شمشیر دموکلس « فرار هسته‌ای »

برجام با مجموعه ای از داده ها و ستانده ها و پس از مجموعه ای از  بدعهدی های طرف های آمریکایی و اروپایی به نقطه ای رسید که جز ساختاری کم خاصیت از آن باقی نماند. ایران براساس بندهای 26 و 36 برجام که به کشورمان اجازه می دهد در صورت انجام ندادن تعهدات طرف مقابل در برجام  میزان تعهدات خود را کاهش دهد بدون آن که از برجام خارج شود، با تاخیری سه ساله اقدام به واکنش متقابل کرد. در واقع آن چه باعث رسیدن به توافق برجام شد، ظرفیت های  ایران برای چانه زنی بود. ظرفیت هایی که در قالب داده های ایران در برجام  قرار گرفت و اینک پس از گذشت حدود شش سال از برجام و خروج آمریکا از این توافق  و اعمال تحریم های حداکثری بی سابقه سه ساله، دولت جدید آمریکا با زیاده خواهی اعلام کرده که اگر ایران به تعهدات برجامی بازگردد به میز مذاکره برخواهد گشت. به نظر می رسد در این مقطع دو موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ نخست این که پس از شکست اجماع جهانی علیه برنامه هسته ای ایران و به رسمیت شناختن  حق غنی سازی وبرنامه هسته ای کشورمان  و همچنین بسته شدن پرونده « پی ام دی» و قطعنامه های شورای امنیت به عنوان بخشی از ستانده های برجام، هنوز  بخش قابل توجه و عمومی برجام یعنی مسئله رفع تحریم ها به عنوان بخش مهم دیگری از ستانده هایی که قرار بود در سبد ایران قرار گیرد، بر زمین مانده است . اما  سوال و مسئله مهم  در قبال رفع تحریم ها این است که طرف ایرانی در میز مذاکره از چه ابزارهای چانه زنی برخوردار است؟ در یک نگاه کلی، طرف آمریکایی طی سه سال گذشته از تمامی ابزارهای خود استفاده کرده است، درواقع تقریبا می توان گفت اهرم دیگری برای فشار حداکثری باقی  نمانده است که مورد استفاده قرار نگرفته باشد  به گونه ای که عملا طی ماه های پایانی دولت ترامپ، طرف آمریکایی به تحریم های چندباره و جنگ روانی اقدام کرد، تحریم هایی که  حتی ابعاد بهداشتی و درمانی همچون پاندمی کرونا را هم در برگرفت.براین اساس  در حالی که عملا طرف آمریکایی در میز مذاکره اهرم فشار دیگری ندارد، در این شرایط پایبندی  کشورمان به تعهدات برجامی باعث شده بود ایران نیز حداقل تا 18 اردیبهشت سال 98 که فرایند کاهش تعهدات برجامی آغاز و نهایتا با تصویب قانون هسته ای مجلس وارد فاز جدی تری شد، عملا  از ابزار چانه زنی مناسبی برخوردار نباشد.تصمیم ایران به آغاز غنی سازی براساس مکانیزم های پیش بینی شده در اقدام متقابل برجامی، اینک تقریبا به مهم ترین و سریع ترین ابزار چانه زنی ایران در میز مذاکره تبدیل شده است.به عبارت دیگر، در حالی که  در این مقطع رفع تحریم ها مهم ترین اولویت جمهوری اسلامی است، برای رسیدن به این هدف ادامه افزایش غنی سازی مهم ترین و سریع ترین ابزار چانه زنی است، موضوعی که از همان ابتدای دولت بایدن  نیز مورد توجه طرف آمریکایی قرارگرفت چون هر روز و هر هفته و هر ماه، ادامه غنی سازی قدرت چانه زنی و خطر فرار هسته ای ایران را برای طرف آمریکایی بیشتر می‌کند لذا درحالی که اهرم های فشار برای آمریکا به اتمام رسیده است، معقول به نظر نمی‌رسد که اسیر جنگ رسانه ای طرف  مقابل شود چرا که  بازی چماق و هویج بایدن برای مجاب کردن ایران به بازگشت به تعهدات آغازین برجام بدون  لغو کامل  تحریم ها، عملا پذیرش ادامه تحریم هاست. به نظر می رسد در شرایط موجود موثرترین مسیر در مقطع کنونی برای لغو تحریم ها ادامه سریع فرایند فعلی  غنی سازی است و اگرچه رویکرد ایران دست یابی به سلاح هسته ای نیست و بارها نیز به طور رسمی این مسئله اعلام شده است اما  ترس طرف های آمریکایی و اروپایی از فرار هسته ای  که اکنون مانند شمشیر دموکلس روی سر آن ها قرار گرفته، مهم ترین برگ برنده ایران برای لغو کامل تحریم هاست.