تاریخ نویسی که مرید احمدی‌نژاد شد

آرمان ملي - اميد کاجيان: در ميان همه تصاوير و فيلم‌هايي که اين روزها در ميان صفحات شبکه‌هاي مجازي فراگير شده است، جدل چندروز پيش صادق زيباکلام و خسرو معتضد بر سر مبحث گذشته هنوز هم طرفدار دارد. در اين تصاوير شاهد نوعي واکنش تند و البته پرهيجان ميان دوطرف هستيم، وقتي معتضد با حمله عليه رضاخان و استناد به کتابي او را کاملا شخصيتي بد مي‌داند و از سويي زيباکلام به او پاسخ مي‌دهد که اگر کتابي در مورد رضاخان خوب مي‌گفت تو آن را مي‌گفتي؟ و معتضد پاسخ مي‌دهد: «بله». اينجاست که زيباکلام خطاب به وي اظهار مي‌دارد: «دروغ مي‌گويي». دست آخر اينکه معتضد بر ميز مي‌کوبد و فرياد مي‌زند: «درست صحبت کن و آنچه به من مي‌گويي خودت هستي» و... اگرچه خيلي‌ها اين جدل را در قالب يک سرگرمي دنبال مي‌کنند و عده‌اي هم از اين زاويه به آن پرداخته‌اند که اين گفت‌وگو، نمايشي از تمام مردم ايران است که در مقابل نظرات مخالف يکديگر چنين رويه‌اي در پيش مي‌گيرند و فرياد مي‌زنند و حتي به يکديگر ناسزا مي‌گويند و کلام هم را تاب نمي‌آورند. اما شايد بتوان اين مناظره و دليل آنچه را رخ داد از زاويه‌اي ديگر نيز مورد پرسش قرار داد. اينکه چگونه کساني مانند زيباکلام که شهره‌اند به حضور در مناظره‌هاي مختلف با تندروترين افراد و در آنها همواره با آرامش سخن مي‌گفتند در مقابل معتضد برافروخته مي‌شوند و البته چرا از سويي ديگر خسرو معتضد اينگونه بر ميز مي‌کوبد.
سياه و سفيد
هرچند نقل است تاريخ را فاتحان مي‌نويسند و قطعا تاريخ‌نويساني هستند که تلاش دارند تا آنگونه سخن بگويند که فاتحان را خوش آيد، اما ماجراي مناظره اخير و دليل آن تنش از چند بعد قابل بررسي است؛ نخست شخصيت خود رضاخان است؛ شخصيتي که ماجرايي مانند کشف حجاب اجباري يا ناتواني در جنگ جهاني دوم را در پرونده دارد و... بسياري از اتفاقات ديگر نيز هستند که به نام او ثبت شده‌اند، نمي‌توان و نبايد آنها را انکار کرد. اين است که هر يک از طرفين اگر بخواهند يک بخش را نديد بگيرند، قطعا نتيجه‌اي بهتر از مناظره‌اي را که ديده‌ايم در برنخواهد داشت. بنابراين ذاتا بعد دوگانه رضاخان قضاوت صفر يا صدي در مورد او را نيز با اما و اگر روبه‌رو مي‌سازد. همين جانبداري و پيشداوري باعث آن مي‌شود که هيچ‌يک ديگري را قانع نسازد و گفت‌وگوهايي مانند زيباکلام و معتضد اينگونه به چالش کشيده شود.
سابقه خسرو معتضد


اما نکته ديگري هم درشخصيت کساني مانند خسرو معتضد ديده مي‌شود که باعث شده تا در جدل با زيباکلام نتوانيم از واکنش او قانع شويم. او به عنوان يک تاريخدان، چهره‌هاي تاريخي را بايد در قالب صرف تاريخي ببيند. اين در حالي است که افرادي مانند زيباکلام در سويي ديگر تلاش کرده‌اند شخصيت تاريخي را بررسي کنند. به عبارتي، زيباکلام سعي دارد تا اندازه‌اي خاکستري نگاه کند. نکته ديگر اما دراين‌باره سابقه دو طرف مناظره است. سابقه زيباکلام و گفت‌وگو‌هاي ابتداي انقلاب او نشان مي‌دهد که اساسا او نيز سوار بر قطار انقلاب يکي از مخالفان نظام پهلوي بوده و عليه آن ساختار سخن مي‌گفته است ولي با اين حال او مي‌خواهد تا روايتي متفاوت با دهه‌هاي گذشته را بازگو کند که الزاما تمام آن نيز مثبت نيست. از سويي ديگر ولي سابقه خسرو معتضد است. معتضد روزي روزگاري در زمان قبل از انقلاب به مداحي ديگران نيز مي‌پرداخته و در روز چهارشنبه 10 شهريور سال 1350 چنين نگاشته ‌است: «چندي پيش شاهنشاه آريامهر در طي گفت‌وگو‌يي با يکي از روزنامه‌نگاران خارجي اشاره فرمودند که: کلمه شاه جاذبه سحرآميزي در قاموس ايراني دارد و بسياري از مسائل و مشکلات در برابر نفوذ معنوي اين کلمه از ميان مي‌رود. نظر به اينکه اشاره موشکافانه و دقيق شاهنشاه آريامهر به جاذبه سحرآميز کلمه شاه مفاهيم و معاني شگرف و مهمي دربردارد در اينجا ضمن بررسي و تحقيق پيرامون تاثيرگذاري شاهنشاهان بر موقعيت و اتحاد پيروزي و عظمت ملت ايران به تفصيل در اين باب سخن مي‌گوييم.» اما راه و رسم معتضد به مرور فرق کرد و هر آنچه از او برمي‌آمد انجام داده.
هوادار دوآتشه احمدي‌نژاد
اما ناگهان سرنوشت به‌گونه‌اي شد که معتضد را مريد احمدي‌نژاد کرد. معتضد در همه سال‌هاي اخير محو رئيس دولت سابق شده و از حمايت احمدي‌نژاد دست برنمي‌داشت. او که تا چندي پيش تحريف‌هايش از تاريخ، صداو‌سيما را قبضه کرده بود ياور وفادار احمدي‌نژاد شد. او در نشست‌هاي تحت عنوان بهار حضور مي‌يافت و از احمدي‌نژاد و تيم بست‌نشين او حمايت مي‌کرد، زماني اين موضوع را مطرح کرد که «احمدي‌نژاد و يارانش مظلوم هستند.» او دراين باره گفت در تمام طول تاريخ مظلومان وقتي جايي را نداشتند مي‌رفتند در اماکن متبرکه بست مي‌نشستند. وي در يکي از برنامه‌هاي تلويزيوني به عنوان اختياريه به‌صراحت گفت که احمدي‌نژاد مي‌تواند اسطوره شود به او فرصت صحبت دهيد. او بارها از حملاتي که به احمدي‌نژاد مي‌شد هم انتقاد کرده و بيان کرده بود: آسان‌ترين و شيرين‌ترين کار در اين روزها حمله به احمدي‌نژاد است. اما پروژه‌هاي سازندگي بسياري در کشور توسط او اتمام يافت. معتضد که اينگونه عليه زيباکلام فرياد وامصيبتا سر مي‌دهد، از کسي چون احمدي‌نژاد اسطوره مي‌سازد و او را ماندگار در تاريخ مي‌داند. مثلا او در نشست سراسري تبيين مباني و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و امام خميني دراين‌باره اظهار مي‌دارد: اسم‌هايي که در تاريخ ماندگار شده، محدود است. اما در مورد شخصيت‌هاي موثر و مردمي اسم‌ها در تاريخ ماندگار است. آقاي دکتر احمدي‌نژاد يکي از آنهاست. آمد و رفت و انصافا زحمت کشيد که در تاريخ ماندگار شد.
همين تناقض‌ها
شايد همين تناقض‌هاي گذشته معتضد و البته نگاه سياسي امروزش درباره احمدي‌نژاد است که باعث شده وقتي او اينگونه سخن مي‌گويد زيباکلام را هم به چنان واکنشي وادارد. چرا که جريان از آنجايي آغاز مي‌شود که اساسا با نگاهي به سابقه معتضد نمي‌توان چندان به گفته‌هاي امروزش نيز اعتماد صد درصدي کرد.