پشت‌پرده حملات مهاجرانی به بورقانی و اصلاح‌طلبان

ناصر قوامی: مهاجرانی اصلاح‌طلبان را می‌زند‌ تا به ایران برگردد و به جایگاهی برسد پشت‌پرده حملات مهاجرانی به بورقانی و اصلاح‌طلبان توییت مهاجرانی مبنی بر اختلافش با بورقانی نوعی اعتراف علیه خود ‌است مهرشاد ایمانی: روز گذشته دو توییت از عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اول اصلاحات، خبرساز شد. او در این‌ توییت‌ها از یک ‌سو از اختلاف خود با احمد بورقانی سخن می‌گوید و از سوی دیگر به اصلاحات حمله می‌کند که به ‌سمت رادیکالیسم در حرکت است و ضمن این انتقاد می‌گوید که منِ مهاجرانی همیشه با رادیکالیسم اصلاحات مخالف بودم. او نوشته است: «به ‌نظرم اندک‌اندک جمع مستان می‌رسند! و شاهد موج سوم اصلاح‌طلبان رادیکال هستیم. موج اول: مطبوعات رادیکال بود که فرمان هدایت آن در وزارت ارشاد نبود، مرحوم احمد بورقانى هم با من هماهنگ نبود، به همین دلیل وقتى اختیار وزیر را که در اعطاى مجوز به ایشان داده بودم، پس گرفتم، استعفا داد». او در توییت دوم ادامه می‌دهد: «موج اول اصلاح‌طلبانِ رادیکال با طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس به اوج خود رسید. من با طرح مخالف بودم. می‌دانستم به سرانجام نمى‌رسد؛ نرسید. موج دوم: تخریب عمیق و گسترده آیت‌الله هاشمى‌رفسنجانى بود. گفتند هاشمى مرده سیاسى است. موج سوم: تخریب سپاه و طرح دولت نظامى است. حکایت همچنان...».
‌سخن مهاجرانی مبنی‌بر مخالفتش با طرح اصلاح قانون مطبوعات در حالی است که نه‌تنها هیچ گزاره‌ای مبنی‌بر مخالف‌بودن او وجود ندارد، بلکه به گفته احمد پورنجاتی، از نمایندگان مجلس ششم، او از اصلاح قانون مطبوعات حمایت هم می‌کرد: «من، در مورد اول که خودم به‌عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم در جریان بوده‌ام، به ایشان می‌گویم: دست‌ِکم این فقره را می‌گذاشتی برای جلد دوم خاطراتت که پس از ۱۲۰سالگی که به ملکوت اعلا پیوستی، منتشر شود. تا من و اعضای کمیسیونی که شاهد حضور مدافعانه شما از این طرح در جلسات کمیسیون بودیم، دچار آلزایمر شده باشیم یا به رعایت اخلاق، نتوانیم گاف شما را غلاف کنیم. چرا روز روشن، خلاف واقع می‌بافید؟! از دو حال خارج نیست: یا دفاع آن روزهای شما، ریاکارانه و از جنس نان به‌نرخ‌روز خوردن بوده یا حاشا و انکار امروزتان، به قصد قربت ... است. البته در مورد دوم هم مغالطه کرده‌اید. وارد بحث نمی‌شوم. مورد سوم هم که برای آمرزش گناهان‌تان، فاتحه مع... . حکایت تحریف تاریخ، همچنان...».
از سوی دیگر عطاالله مهاجرانی که سال‌هاست در خارج از کشور به‌سر می‌برد و احتمالا سال‌ها هم از فضای سیاسی داخلی ایران دور است، در شرایطی بر پیکره نحیف اصلاح‌طلبی در ایران می‌تازد که اصلاح‌طلبان در همین چند وقت اخیر کم هزینه سیاسی متحمل نشده‌اند؛ برای مثال ردصلاحیت گسترده نیروهای اصلاح‌طلب در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 98. او در شرایطی که عموم نیروهای اصلاح‌طلب می‌کوشند با ایجاد نهاد اجماع‌ساز به ‌صورت منطقی و به دور از هرگونه تنش سیاسی وارد انتخابات ریاست‌جمهوری شوند، اصلاح‌طلبان را متهم به رادیکال‌بودن می‌کند و مشخص نیست این گزاره که جریان تندرو سومی در میان اصلاح‌طلبان در حال شکل‌گیری است که هدفش تخریب سپاه است، از کجاست و چه نشانه‌ای دال بر این موضوع دارد؟ اگر هم صرف انتقاد به نامزدهای نظامی را به‌مثابه تخریب سپاه پاسداران می‌گیرد، باید گفت که از چنین مقدمه‌ای، چنین نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود، زیرا انتقادها از نیروهایی که به حضور نامزدهای نظامی انتقاد دارند، مبتنی‌بر آرای امام خمینی است. فارغ از آنکه این استدلال چقدر درست یا نادرست باشد، اما ذکر این دغدغه صرفا ریشه در اندیشه‌های ابتدای انقلاب دارد و نمی‌توان از آن، نتیجه تخریب سپاه را برداشت کرد و شاید طرح چنین موضوعاتی صرفا عرصه و امکان برخورد بیشتر با نیروهای اصلاح‌طلب را فراهم کند که مشخص نیست چرا عطاالله مهاجرانی که روزگاری وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات بود، مبادرت به آن می‌کند؟
علاوه بر همه‌ اینها به گفته برخی نزدیکان سید‌محمد خاتمی، بخشی از تنشی که در دوران اصلاحات میان اصلاح‌طلبان و نیروهای محافظه‌کار به ‌وجود می‌آمد، ناشی از اقدامات مهاجرانی بود؛ مانند آنکه به دیدار یکی از خوانندگان پیش از انقلاب رفت یا آنکه بعد از استعفای احمد بورقانی که به‌ دلیل فشارهایی که بر مطبوعات وارد می‌شد، او در عین حال که به گفته خودش با بورقانی اختلاف داشت اما از استعفای او برای خود بهره‌برداری سیاسی کرد؛ درحالی‌که کمتر شاهد آن بودیم که مهاجرانی در آن زمان که مطبوعات اصلاح‌طلب زیر بی‌سابقه‌ترین فشارها قرار داشتند، موضع خاصی اتخاذ کرده باشد. از طرفی ذکر اختلافات گذشته برخی اصلاح‌طلبان و مشخصا جبهه مشارکت با هاشمی‌رفسنجانی مشخص نیست چه کمکی به روند اصلاح‌طلبی کنونی در ایران می‌کند. مهاجرانی در شرایطی اختلافی قدیمی را پیش می‌کشد که پیوند هاشمی با اصلاح‌طلبان از سال 84 تا آخرین لحظه عمر هاشمی عمیق بود و نه‌تنها تنشی میان ایشان وجود نداشت، بلکه مشاهده شد اصلاح‌طلبان و هاشمی در اتحاد با یکدیگر در سه انتخابات 88، 92 و 96 حاضر شدند که از این میان در دو انتخابات به پیروزی رسیدند. این اتحاد تا جایی عمیق بود که وقتی در سال92 هاشمی بر نامزدی روحانی اصرار کرد، اصلاح‌طلبان از حمایت از عارف دست کشیدند و برای تحقق پیروزی با هاشمی هم‌نظر شدند. اکنون نیز نزدیکان هاشمی که اغلب در حزب کارگزاران سازندگی فعالیت می‌کنند، هیچ اختلاف نظر خاصی با اکثریت اصلاح‌طلبان ندارند.


علاوه بر همه اینها سابقه احمد بورقانی جز محبوبیت و خوش‌نامی برایش چیزی به ارمغان نیاورده است و توییت یک‌خطی عطاالله مهاجرانی مبنی‌بر اختلافش با بورقانی خود حکایت از تفاوت دیدگاه او با آن روزنامه‌نگار آزاداندیش دارد که این نیز نوعی خوداعترافی است. البته شاید مهاجرانی آگاهانه خود را از بورقانی و امثال او که برای آزادی بیان در ایران تلاش می‌کردند، جدا می‌کند و هدفش فراتر از ذکر یک گزاره تاریخی است و سعی می‌کند که آرام‌آرام و حالا در انگلستان خود را از جبهه اصلاحات جدا کند تا به اهدافی بلندمدت دست یابد.
 واکنش قوامی به مواضع مهاجرانی
ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم، درباره هدف مهاجرانی از طرح چنین موضوعاتی به «شرق» گفت: «من نمی‌خواهم بگویم که آقای مهاجرانی در دوران وزارت خود چه مشکلاتی داشت که منجر به کناره‌گیری‌اش شد، زیرا به زندگی شخصی‌اش بازمی‌گردد و به ما هم ربطی ندارد اما به هر حال حالا که سال‌ها از دوران وزارتش می‌گذرد دوست دارم به او بگویم، آقای مهاجرانی شما که در آن روزگار متوجه نبودی که نباید وقتی در مقام وزارت قرار داری، به ‌دنبال مسائل حاشیه‌ساز بروی و مانند یک جوان 18ساله عمل کنی، حالا در مقام انتقاد از پیامدهای منفی رادیکالیسم برآمده‌ای؟ از طرفی آقای مهاجرانی طوری می‌نویسد که انگار همه نمایندگان مجلس ششم مرده‌اند. ما بودیم و به یاد داریم که او هیچ ‌وقت هیچ گفت‌وگویی یا سخنرانی‌ای یا حرفی درباره مخالفت با طرح اصلاح‌ قانون مطبوعات نداشت. مهاجرانی همیشه فرصت‌طلب بود. از همان زمان هم همین‌طور بود و حالا که از کشور خارج شده است، می‌خواهد اصلاح‌طلبان را بزند تا شاید به اهدافی که در نظرش دارد، برسد. او تصور می‌کند اگر علیه اصلاح‌طلبان سخن بگوید و توییت بزند، مجرایی برایش باز می‌شود تا به ایران برگردد و احتمالا به جایگاهی برسد. مثلا بیاید و نماینده مجلس بشود. من به او می‌گویم و نصیحت می‌کنم که برادر من این خبرها نیست و برای امر محال حرفی نزن که آبرویت لکه‌دار شود. مردم هم می‌فهمند که حمله به اصلاحات برای چیست. باور کنید مردم آن‌قدر در حوزه سیاسی باهوش شده‌اند که اگر فردی در انگلیس هم حرفی برای منافع شخصی‌اش بزند، مردم متوجه می‌شوند. توصیه من این است که آقای مهاجرانی علیه هم‌جناحی‌های سابق خود حمله نکند و زمینه تهدید و تحدید اصلاح‌طلبان را بیش از پیش فراهم نکند».