شما اعتنايی به رای و اعتماد مردم نداريد

چرا انتقادات بخش‌هاي زيادي از جامعه از سال 96 به بعد شکل علني و جدي‌تري به خود گرفته و تا چه اندازه با اين انتقادات، که دولت نتوانسته وضعيت کشور را به يک ثبات نسبي برساند، موافق هستيد. در نهايت تصور مي‌کنيد اصلاح‌طلبان چه نقشي در وضعيت کنوني کشور دارند؟
مردم با کسي عقد اخوت دائم نمي‌بندند. طبيعي است که مردم نيازها و انتظاراتي دارند که براي تحقق آنها، به سمت جريان‌هاي مختلف تمايل پيدا مي‌کنند. اگر اصلاح‌طلبان نتوانند توقع مردم را برآورده کنند، مردم به‌طور طبيعي دليلي براي راي دادن به اين جريان ندارند. اينطور نيست که مردم علاقه ويژه‌اي به اصلاح‌طلبان داشته باشند. اين ارتباط مانند علاقه مادر و فرزند نيست که در ناملايمات هم‌ مانند روزهاي خوب، به مسير حمايتي خود ادامه دهند. بنابراين مردم داراي انتظاراتي از همه نهادهاي کشور هستند. اما وقتي توقعات مردم مرتفع نشود، اعتمادشان آسيب مي‌بيند و اگر نگاه ما همانند مردم باشد‌، راي دادن مشکل خواهد شد. با همه اين موارد که ذکر شد، معتقدم بايد نگاهي تحقيقي داشته باشيم و بدانيم چه اتفاقاتي رخ داده که کشور از سال 96 به بعد با مشکلات زيادي مواجه شده است. دولت روحاني در 4 سال اول رياست‌جمهوري وعده‌هايي داد اما آيا شرايط کشور تغيير کرده است؟ دولت وعده داده بود مشکلات اقتصادي مردم را سامان مي‌دهد و تعديل مي‌کند. وقتي آقاي روحاني در سال 92 به رياست‌جمهوري رسيد‌، کشور درگير مشکلات بزرگي بود. دولت وعده مذاکره و حل مشکلات هسته‌اي را داد و تقريبا اين اقدامات را به سرانجام رساند تا اينکه کشور به نقطه‌اي رسيد که موفق شد توافقي را امضاکند. با امضاي اين توافق، بخش‌هاي مهمي از مشکلات اقتصادي جامعه برطرف شد. اين نکته‌اي نيست که پنهان باشد و همه شاهد بودند که تورم در دولت اول آقاي روحاني به زير 10 درصد رسيد، روابط ايران با جهان بهبود پيدا کرد و بعضي از تحريم‌ها حذف شد اما با بازگشت ترامپ، اتفاقاتي در عرصه جهاني رخ داد، تحريم‌ها بازگشت، شرايط اقتصادي دچار به‌هم‌‌ريختگي شد، نرخ تورم بالا رفت و مردم با سختي‌ها و مشکلات زيادي روبه‌رو شدند.
برخي تمام اين مشکلات را ناشي از عملکرد دولت مي‌دانند. چه پاسخي بايد به آنها داد؟
بايد جامعه را آگاه کرد. لازم است جامعه بداند که دولت آقاي روحاني تا چه اندازه در پديد آمدن اين مشکلات سهم و دخالت داشته است، چه ميزان از مشکلات زاييده عملکرد ساير بخش‌هاي حاکميتي و چه مقدار از مشکلات ناشي از عوامل بيروني است.


سياست‌هاي دولت اوباما در مواجهه با ايران هم متفاوت از سياست‌هاي ترامپ بود.
بله. همين‌طور است. در چهار سال اول دولت روحاني با دولتي در آمريکا روبه‌رو بود که به اعتراف جهان، تلاش داشت با ايران روابط بهتري برقرار کند. تلاش‌ دولت اوباما تنها محدود به بهبود روابط با ايران نبود بلکه سياست‌هاي مثبتي را در منطقه اتخاذ کرد اما در چهار سال دوم دولت روحاني، دولتي در آمريکا بر‌سر کار آمد که به گواه جهانيان، رئيس آن يعني ترامپ ، بدترين، خشن‌ترين، بي‌منطق‌ترين و بي‌نزاکت‌ترين رئيس‌جمهور آمريکا بود. همه اين موارد نشان‌دهنده آن است که شرايط بيروني عوض شده و شرايط داخلي هم تغيير پيدا کرده است. برجام نمي‌توانست بدون‌موافقت حاکميت امضا شود. برجام با حمايت همه ارکان نظام امضا شده است و نبايد فراموش کنيم که مجلس قبل طي نيم ساعت، برجام را تصويب کرده است. در اين ميان نبايد به تلاشي که براي ناکارآمدکردن دولت صورت مي‌گيرد، بي‌توجه بود.
به موضوع خوبي يعني تلاش براي ناکارآمد کردن دولت، اشاره کرديد. اما در نهايت مشخص نمي‌شود چه شخص يا گروهي اين مسير را دنبال مي‌کند؟
روشن است. صداوسيما شخصي را به عنوان کارشناس دعوت مي‌کند و مقابل دوربين مي‌نشاند که بدترين توهين‌ها را به رئيس‌جمهور دارد. نمي‌توان تصور کرد که اين برخوردها در تضعيف دولت بي‌تاثير است. آيا تخريب روحاني بر عملکرد دولت تاثير ندارد؟ بخشي از دليل اينکه انتخابات 98 با پايين‌ترين حد مشارکت در 40 سال گذشته روبه‌رو شد، مربوط به نگاه خاصي بوده است. آيا اين روند بر عملکرد دولت تاثيرگذار نيست؟ معتقدم بخش مهمي از آنچه سبب تغيير وضعيت دولت شد، به خارج از دولت و بخش جدي آن به بيرون از کشور مرتبط است. اگر امروز دلار گران است، دليلش اين است که شما نمي‌توانيد نفت بفروشيد و دلار به دست بياوريد. دولت از فروش نفت دلار به دست مي‌آورد. وقتي دولت دلاري براي فروش ندارد، نرخ دلار افزايش پيدا مي‌کند. با افزايش نرخ دلار‌، ميزان واردات، مواد اوليه و ماشين آلات تغيير مي‌کند. همچنين نرخ نهاده‌هاي توليدي هم با افزايش مواجه مي‌شود. اگر اين روند تداوم داشته باشد، هرآنچه در کشور توليد مي‌شود،گران خواهد شد، سايرين هم خودشان را با آن هماهنگ مي‌کنند که در نتيجه آن، قيمت‌ها افزايش پيدا کرده و تورم سنگين مي‌شود.
اين فقط سياست دولت است که تصميم گرفته نرخ ارز بالا برود؟
اگر چنين چيزي بگوييم بسيار عجيب خواهد بود. معتقدم ناراضي بودن مردم از دولت درست است و مردم حق دارند اگر مشکلات‌شان مرتفع نشده، همچنان ناراضي باشند اما اينکه منشأ مشکلات کجاست و بايد به اصلاح کدام بخش پرداخت، موضوع ديگري است. کشور داراي درآمد و هزينه است. بايد ببينيم اولويت هزينه‌ها کجاست و اختلافات در اين حوزه چيست.‌ براي موضوعاتي هزينه مي‌کنيم که فقط سبب افزايش گرفتاري‌هاي مردم مي‌شود و اختلافات ما با رقبايمان را بيشتر مي‌کند. همچنين موجب مي‌شود که فشارها بر ما افزايش پيدا کند. اين موضوعات از اولويت‌هايي است که بايد به سراغ‌شان برويم. من در مقام کسي که کمي از اين موارد با خبر هستم، وظيفه خود مي‌دانم در حد اطلاع خود در اين زمينه‌ها روشنگري کنم.
شما کاهش اعتماد را تنها تقصير اصلاح‌طلبان و آقاي روحاني مي‌دانيد؟
مساله‌اي که وجود دارد اين است که دولت به طور صددرصدي در اعتماد از دست رفته مردم مقصر است و اين را بدانيد که اصلاح‌طلبان براي رياست‌جمهوري آقاي روحاني به اجماع رسيده بودند. از طرفي آقاي واعظي در روزهاي گذشته سخنان انتقاداتي از آقاي خرازي و اصلاح‌طلبان داشت و گفت چه کردند که آقاي روحاني آمد و حالتي از طلبکاري وجود داشت. من وارد اين بحث نمي‌شوم. اصلاح‌طلبان آقاي روحاني را در ميان نامزدهاي موجود، مناسب‌ترين تشخيص دادند و از او حمايت کردند. اين تشخيص به نظر من همچنان درست است. يعني حتما اگر به فهرست نامزدهاي آن انتخابات رجوع کنيم، من باز هم مي‌گويم آقاي روحاني در آن ليست مناسب‌تر از همه است. بنابراين اگر امروز همان ليست مقابل من باشد و بخواهم انتخاب کنم، باز هم همان انتخاب را مي‌کنم. اينکه دولت با اصلاح‌طلبان بد تا کرده يا خوب موضوع ديگري است. چند کانديدا در انتخابات 92 حضور داشتند که آقاي روحاني بهتر از همه بود. بنابراين به او راي داديم که معنايش اين نيست آقاي‌روحاني نامزد ماست يا آقاي روحاني هيچ اشکالي ندارد. معناي اين انتخاب آن نيست که آقاي روحاني بهترين عملکرد را داشته است. بلکه نشان‌دهنده آن است که آقاي روحاني در آن ليست بهتر از همه بوده است.
نکته ديگر هم اين است که برخي اصلاح‌طلبان معتقدند عملکرد دولت اول و دولت دوم روحاني با هم فرق داشته است. نظر شما چيست؟
درست است. اين دولت از نظر مردم در دو تا چهار سالي که حضور داشته و دارد دو عملکرد متفاوت با هم داشته است.
به نظرتان چرا اين تفاوت وجود دارد؟
عجيب‌ترين گزاره اين است که بگوييم ماهيت دولت روحاني در دوره دوم تغيير کرده و اتفاقاتي در کشور رخ داده که اصلا قابل بيان نيست. حمايت از دولت روحاني را در چهار سال اول و دوم مقايسه کنيد. رفتارهايي که با مديران، اشخاص و با رسانه‌ها شده را در دولت‌هاي اول و دوم آقاي روحاني مقايسه کنيد. وضعيت تحريم‌ها و وضعيت بيروني ايران را مقايسه کنيد؛ آن زمان است که خواهيد فهميد شرايط بسيار تغيير کرده است. تغيير در عملکرد به دليل تغيير در شرايط بيرون است. اگر ما به دلايل واقعي اين اتفاقات توجه نکنيم باز هم دست به انتخاب اشتباه مي‌زنيم.
مردم در انتخابات 98 از اصلاح‌طلبي فاصله گرفتند و عده‌اي از اصولگرايان در انتخابات شرکت کردند. فاصله گرفتن مردم و اينکه مي‌گويند ما اصلاح‌طلب و اصولگرا نمي‌خواهيم به کجا کشيده مي‌شود؟ چون به نظر مي‌رسد مشارکت بالا چندان براي اصولگرايان مهم نيست.
ما بر سر راي مردم با جريان اصولگرا اختلافي جدي داريم البته اصولگرايي جرياني يکنواخت و يکدست نيست. شايد بسياري از اصولگرايان حرف من را قبول نداشته باشند اما منظور من جريان تندرويي است که امروز قدرت اصلي را در بين اصولگرايان در اختيار دارند. بسياري هستند که عنوان اصولگرايي دارند ولي به اين حرف‌ها صددرصد اعتقادي ندارند و در جمع‌ها مي‌بينيم که خود آن‌ها هم منتقد اين وضعيت هستند. اما به هر حال بخشي تند و افراطي در جريان اصولگرايي وجود دارد که بيش از سايرين قدرت را در اختيار دارد. آنها براي راي مردم سهمي قائل نيستند. خدا بيامرزد آقاي مصباح را امروز در بين ما نيستند؛ من فقط نظر ايشان را به عنوان شاهد بحث مي‌آورم که مي‌گفتند، اگر راي مردم امضاي ولي‌فقيه را نداشته باشد مشروع نيست. اين حرف با صوت و تصوير خود ايشان موجود است که بايد آن را با ديدگاه امام خميني مبني بر اينکه ميزان راي ملت است، مقايسه کنيد. امروز دغدغه افرادي را داريم که براي راي مردم جايگاه و سهمي بالايي قائل نيستند. براي آنها تنها راي آوردن خودشان مهم است.
تفاوت دلواپسان مجلس دهم و يازدهم را در چه مي‌بينيد؟
شما انتخابات مجلس را مي‌بينيد. مجلسي که سال گذشته تشکيل شد و امروز چند ماهي گذشته و مي‌بينيد که از آن شعار‌هاي انتخاباتي خبري نيست. بخشي از مجلس دهم در اختيار همين طيف بود و اما اکنون که به مجلس يازدهم رسيدند، مشاهده مي‌کنيد که چگونه تحليل مي‌کنند. نماينده‌اي از آن مجلس حرفي مي‌زد و کفن‌پوش‌ها به راه مي‌افتادند، اما حالا نماينده مجلس در گوش يک سرباز که جزو حکومت است، سيلي زده اما هيچ خبري نيست و نه تجمعي و نه اعتراضي و همه چيز به خوبي پيش مي‌رود!. راي مردم و جمهوريت نظام امروز از اختلاف‌هاي جريان اصلاح طلبي و اصولگرايي است. جريان مسلط در حوزه اصولگرايي اعتناي چنداني به راي مردم ندارد. بنابراين حتي اگر رييس جمهوري با راي پايين هم انتخاب شود چندان براي او مساله نيست. مهم اين است که اين تنها باقيمانده مناصب انتخابي را نيز در اختيار بگيرد.