افشاگری مجری علیه صداو سیما

آرمان ملي: رزيتا قبادي مجري عصر خانواده که به دليل اظهارنظر يک کارشناس در شب يلدا و اينکه اين کارشناس گفته بود: دراين روز شاد باشند و برقصند در مقابل دوربين‌هاي تلويزيون عذرخواهي کرده و گفته بود که «به‌کاررفتن اين لغت در شان برنامه و مردم نبوده و اشتباهي اين لفظ از سوي آن کارشناس به کاررفته است.» اکنون در پيامي خطاب به مردم از بابت اين عذرخواهي اجباري در تلويزيون عذرخواهي کرد و اعلام داشت که به او تاکيد شده بود که در برنامه بعد شب يلدا بايد نه يکبار بلکه سه بار به خاطر به‌کاررفتن واژه رقص و اينکه او نتوانسته برنامه را از اين حيث کنترل کند معذرت‌خواهي نمايد. اما از قرار معلوم حتي آن عذرخواهي اجباري نيز از ممنوع‌التصويري اين مجري تلويزيوني جلوگيري نکرده است و با آنکه مسئولان گفته بودند اين مجري صرفا مدتي از کار معلق شده است، وي که از ممنوع‌التصويري تلويحي خود مطمئن شده، واقعيت ماجرا را بيان کرد و بابت عذرخواهي اجباري‌اش در تلويزيون عذرخواهي نمود. هرچند که از ابتدا نيز اجبار در عذرخواهي آن روز رزيتا قبادي مشهود بود، اما افشاگري او نشان ديگري است از نابساماني مديريتي که هر سال بودجه آن بيشتر هم مي‌شود. سازماني که برخي مجريان از خود را به بهانه‌هاي مختلف ممنوع الکار و ممنوع‌التصوير کرده است. مجرياني که نگاهي به آن‌ها ما را با ليستي از باسابقه‌ترين‌ها و خاطره‌سازترين‌ها چهره‌هاي تلويزيوني مواجه مي‌کند. مجرياني که بعد از خروج از تلويزيون يا راه سياست در پيش گرفتند و بازداشت شدند يا به خارج رفتند و يا در قلب‌ها ماندند بي‌آنکه در جايي نشان داده شوند. مزدک ميرزايي، عادل فردوسي‌پور، محمدرضا حياتي و... البته چهره‌هاي نامي ديگري که سرنوشت باعث شده تا اين‌ روزها آوردن نامشان در رسانه معذوريت داشته باشد. اين در حالي است که تلويزيون علاوه بر سياست‌هاي يکجانبه‌نگري خود و اقداماتي خلاف جهت مردم به ويژه از نيمه سال 98 تاکنون، بارها الفاظي نسبت به اشخاص مختلفي به کاربرده و يا اتهاماتي بي‌اساس به کساني زده است که هيچگاه از بابت آن عذرخواهي نکرده است. البته قطعا به‌کاررفتن کلمه رقص و شادي ناپسندتر از متن خبر «انگليس نشسته بر اره برگزيت که نه راه پس دارد و راه پيش» يا پامنقلي خواندن رئيس‌جمهور و... نيست. اين اقدامات اما در حالي است که اين رسانه روزبه‌روز مخاطبان خود را بيش از گذشته از دست مي‌دهد و اين رسانه که ناتوان در رقابت با شبکه‌هاي مجازي و اينترنتي است به فکر انحصار و محدود کردن آن‌ها نيز افتاده است. اين سازمان با توجه به حضور موفق شبکه‌هاي اينترنتي و برنامه‌هاي رسانه‌اي در شبکه‌هاي مجازي و برنامه‌سازي‌هايي که به مراتب از فضاي برنامه‌هاي صداوسيما بازتر و باکيفيت‌تر است تلاش دارد تا تمامي اين رسانه‌ها و برنامه‌ها را نيز در انحصار خود درآورد و البته که بر سر اين انحصارطلبي با وزارت ارشاد هم درگير شده است. همه اين‌ها در حالي است که معلوم نيست با انحصار تمام و کمال اين شبکه‌ها توسط رسانه به ظاهر ملي آيا قرار است تا همان سياست‌هاي خاص بر اين برنامه‌ها نيز اعمال شود؟