25 هم ابدی شد

مهدی طاهرخانی*: کرونا دست‌بردار نیست، بسان قصابی قرون وسطایی، بی‌رحم در ابتدای کشتارگاهی سرد و بی‌روح ایستاده و خرد و کلان را می‌زند. سر و دست نه؛ فقط سر و گردن. همچون قصه برگ و پاییز. یک هفته تمام؛ از چهارشنبه اول بهمن که مهرداد میناوند با نفسی بریده و توانی تاخت‌شده پا به بیمارستان لاله گذاشت تا شامگاه چهارشنبه هشتم بهمن، عوض 7 روز، گویی 70 سال برای دوستان و خانواده‌اش گذشت. کاش ویروس منحوس عوض امروز 20 سال قبل سراغ پسر شوخ و طناز سی‌متری‌جی تهران می‌آمد؛ آن روزها که بدنش آماده هر جنگی بود، بدون حتی چند درصد چربی اضافه و با قامتی کشیده، صورتی استخوانی و سر و گردنی ستبر. آن روز که 100 حریف را در زمین و بیرون آن می‌طلبید خبری از کرونا و سایر ویروس‌های منحوس نبود. اما مهرداد بعد از ترک مستطیل سبز متاسفانه مسیر دیگری را پیش گرفت. هیچ‌کس او را قضاوت نمی‌کند که تنها ایزد منان، بی‌عیب و عار است. چه کسی می‌تواند مدعی شود هیچ اشتباهی نکرده؟ با این وجود هافبک خوش‌تکنیک سابق تیم ‌ملی فوتبال کشورمان، هر چه کرد با خویشتن کرد و آزارش به کسی نرسید. ملک‌الموت از جوانی‌اش بی‌اطلاع بود و شاید با دیدن چهره شکسته و بدن ناآماده او ، حدس نمی‌زد این پسرک ۲ دهه قابل شش‌هایی داشت به اندازه یک وال بزرگ دریایی. مگر خستگی می‌شناخت؟ مگر به این سادگی‌ها تسلیم می‌شد؟ نگاه به کری‌خوانی‌های چند سال اخیرش نکنید؛ او از آنانی نبود که از بیرون فرمان لنگش کن را بدهد. او روزگاری خودش از سلاطین لنگ کردن بود. اما خب! این بازی روزگار است. گرد پیری رگباری بر سر و صورت‌مان می‌نشیند و آرام‌آرام بی‌آنکه بفهمیم، از درون پیرمان می‌کند. اما برای پسر عجول فوتبال ایران این گرد، گویی دوپینگ کرده بود. تنها 45 سال داشت. از عجله گفتیم؛ به 20 سالگی نرسیده بود که جایگاه ثابتی در ترکیب اصلی تیم ‌ملی دست‌و‌پا کرد. آن هم در چه دوره‌ای؟ زمانی که رضا شاهرودی برای خودش حکومتی در جبهه چپ پرسپولیس و تیم ‌ملی داشت. اصلا چه کسی را یارای رقابت با مالدینی مدل ایران بود؟ بی‌آنکه قصد بی‌احترامی به دیگران را داشته باشیم باید بگوییم روش مهرداد با سایر رقبای هم‌پستی -در آن دوران- متفاوت بود. مخفیانه سراغ خبرنگاران نیامد که با دادن اخبار رختکن، آنها در ازایش از بهتر بودنش از شاهرودی بنویسند. هرگز بدقلقی‌های هم‌پستی پیشکسوت را به حساب دشمنی واقعی نگذاشت و برخلاف قصه ۲ هم‌پستی دیگر آن زمان پرسپولیس و تیم ‌ملی (لازم به گفتن نام‌شان نیست) کوچک‌تر برای زدن بزرگ‌تر شروع به زیر آبی رفتن نکرد.  نان دلش را خورد و بی‌آنکه شاهرودی را از مسیرهای فرعی غیراخلاقی به در کند براحتی فیکس تیم ‌ملی شد. کمی بعدتر بی‌آنکه کسی مزاحم دیگری شود جا برای جفت‌شان در ترکیب پرسپولیس باز شد. اما پسرک عجول که زود لباس ملی و پرسپولیس را از آن خود کرده بود لژیونر شد تا دوره درخشانی را در اروپا سپری کند. بعد از چندین سال موفقیت‌آمیز به ایران بازگشت اما در دوره بازگشت دیگر شباهتی به بازیکن سابق نداشت. ناباورانه در 30 سالگی کفش‌هایش را آویخت. چرایش بماند برای بعدها. چپ‌پای خوش‌تکنیک بعد از وداع با چمن سبز، گویا با زندگی سفید هم به گونه‌ای قهر کرد. رفت و در غبارها گم شد. صورت پف‌ کرده، موی ریخته، چربی‌های اضافه؛ نه این هیچ شباهتی به آن میناوند ترکه‌ای خودمان ندارد.  اگر چه بعد‌ها دوستان نزدیکش به رسم دوستی، دستش را گرفتند اما گویی دل مهرداد از چیزهای دیگری پر بود و معلوم بود در پس همه آن کری‌خوانی‌ها برای رقیب، یک بغض آزارش می‌دهد. خیلی از ما یک پنجره پنهان آن پشت‌ها داریم که هر از گاهی از آن به بیرون می‌خزیم. با این وجود دوستان نزدیکش می‌گویند که بعد از ازدواج مجدد، با خودش عهد کرد مسیر دیگری را پیش بگیرد. نشان به آن نشان که در آخرین باری که در قاب تلویزیون اینترنتی ظاهر شد، دیگر کری نخواند و فحوای حرفش یک چیز بود در این مایه‌ها؛ وضعیت مردم خوب نیست و شاید هر جمله‌ای که در قالب کری بیان شود همانند تیری است که بر قلب این و آن می‌نشیند. از این رو ناباورانه هیچ پاسخی به حرف‌های امیرحسین صادقی نداد و اینگونه زیبا، بازی کری‌خوانی را تمام کرد. کرونا بی‌رحم است و در عین حال ویروسی به غایت دموکرات. هیچ فرقی بین هیچ گروه و رسته‌ای نمی‌گذارد، چه معروف و پولدار و شناخته‌شده باشی و چه گمنام و فقیر و ناشناخته. لحظه‌ای غفلت و اندکی پشت گوش انداختن، ناگهان فاجعه تمام‌عیار را رقم می‌زند. مهرداد میناوند که به همراه علی انصاریان در یک برنامه اینترنتی در روز داربی حاضر شده بود به همین سادگی با «کووید-19» آشنا شد. اگر چه عده‌ای می‌گویند قبل از حضور در استودیو علائم ناخوشی را داشت و آن را جدی نگرفت. هر چه بود بسیار فرصت داشت زودتر خودش را به بیمارستان برساند. به تصور اینکه مانند خیلی‌های دیگر با چند روز استراحت خوب می‌شود، خانه ماند. آنقدر دیر به بیمارستان رسید که پزشکان در همان روز نخست بستری شدنش از مردم‌ طلب دعا کردند. بله! او بسیار دیر به بیمارستان آمد و نخستین اشتباهش درباره این ویروس عجیب، ناشناخته و غیر قابل پیش‌بینی مبدل به آخرین اشتباهش شد. 7 روز جانانه مقاومت کرد و دست آخر به گفته تیم پزشکی، به علت آمبولی ریه، بازی را واگذار کرد. یک لخته خون در سرخ‌رگ پسر همیشه سرخپوش کار را تمام کرد. تازه‌عروسی که ماه عسلش را 7 روز پشت در «‌ICU‌» بیمارستان لاله سپری کرده بود، بدترین خبر جهان را از پزشکان شنید. ساعت 22 چهارشنبه هشتم بهمن‌ماه 1399، کمتر از 2 ماه مانده به پایان قرن چهاردهم، کار آقای شماره 25 با دنیای فانی تمام شد. خداحافظ آقای میناوند! تشکر بابت همه آن لحظات شیرینی که برای این مردم رقم زدی. مرسی بابت خوشحال کردن مردمی که در دهه 70 خورشیدی با نسل طلایی، عاشقانه فوتبال را در آغوش کشیدند. هر یک از ستاره‌های آن تیم طلایی، بخشی از تاریخ جدانشدنی فوتبال ما هستند. از احمدرضای بزرگ درون دروازه تا کریم و خداداد و منصوریان و دایی. حتی علی‌اکبر استاداسدی هم حالا جایگاه خاص خودش را در حافظه تاریخی ما دارد. شما مردم را شاد کردید و تاریخ تا ابد به یاد خواهد آورد که چگونه بچه‌های متولد دهه 70 و 80 عاشق فوتبال شدند. مرگ، سرنوشت محتوم همه ما در جهان فانی و خاکی است و خوشا به حال آنان که بعد از رفتن جسم‌شان، نام‌شان را در حافظه ما حک می‌کنند.  * دبیر گروه ورزشی *** * ۲۴ سال توفانی آقای ۲۵  پاییز ۱۳۷۵ خورشیدی است؛ رستاخیز فوتبال ملی ایران. شاگردان محمد مایلی‌کهن نسلی تازه‌اند برای فوتبال ایران؛ نسلی درخشان و خاطره‌ساز برای فوتبال ایران و حتی قاره کهن. آن روزها نه از شین ‌جی کاگاوای ژاپنی خبری بود و نه از جی سونگ پارک کره‌ای. امارات عربی متحده میزبان جام ملت‌های آسیاست و ایران در دور گروهی با عراق، تایلند و عربستان هم‌گروه. تیم‌ ملی در بازی‌های انتخابی پوست‌ انداخته است. محمد مایلی‌کهن با دستیارانش مجید جهان‍پور و نادر فریادشیران هدایت تیم ‌ملی را بر عهده گرفته‌اند؛ آن هم درست پس از چند سال ناکامی پیاپی و تلخ. تیم ‌ملی ایران اگرچه با علی پروین در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن قهرمان آسیا شد ولی آن قهرمانی آغاز افولش بود. نخست در جام ملت‌های آسیا در ژاپن ناکام بود و بعد در انتخابی جام‌جهانی ۱۹۹۴ آمریکا راه به جایی نبرد. این ۲ شکست بزرگ، بویژه شکست در راه جام‌جهانی، دوران تازه‌ای را در فوتبال ایران رقم زد. علی پروین برای چند سال از فوتبال کنار رفت و سر و کله مربیان کروات‌ در فوتبال ایران پیدا شد.  امیر عابدینی، ریاست وقت فدراسیون فوتبال، بعد از علی پروین تیم ‌ملی را به استانکوی فقید سپرد ولی او در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ نتوانست کار خاصی را انجام دهد؛ همان رقابت‌هایی که دروازه‌بان بحرین در برخورد با علی دایی، طحال شهریار فوتبال ایران را پاره و او را برای چند ماه خانه‌نشین کرد.  عابدینی از فدراسیون فوتبال رفت و استانکو هم از تیم ملی. این دو در پرسپولیس دوباره به هم رسیدند. مربی کروات بر خلاف تیم ‌ملی در جمع سرخ‍‍‍‍‍پوشان کارنامه‌ای درخشان برجا گذاشت. استانکو که جایگزین یورگن گده شده بود، در سال نخست حضورش روی نیمکت سرخ‍پوشان جوانان زیادی را روانه میدان کرد؛ جوانانی که تاریخ‌ساز شدند؛ از جمله مهدی مهدوی‌کیا و مهرداد میناوند.  هدایت تیم ‌ملی به محمد مایلی‌کهن سپرده شد. انتخابی جام ملت‌های آسیا چالش نخست بود. گمانه‌زنی‌ها درباره انتخاب سرمربی تیم ‌ملی حول نام‌هایی چون ناصر حجازی، فیروز کریمی، محمود یاوری و چند مربی سرشناس خارجی می‌گشت اما مایلی‌کهن و دیگر دستیار تیم ‌ملی جوانان، مجید جهانپور، به عنوان مربیان تیم ‌ملی معرفی شدند. مایلی‌کهن پیش از آن سابقه سرمربیگری در هیچ تیم باشگاهی یا ملی را نداشت و همین صدای منتقدان را درآورده بود. نپال، سریلانکا و عمان در مرحله مقدماتی در نهایت موانع بلندی از کار درنیامدند و تیم ‌ملی با نمایش‌هایی قابل قبول راهی بازی‌ها در امارات شد.  بازی اول در جام ملت‌ها کاملا ناامیدکننده از آب درآمد. عراق حریف سرسختی بود و تیم‌ ملی را ۲ بر یک شکست داد. بازی با تایلند اما داستان دیگری داشت و نقطه عطفی در تاریخ این تیم و البته سرنوشت بسیاری از بازیکنان شد. تیم ‌ملی حریف را ۳ بر یک شکست داد. نعیم سعداوی، مهرداد میناوند و علی دایی گلزنان ایران در آن بازی بودند؛ مسابقه‌ای که موتور تیم ‌ملی را روشن کرد. برد ۳ بر صفر برابر عربستان و پیروزی تاریخی ۶ بر ۲ مقابل کره‌جنوبی در ادامه همان رقابت‌ها به ثبت و ثمر رسید. مانع قهرمانی تیم ‌ملی نه حریفان که داور مصری دیدار نیمه‌نهایی برابر عربستان بود. سوت‌های او در نهایت باعث شد مردان نلو وینگادا راهی فینال شوند و تیم ‌ملی به مصاف کویت برود و باز هم عنوان تکراری سوم آسیا را همانند سال ۱۹۸۸ کسب کند ولی این تازه آغاز کار بود.  به ۱۸ آذر ۱۳۷۵ بازگردیم؛ به بازی ایران - تایلند. مایلی‌کهن که بازی اول را به عراق باخته بود، در بازی دوم ترکیب تیم ‌ملی را زیر و رو کرد. او مجتبی محرمی، نعیم سعداوی و مهرداد میناوند را جایگزین اکبر یوسفی، سیروس دین‌محمدی و مهدی مهدوی‌کیا کرد. محرمی رهبر تیم در زمین شد و سعداوی و میناوند با گل‌های‌شان زمینه‌ساز پیروزی شدند. این آغاز راه مهرداد میناوند در تیم ‌ملی بود؛ راهی که در ادامه او را به جام‌جهانی، فوتبال اروپا، قهرمانی اتریش و حضور در لیگ قهرمانان اروپا رساند. مهرداد میناوند و بازیکنان همنسل او روزهایی درخشان را برای فوتبال ایران رقم زدند. بازی در سطح اول فوتبال باشگاهی اروپا برابر منچستریونایتد سرالکس فرگوسن و یوونتوس تورین با ستارگانی همچون بکام، اسکولز، گیگز، بوفون، دل‌پیرو، زیدان و... یا حضور در «بازی قرن» برابر آمریکا در جام‌جهانی ۱۹۹۸ فرانسه که نخستین برد تاریخ تیم ‌ملی در جام‌های جهانی هم بود، به دست همین نسل رقم خورد؛ نسلی که پس از ۲۰ سال توانسته بودند تیم ‌ملی را به جام‌جهانی برسانند.  از آن پاییز ۲۴ سال گذشته و حال مهرداد میناوند نخستین بازیکن «فقید» آن تیم خاطره‌ساز لقب گرفته است. کرونا در یک سال گذشته قربانیان زیادی گرفته که یکی از آنها بازیکن سال‌های پیش تیم‌ ملی ایران و پرسپولیس است؛ بازیکنی که در ۲۰ سالگی ستاره شد و در ۳۰ سالگی کفش‌هایش را آویخت. او که از پاس تهران به فوتبال ایران معرفی شد، در ایران برای پرسپولیس با شماره ۲۵ معروفش، سپاهان و راه‌‌آهن پا به توپ شد ولی اوج فوتبالش را در اتریش و با پیراهن اشتورم‌گراتس سپری کرد. مرگ در ۴۵ سالگی پایانی توفانی برای بازیکن چپ‌پایی بود که در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود توفان‌های زیادی را از سر گذراند؛ کرونا و جوانمرگی واپسین‌شان بود.  *** [پیکر مهرداد میناوند در خانه ابدی آرام گرفت] مراسم خاکسپاری مهرداد میناوند که بعد از یک هفته درگیری با بیماری کرونا در بیمارستان لاله تهران دار فانی را وداع گفت پنجشنبه در قطعه نام‌آوران بهشت‌زهرا برگزار و بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ‌ملی در کنار مزار زنده‌یاد ابراهیم آشتیانی به خاک سپرده شد. در این مراسم اهالی فوتبال ایران مثل علی پروین، علی دایی، یحیی گل‌محمدی، کریم باقری، مهدی محمدنبی، محمد خاکپور، افشین پیروانی، سعید شیرینی، جواد کاظمیان، محمدرضا مهدوی، سیدمحمد پنجعلی، مجید صدری رئیس هیات مدیره و جعفر سمیعی مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، ابراهیم شکوری، حمیدرضا گرشاسبی، مصطفی قنبرپور، بهنام ابوالقاسم‌پور، اشپیتیم آرفی و محمدحسن انصاری‌فرد حضور داشتند و بازیکن اسبق پرسپولیس را تا خانه ابدی بدرقه کردند.