مسائل شخصی و رفتارهای فردی است در نهایت به سمت مقوله روان شناسی اجتماعی و جنایی کشیده شدم که یک پا در حوزه روان دارد و یک پا در حوزه جامعه. با مطالعاتی که در محل کارم، یعنی مرکز پژوهشکده خانواده انجام دادم به این نتیجه رسیدم که واقعیتش اگر ما به‌موقع به داد نوجوانان و جوانان‌مان برسیم بسیاری از بزهکاری‌ها رخ نخواهد داد، به عبارت بهتر کارخانه تولید بزهکار، تبهکار و جنایتکار در هر بعد و سطحی میزان تولیداتش به شدت کاهش می یابد. علت دیگری که من به این سمت کشیده شدم این بود که چرا یک انسان کار خلاف می‌کند و مسیر بزهکاری را انتخاب می‌کند.»  
شغل ما بررسی علمی شخصیت تبهکار است از دکتر شریفی می‌خواهم که تعریفی از روان‌شناسی جنایی ارائه دهد و از اهداف شغلی این رشته بگوید: «وقتی ما درباره یک رفتار جنایی و فرایندهای ذهنی که در ارتکاب جرم نقش دارند مطالعه علمی می‌کنیم، در واقع به مقوله روان شناسی جنایی می‌پردازیم. روان شناسان جنایی عمدتا به دنبال آن هستند که به طور علمی شخصیت تبهکار، دلایل و انگیزه‌های تبهکاری را بررسی کنند تا ببینند دلایل و انگیزه‌های این نوع از رفتارها چه‌چیزی بوده است. هدف‌ روان شناسان جنایی، بیشتر کار روی شیوه‌های بازاجتماعی‌شدن این افراد است که اولا این افراد قبلا چگونه اجتماعی شد‌ه‌اند که به سمت رفتارهای بزهکارانه و خلاف قانون کشیده شدند؟ و در بخش دیگر این که چگونه می‌توانیم آن‌ها را مجدد به‌گونه‌ای بازاجتماعی کنیم تا جایی که ممکن است از این دست رفتارها دوری کنند؟ مطالعه دیگری هم که در روان شناسی جرم و جنایت مطرح است، نقش ژنتیک در ایجاد شخصیت یک انسان بزهکار، مجرم و تبهکار است که به جرم و جنایت روی می‌آورد. چند وقت پیش مشاوره تلفنی با یک هموطن داشتم که از 9 سالگی در فضای جرم و خشونت بوده است. وقتی تاریخچه زندگی شخصی و خانوادگی‌اش را بررسی کردم متوجه شدم که پدرش هم چنین ویژگی‌هایی داشته است. بنابراین اگر ما این‌ موارد را بررسی کنیم بهتر می‌توانیم روی غربالگری گروه‌های خطرپذیر کار کنیم».   روان شناسی جرم و جنایت  در ایران یک کار نوپاست شریفی یزدی از وضعیت این شغل در کشورمان و دستاوردهای آن می‌گوید: «روان شناسی جرم و جنایت در ایران یک کار نوپاست و به لحاظ حجم و گستردگی هم بسیار محدود است. ما به اندازه‌ای که در کشور روان‌شناس بالینی، خانواده و کودک داریم، متاسفانه روی تربیت روان‌شناس جرم و جنایت کار نکردیم و نیازمند این هستیم که بیشتر روی این حوزه متمرکز شویم.»  
تم علمی برنامه شبکه مستند با من است شریفی یزدی مدت‌هاست برنامه «پرونده مستند» را روی آنتن شبکه مستند سیما دارد  و در هر برنامه با یک فرد بزهکار و جنایتکار به گفت‌وگو می‌نشیند و از انگیزه و دلایل اعمال مجرمانه آن‌ها می‌پرسد. او درباره ماهیت و محور این برنامه می‌گوید: «با تعدادی از افراد دلسوز در این حوزه تصمیم گرفتیم گفت‌وگو با این افراد را در قالب یک برنامه تلویزیونی در آوریم و چون به صورت مستند ارائه می‌شود، حقیقت تصویری است از تاریخ ما در یک دوره زمانی خاص و اگر سال‌های بعد کسی بخواهد درباره روان شناسی جنایی ایران مطالعه کند در دسترسش باشد. این هم کار فرد نیست و این کار را به اسم من نباید نوشت، یک گروه رویش کار می‌کند، از عوامل شبکه مستند تا نیروی انتظامی، به ویژه پلیس آگاهی که خیلی تاثیرگذار و نقش‌آفرین هستند، ولی خب تم علمی این برنامه با من است.»   بیشتر اوقات در زمان گفت‌و‌گو با مجرمان، بغض گلویم را می‌گیرد «عمده اوقات بغض گلویم را می‌گیرد و تاسف سنگین می‌خورم». دکتر شریفی‌یزدی با این مقدمه به حس و حالش در زمان گفت‌وگو با مجرمان اشاره می‌کند و می‌گوید: «ناراحت می‌شوم و تاسف می‎خورم از باب این که به راحتی می‌شد با هزینه کم از جرمی که رخ داده است جلوگیری کرد. بیشتر اوقات با این افراد احساس همدلی دارم. نادر هستند کسانی که حس ترحم، همدلی و همدردی با آن‌ها برانگیخته ‌نشود، نه برای من، حتی برای عوامل برنامه. گاهی می‌بینم فیلم برداران عزیزی که هم پشت دوربین ایستاده‌اند اشک می‌ریزند. چون به هر حال این‌ها هم انسان‌اند و اگر در بستر مناسب و سالمی رشد می‌کردند چه بسا می‌توانستند انسان‌های مفیدی برای جامعه باشند. گاهی جدای از همزادپنداری همیشه این سوال برایم مطرح است که اگر ما جای این افراد بودیم و در یک خانواده مشکل‌دار و مشکل‌زا بزرگ می‌شدیم ، همین اتفاق برای ما می‌افتاد که حالا این جا نشستیم و داریم در موضع یک داور آن‌ها را قضاوت می‌کنیم. در مجموع خیلی وقت‌ها احساس بدی دارم، احساس بد که می‌گویم یعنی حال بدی به من دست می‌دهد، گاهی دو، سه بار این برنامه قطع می‌شود، به حیاط می‌روم، قدمی می‌زنم و نفسی می‌کشم که بتوانم بیایم گفت‌وگویم را ادامه دهم. در واقع فضای حاکم برآن جا آن قدر احساسی، عاطفی و هیجانی می‌شود که دیگر نمی‌شود جلوی دوربین رفت.»   تکان‌دهنده‌ترین مجرمی که با او صحبت کردم شریفی یزدی صحبتش را با تکان‌دهنده‌ترین مراجعی که در طول این سال‌ها با آن گفت وگو کرده ادامه می‌دهد و می‌گوید: «مراجعی که از همه بیشتر برایم تکان‌دهنده بود، آقایی بود که در یکی از برنامه‌هایم با او صحبت کردم و متاسفانه دو دختر 17 و 19 ساله‌اش به همراه پدر زن و مادر زنش را ظرف مدت نیم ساعت به قتل می‌رساند و سر فرزندانش را از تن جدا می‌کند. این را می‌خواهم بگویم که این چطور آدمی است؟ آیا باید گفت دیوانه محض است؟ اسکیزوفرنی است؟ جانش به لبش رسیده؟ یا آدم خیلی خطرناکی است؟ در مجموع چطور آدمی است؟ در مصاحبه‌ای که با این فرد داشتم کاملا پیدا بود که برخورد نامناسب مادر در اوان کودکی و بعدها برخورد نامناسب خواهر بزرگ تر که جانشین مادرش می‌شود کینه‌ای را در دل این فرد و طی سال‌های تحصیلش در مدرسه می‌کارد. متاسفانه نظام تعلیم و تربیت ما فقط مشغول آموزش ریاضی، فیزیک و موارد دیگر به این فرد بوده و اصلا به این فکر نبوده که این فرد را غربالگری کند، که اگر غربالگری می‌کرد و 10 جلسه این فرد را تحت مشاوره قرار می‌داد و شناخت درستی پیدا می‌کرد هرگز دست به چنین جنایتی نمی‌زد، چون موقعی که از او پرسیدم تو چرا دخترهایت را کشتی؟ گفت: زن‌ها همه بی‌وفایند و دیدم این همه دارم برای بچه‌هایم زحمت می‌کشم، اما همان کاری را که مادرم، خواهرم و همسرم با من کردند در آینده دخترانم هم در حق من می‌کنند و با خودم گفتم همین بهتر که آن‌ها هم نباشند. خب ببینید از این موارد متاسفانه زیاد داریم و تا الان حدود صد و چند برنامه را اجازه پخش به ما دادند و معنی‌اش این است که حداقل 50 درصد از این برنامه بیشتر تولید شده و اجازه پخش نگرفته است، آن هم به دلایل مختلف سیاست‌گذاری‌های رسانه‌ای. می‌خواهم این را بگویم اگر یک روان شناس و جامعه‌شناس پشت این فرد بود و غربالگری می‌شد، آن فرد یک مورچه هم نمی‌کشت. اصلا آدمی نبود که بخواهد کسی را بکشد و نمی‌توانیم بگوییم که یک جنایتکار بالفطره بوده و جنون داشته است. متاسفانه به موقع شناسایی نشده بود. نحوه قتل هم این گونه بود که  چون خانمش او را ترک کرده بودپدر زن و مادر زنش را به خانه دعوت کرده بود. نصف شب هم پدر زن و مادر زنش را می‌کشد و هم سر دو دخترش را می‌برد.»   خانواده‌ها نباید دچار اضطراب زیادی  درباره فرزندشان شوند دکتر شریفی‌یزدی از تاثیر واکاوی و مطالعه پرونده‌های جنایی می‌گوید: «این را من در واکنش خانواده‌ها می‌بینم که ارتباط می‌گیرند، ایمیل می‌زنند و پیامک می‌دهند.  همه این موارد نشان می‌دهد که حساسیت خانواده‌ها بالا رفته تا خدای ناکرده فرزندان شان دچار مشکل نشوند. همچنین پیگیر آن هستند که یاد بگیرند چگونه با فرزندان شان برخورد کنند یا چطور یک محیط تربیتی سالم برایشان فراهم کنند. بالاخره خانواده‌ها روی فرزندان شان هم حساسیت و دقت‌نظر دارند و هم نگرانند. این را هم لازم است بگوییم که واقعیتش میزان این رخدادها به ‌رغم این که کمش هم زیاد است در کشور و جامعه ما خوشبختانه از نرم جهانی زیادتر نیست و نکته دیگر این که خانواده‌ها نباید دچار اضطراب شوند که اگر دو یا سه ویژگی فرزندشان با آن کسی که روی صفحه تلویزیون نشان داده می‌شود مشترک است، حتما فرزند آن‌ها هم به این سمت و سو کشیده می‌شود. نکته دیگر مربوط به خود این افراد است، اگر دقت کرده باشید خیلی از افرادی که با آن‌ها صحبت می‌شود مکرر می‌گویند زندان رفتیم، بیرون آمدیم و در محیط زندان یاد گرفتیم چطور جنایت‌ها و کارهای خلاف قانون بعدی را انجام دهیم. ولی از یک طرف برای عده‌ای زندان تبدیل به دانشگاه می‌شود، چون در آن جا آموزش می‌بینند و اصلاح می‌شوند».  
بعضی افراد کار ما را تخیلی می‌دانند هر شغلی سختی‌ها، موانع و چالش‌های خاص خودش را دارد، شریفی یزدی درباره سختی‌ها و چالش‌های شغلش می‌گوید: « اولین و مهم‌ترینش برمی‌گردد به ناشناخته‌بودن این حوزه به‌ ویژه در سال‌های دورتر و برای کسانی که می‌توانستند به‌نحوی اثرگذار باشند ، اما همکاری نمی‌کردند. به نوعی بعضی افراد این حوزه را خیلی تخیلی(فانتزی) می‌پنداشتند، گروهی ذهنیت‌شان این بود که این حرفه و شغل در کارشان فضولی و دخالت می‌کندوخیلی علاقه‌مند به همکاری در این بخش نبودند. گاهی هم خود خانواده ‌ها ابا داشتند و فکر می‌کردند ما قصد داریم پرونده عضو خانواده‌شان را سنگین‌تر کنیم یا کار ما فعالیتی است برای محکوم‌کردن طرف مقابل. ولی طی سالیان اخیر خوشبختانه نگرش‌ها بهتر شده، سطح همکاری‌ها بالاتر رفته و در مجموع باعث شده که این حوزه بهتر شناخته شود.»   در شغل ما  خبری از درآمد خوب نیست شاید بپرسید درآمد یک روان شناس جنایی با این همه استرس شغلی چه‌مقدار است؟ این روان شناس اجتماعی و جنایی درباره درآمد این شغل هم می‌گوید: «درآمد روان شناسان دیگر در قیاس با روان شناسان جنایی قابل قیاس نیست. چون  بیشتر روان شناسان دیگر در کلینیک و مطب کار می‌کنند. روان شناس جنایی معمولا درآمدش یا از حوزه پژوهش و تحقیق است یا تدریس یا برنامه‌های گفت‌وگو محور با مجرمان و بزهکاران، بگذارید راحت و بهتر بگویم شغل ما روان شناسان جنایی جذابیت مالی ندارد. اگر روان شناس جنایی استاد دانشگاه باشد، خب پولش را از روان شناس جنایی نمی‌گیرد به دلیل هیئت علمی بودن از دانشگاه می‌گیرد. در مجموع اگر هیئت علمی نباشد درآمدش زیر ده میلیون است چون در این رشته خبر خاصی نیست. خود من با مجموع پژوهش‌هایی که انجام می‌دهم، درآمدم به 10 میلیون نمی‌رسد. اگر کسی در روان شناسی جنایی دنبال کسب درآمد باشد، حوزه جذابی را انتخاب نکرده است. آن فرد باید برود بالینی، خانواده یا کودک کار کند تا درآمد خوبی داشته باشد».   خانواده‌ام مدام می‌گویند که این شغل را ترک کن این روان‌شناس جنایی در پایان به واکنش اعضای خانواده‌اش راجع به شغلش اشاره می‌کند و با خنده می‌گوید: «خانواده ما که فراوان گفته‌اند سراغ این شغل نرویم. عیال ما که از خدایش هست ما کارمان تعطیل شود. ولی از شوخی گذشته خانواده همیشه تاکید دارند که این شغل خطرناک است و توصیه به ترک این حرفه می‌کنند و می‌گویند در حوزه دیگری کار کن، فقط تدریس کن یا فقط پژوهش».